۵ شهریور ۱۳۹۹
☀️۲) از امام باقر ع درباره این آیه شریفه [در داستان موسی و خضر در خصوص دیوار خرابی که حضرت خضر بدون اجرت آن را تعمیر میکند و بعدا معلوم میشود که متعلق به بچههای یتیمی بوده] که میفرماید «و زیر آن گنجی برای آن دو بود» (کهف/۸۱) فرمودند:
به خدا سوگند [آن گنج] نه از طلا بود و نه از نقره؛ و در آن نبود مگر لوحی که در آن چهار مطلب نوشته شده بود:
همانا من خدایی هستم که جز من معبودی نیست و محمد ص رسول من است؛ تعجب است از کسی به مرگ یقین دارد چگونه دلش شاد و بیخیال است؛
و تعجب از کسی که به حساب یقین دارد چگونه با نیش باز میخندد!
و تعجب از کسی که به قضا و قدر یقین دارد چگونه خدا را در به عقب افتادن رزقش متهم میکند؛
و تجب از کسی که پیدایش نخستین را میبیند چگونه پیدایش آخرت را انکار میکند.
📚الخصال، ج1، ص237
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَلَاءُ بْنُ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الثَّقَفِيُّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما» قَالَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ مَا كَانَ إِلَّا لَوْحاً فِيهِ كَلِمَاتٌ أَرْبَعٌ:
إِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِي؛ عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْمَوْتِ كَيْفَ يَفْرَحُ قَلْبُهُ؛
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْحِسَابِ كَيْفَ يَضْحَكُ سِنُّهُ؛
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْقَدَرِ كَيْفَ يَسْتَبْطِئُ اللَّهَ فِي رِزْقِهِ؛
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى كَيْفَ يُنْكِرُ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى.
@yekaye
۵ شهریور ۱۳۹۹
☀️۳) از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
عالمی که از علمش بهرهمند شود بهتر از هفتاد هزار عابد است.
📚الكافي، ج1، ص33؛ بصائر الدرجات، ج1، ص6
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
عَالِمٌ يُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ أَلْفَ عَابِدٍ.
@yekaye
۶ شهریور ۱۳۹۹
۶ شهریور ۱۳۹۹
یک آیه در روز
1029) 📖 وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ 📖 ترجمه 💢و بیشک پیدایش
.
1️⃣ «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ»
مهمترین دلیل انکار مخالفان معاد استبعاد (بعید شمردن) آن است؛ یعنی میگویند چگونه ممکن است بعد از اینکه انسان پوسید و نیست و نابود شد خداوند دوباره وی را زنده کند.
در کتب فلسفی مهمترین دلیلی که غالبا در پاسخ ارائه میشود اثبات تجرد روح است؛ که نشان میدهند حقیقت انسان فقط در جسم او نیست؛ و از این رو، مرگ معادل نیستی و نابودی نیست؛ بلکه این جسم است که از هم میپاشد نه روح؛
و البته این مطلب شواهد قرآنی فراوانی هم دارد؛ مانند استفاده از کلمه «توفی» برای مرگ؛
اما خود قرآن کریم یک راه خیلی سادهتری را هم برای رفع این استبعاد مطرح کرده است که حتی اگر کسی تجرد روح را هم نپذیرد باز چارهای جز اذعان به آخرت ندارد؛
و آن واقعیتی است که همگان بالعیان درکش کردهاند؛ یعنی همین زندگی کنونی؛ که در حال تجربه کردنش هستید!
پیدایش و ایجاد شدن در این جهان به دست خود شما نبوده است؛ وقتی او شما را یکبار اینجا ایجاد کرد چه استبعادی دارد که او جهانی دیگر بیافریند و شما را در آن مجددا پدید آورد؟
💢فهم این مطلب حتی نیازمند برهان و چیدن صغری و کبری هم نیست؛ صرفا توجه کردن مساله را حل میکند؛
شاید از این روست که فرمود: آیا متذکر نمیشوید؟!
@yekaye
۶ شهریور ۱۳۹۹
یک آیه در روز
1029) 📖 وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ 📖 ترجمه 💢و بیشک پیدایش
.
2️⃣ «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ»
با توجه به اینکه ماده «نشأ» به معنای چیز جدیدی پدید آوردن و کلمه «نشأة» به معنای چیزی است که به عنوان یک امر جدید ایجاد شده باشد،
بسیاری از اینکه آخرت را در قبال دنیا به عنوان «نشأة أخری» در قبال «نشأة أولی» معرفی کرد؛ و در عین حال اذعان و اعتراف به این را شاهدی واضح برای اذعان و اعتراف بدان دانست، نتیجه گرفتهاند که از سویی شناخت عمیق دنیاست که انسان را به شناخت آخرت رهنمون میشود؛ و در عین حال اساسا عالم آخرت مرتبه وجودی دیگری است و ایجاد نشأهی آخرت جز با زوال و فراتر رفتن از نشأهی دنیا میسر نیست.
