☀️1) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
من تو را نه به طمع بهشتت پرستیدم و نه از ترس جهنمت؛ بلکه تو را شایسته پرستش یافتم و پرستیدمت.
📚عوالي اللئالي العزيزية، ج1، ص404؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص157
قَالَ عَلِيٌّ ع مَا عَبَدْتُكَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ وَ لَا خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك.
@yekaye
☀️2) از رسول الله ص روایت شده است:
حضرت شعیب ع از محبت خداوند عز و جل چندان گریست که نابینا شد؛ پس خداوند عز و جل چشمانش را به او برگرداند؛ باز به قدری گریست که نابینا شد و خداوند دوباره بیناییش را به او برگرداند. دوباره گریست تا نابینا شد و خداوند چشمانش را به او برگرداند.
وقتی بار چهارم شد خداوند به او وحی کرد:
شعیب! تا به کی چنین خواهی کرد؟! اگر این از ترس جهنم است، تو را از آن پناه دادم؛ و اگر به شوق بهشت است، آن را بر تو حلال کردم!
گفت: خدایا، ای سرورم! تو میدانی که من نه از ترس جهنمت گریستم و نه به شوق بهشتت، ولیکن محبت تو در دلم گره خورده، که طاقت شکیبایی ندارم مگر به دیدارت نایل شوم.
پس خداوند عز و جل به او وحی فرمود: اما اکنون که چنین است، پس همسخنم موسی بن عمران را به خدمتت روانه خواهم ساخت.
📚علل الشرائع، ج1، ص57
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ عُمَرُ بْنُ يُوسُفَ بْنِ سُلَيْمَانَ بْنِ الرَّيَّانِ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الرَّقِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مَهْدِيٍّ الرَّقِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِيِّ عَنْ أَنَسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
بَكَى شُعَيْبٌ ع مِنْ حُبِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى عَمِيَ فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِيَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِيَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بَصَرَهُ فَلَمَّا كَانَتِ الرَّابِعَةُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا شُعَيْبُ إِلَى مَتَى يَكُونُ هَذَا أَبَداً مِنْكَ إِنْ يَكُنْ هَذَا خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَجَرْتُكَ وَ إِنْ يَكُنْ شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ فَقَدْ أَبَحْتُكَ قَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي مَا بَكَيْتُ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ عَقَدَ حُبُّكَ عَلَى قَلْبِي فَلَسْتُ أَصْبِرُ أَوْ أَرَاكَ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَيْهِ أَمَّا إِذَا كَانَ هَذَا هَكَذَا فَمِنْ أَجْلِ هَذَا سَأُخْدِمُكَ كَلِيمِي مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ.
@yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
.
1⃣«وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
در آیه قبل، این مردی که شتابان آمده و مردم را به پیروی از فرستادگان الهی دعوت کرده بود، آنان را هدایتشده خواند.
این آیه ظاهرا چرایی هدایتشده بودن آنان را توضیح میدهد:
زیرا آنان به پرستش خدایی دعوت میکنند که هم مبدا است و هم معاد؛
هم آفریننده و پدیدآورنده ماست؛ و هم کار ما نهایتا به او ختم میشود؛
و معلوم است که کسی که چنین باشد واقعا سزاوار پرستیدن است.
📚 (المیزان، ج17، ص76)
@yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
.
2⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ»
كسانى كه در برابر آفريدگار خود بندگى نكنند در دادگاه وجدان محكومند.
📚(تفسير نور، ج7، ص532)
@yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
.
3⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
پرستش یعنی رام و ذلیل و تسلیم کامل بودن
کسی ارزش پرستش دارد که هم انسان را پدید آورده باشد و هم ختم کار انسان به او باشد.
به تعبیر دیگر،
توجّه به مبدء و معاد سرچشمهى بندگى است.
📚(تفسير نور، ج7، ص532)
@yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
.