📚(شرح أصول الكافي (صدرا)، ج3، ص124 )
@yekaye
۶ شهریور ۱۳۹۹
یک آیه در روز
1029) 📖 وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ 📖 ترجمه 💢و بیشک پیدایش
.
3️⃣ «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ»
درباره اینکه مقصود از «نشأه اولی» که توجه به آن موجب میشود انسان دست از انکار آخرت بردارد چند احتمال میتوان مطرح کرد:
🍃الف. اشاره باشد به اصل توانایی خداوند در آفرینش قبلی، یعنی شبیه آیه «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ» (يس/79)
📚 (الميزان، ج19، ص133-134 )
🍃ب. مقصود این باشد که انسان قبلا در همین دنیا چیز قابل ذکری نبود و خدا وی را پدید آورد؛ حالا که چیز قابل ذکری است منکر میشود قدرت خدا را در پدید آوردن مجدد خویش؟ یعنی اشاره باشد به آیه «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُورا» (انسان/۱)
📚 (اقتباس از قول مجاهد در الدر المنثور، ج6، ص16۰ )
🍃ج. ناظر است به ابتدای آفرینش هرکس و مراتب حرکت از نطفه به عقله و به مضغه و ... که در این مسیر طی کرد و در آیه دیگری «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين» (مومنون/۱۴) بدان اشاره فرمود
📚 (مجمع البيان، ج9، ص337 )
🍃د. مقصود تطور خاصی است که یکبار در همین دنیا از سرگذراند؛ یعنی اشاره به همین آیه سوره مومنون؛ اما با تاکید ویژه بر تعبیر آخر آن که فرمود «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ»؛ یعنی میخواهد بفرماید کسی که یکبار تحول از نشأه نطفگی و بیجانی به نشأهی ذیروح شدن را در همین دنیا از سر گذرانده چگونه است که تحول دوباره از لاشه بیجان به انسانی جاندار شدن را منکر میشود؟!
📚(اقتباس از الوافي، ج24، ص196 )
🍃ه. اشاره باشد به آفرینش حضرت آدم به عنوان اولین انسانی که آفریده شد.
📚 (قتاده، به نقل از الدر المنثور، ج6، ص16۰ )
🍃و. ...
@yekaye
۶ شهریور ۱۳۹۹
یک آیه در روز
1029) 📖 وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ 📖 ترجمه 💢و بیشک پیدایش
.
4️⃣ «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ»
برخی بر این باورند که این آیه امکان معاد جسمانی را نشان میدهد؛ با این بیان که اگر ساختن و زنده شدن بدن دنیوی (در ابتدای حیات دنیوی هرکس) را شاهد بودهاید اینکه خداوند بدنی اخروی بسازد و حیاتش بخشد همانند آن است؛ پس اگر آن را میتواند مثل آن را هم میتواند انجام دهد.
📚(الميزان، ج19، ص134 )
💠تکمله:
به نظر میرسد این مقدار توضیح بتنهایی از اثبات معاد جسمانی ناتوان باشد؛ زیرا ظاهرا اشکال منکران معاد جسمانی صرف استبعاد (بعید شمردن) نیست که بگوییم شبیه آن در دنیا رخ داده؛ بلکه آنان بر این باورند که مرتبه وجودی عالم آخرت اقتضائاتی دارد که با جسم و جسمانیت ناسازگار است.
برای اینکه استدلال فوق کامل شود به نظر می رسد که باید به این نکته اشاره شود که معاد جسمانی و برخورداری از بدن و جسم (علاوه بر روح) و لذتها و دردهای جسمانی (علاوه بر روحانی) مفاد صریح بسیاری از آیات قرآن کریم است.
با توجه این مقدمه، اکنون میگوییم کسانی که منکر معاد جسمانی شدهاند انکارشان ناشی از این است که تصوری از معاد داشتهاند که به نظرشان ناسازگار با جسمانیت آمده است؛ اما آنان که از حقیقت خود معاد، هیچ تجربه ویا درک حضوری و مستقیمی نداشتهاند؛ پس این تصورشان از مرتبه وجودی معاد و اقتضائات آن، صرفا محصول یک حدس و گمان ذهنی است؛
و از این رو، منطقا انکار معاد جسمانی هم به یک استبعاد ذهنی برمیگردد نه به یک برهان عقلی؛ در نتیجه انکار آنان هم نهایتا به یک استبعاد ذهنی برمیگردد و از این رو آیه پاسخی به آنان هم هست.
@yekaye
۶ شهریور ۱۳۹۹
یک آیه در روز
1029) 📖 وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ 📖 ترجمه 💢و بیشک پیدایش
۶ شهریور ۱۳۹۹
۷ شهریور ۱۳۹۹
۷ شهریور ۱۳۹۹
۷ شهریور ۱۳۹۹