4⃣ «أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني»
«فطر» به معنای پدید آوردن، و ایجاد کردن بدون سابقه است؛
و موجودی که بدین سان پدید آمده باشد همه هویت و صفات و افعالش را وامدار پدیدآورنده خویش است؛
از این رو،
کسی که انسان را این چنین ایجاد کرده، شایسته پرستش است.
📚(المیزان، ج17، ص77)
📝 نکته #تفسیری
وقتی کاری را با وصفی به کسی نسبت میدهیم، این وصف هم آن شخص را معرفی میکند و هم چرایی آن نسبت را بیان میکند. مثلا
وقتی میگوییم «به معلم باید احترام گذاشت» هم معلوم کردهایم به چه کسی باید احترام بگذاریم، و هم دلیل آن را بیان کردهایم:
به او احترام میگذاریم، چون کار معلمی کار شریفی است و سزاوار احترام است.
در اینجا نیر تعبیر «الذی فطرنی» هم نشان میدهد چه کسی را باید پرستید و هم برهان است بر اینکه چرا او را باید پرستید.
@yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
.
5⃣ «أَعْبُدُ الَّذي ... إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
کسی سزاوار پرستش است که به سوی او بازمیگردیم.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی ( #ازخودبیگانگی )
پرستش، یعنی کسی را مقصود و غایت خود قرار دادن و همه کار را برای او انجام دادن.
اگزیستانسیالیستها توضیح دادهاند که اگر انسان هر امری خارج از خود را هدف خود قرار دهد دچار ازخودبیگانگی میگردد؛ زیرا آن امر بیرون از وی، «غیر او» است؛ و وقتی به او برسد، دیگر «خودش» نیست و از «خود» بیگانه شده است.
بر همین اساس،
برخی از آنان با خداپرستی مخالفت میکنند، چون میپندارند که خداپرستی – طبق توضیح فوق – منجر به از خود بیگانگی میشود‼️
این آیه پاسخ آنها را میدهد:
🔺تنها و تنها کسی ویا چیزی ارزش آن دارد که هدف قرار گیرد که غایت واقعی انسان باشد و انسان خواه ناخواه به سوی او بازگردد. 🔺
🔶اتفاقا اگر در استدلال اگزیستانسیالیستها خوب بیندیشیم، لازمهاش آن است که انسان:
🔸یا هیچ حرکتی نکند و وضع موجود خود را وضع نهایی خود بداند! (که هیچ عاقلی چنین چیزی را نمیپذیرد؛ و همگان میفهمند که اهمیت انسان در پویایی و شکوفا شدن است)
🔸یا اگر حرکتی میکند آن حرکت در مسیری باشد که او را از خود حقیقیاش بیرون نبرد؛ و این تنها در صورتی فرض دارد که آن غایت، غایت حقیقیای باشد که در متن آفرینش او قرار داده شده باشد؛ و سرانجام او حقیقتا بدانجا ختم شود.
🔹تمثیل:
حرکت یک دانه سیب به سمت درخت سیب شدن، کاملا در راستای هویت خودش است؛ اما هرگونه حرکت دیگر آن – ولو اینکه از آن یک کاردستی بسیار زیبا و ظریف بسازند – در راستای هویت خودش نیست و او را از خود بیگانه کرده است.
پس،
🔆اگر خدا غایت نهایی ماست؛ هر حرکتی، جز به سوی خدا، به ازخودبیگانگی انسان منجر خواهد شد.
📚این اشکال اگزیستانسیالیستها و پاسخ آن را شهید مطهری در کتاب سیری در نهجالبلاغه، ص280-293 توضیح داده است.
@yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
.
6⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
چرا وقتی ضرورت عبادت خدا را میخواهد مطرح کند،
در جمله اول تعبیر کرد «مرا پدید آورد»
اما در جمله دوم گفت «شما به سوی او بازگردانده میشوید»؟
🍃الف. در بحث از آیه 20 اشاره شد که وی در مقام عبودیت محض است و خدا را فقط به خاطر خدا میپرستد، نه حتی برای بهشت و جهنم
🔖جلسه 767، تدبر4، بندب https://eitaa.com/yekaye/1462
این آیه میخواهد همین را بیان کند: برای من همین که او مرا پدید آورده، کافی است تا او را بپرستم؛
اما چون شما در این افق نیستید و صرفا بر اساس زیان و سود (خوف و طمع، ترس از جهنم و شوق به بهشت) کار میکنید، بدانید که این خدا همان کسی است که نهایتا به سوی او برمیگردید و جزای عملتان را خواهد داد.
📚(المیزان، ج17، ص77)
🍃ب. وی با این اقدامش در دفاع از آن فرستادگان الهی، عملا خود را در معرض دشمنی آن مردم قرار داد.
شاید با این تعبیر میخواهد بگوید من از شما ترسی ندارم و شما حتی اگر مرا بکشید، از دست او رهایی نخواهید یافت؛
من خدایی را میپرستم که مرا پدید آورد و شما هم نهایتا به سوی او برمیگردید و نمیتوانید از او بگریزید.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
.
7⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
يكى از راههاى دعوت ديگران، بيان اعتقادات منطقى خود است.
📚(تفسير نور، ج7، ص532)
@yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
.
8⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
منطقی که این مومن در پیش گرفته، هشداری است به وجدان و فطرت خویش، که چرا من خدایی را نپرستم که هم مبدا من و همه چیز است و هم غایت و نهایت شما؛
🔹و این مطلبی است که خداوند در آیه دیگر، به پیامبر اکرم ص تذکر میدهد که با همین منطق با دیگران سخن بگو:🔹
«قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُون: بگو: آيا غير خدا پروردگارى بجويم در حالى كه او پروردگار همه چيز است، و هيچ كس [عملی] جز بر عهده خود كسب نمىكند و هيچ گرانبارى بار ديگرى را برنمىدارد، سپس بازگشتتان به سوى پروردگارتان است، پس شما را از آنچه در آن اختلاف مىكرديد آگاه خواهد ساخت.» (انعام/164)
@yekaye
770) 🌺 أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ 🌺
💐 ترجمه
آیا فروتر از او خدایانی را برگیرم که اگر خداوند رحمان بخواهد به من زیانی رساند، نه شفاعت آنان نیازی را از من مرتفع سازد، و نه مرا رهایی بخشند؟!
سوره یس (36) آیه23
1397/3/22
27 رمضان 1439
@yekaye
🔹الرَّحْمنُ
درباره کلمه «الرحمن» و ماده «رحم» در آیه 15 همین سوره توضیحات کافی گذشت.
🔖جلسه 762 http://yekaye.ir/ya-seen-36-15/
🔹شَفاعَتُهُمْ
قبلا بیان شد که ماده «شفع» به معنای «جفت»، در مقابل «تک» است و به صورت فعل در جایی به کار می رود که امری به امر دیگر ملحق می شود تا کاری که اولی بتنهایی نمی توانسته انجام دهد با کمک دومی انجام شود.
🔖جلسه 81 http://yekaye.ir/al-baqarah-002-255/
@yekaye
🔹يُنْقِذُونِ
▪️ماده «نقذ» دلالت دارد بر نجات دادن
📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص468)
▫️و خلاص کردن از ورطه (مفردات ألفاظ القرآن، ص821) و از محیط شر و بلا (أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ؛ زمر/19)
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص216)
▪️وقتی این ماده به باب استفعال میرود به معنای طلب رهایی میباشد (وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ؛ حج/73)
📚(التحقيق، ج12، ص217)
▪️تفاوت «نقذ» با کلمات متشابه در
🔖 جلسه۴۱۹ http://yekaye.ir/al-anbiyaa-21-112/
به شرح زیر گذشت:
درباره «یاری کردن» در زبان عربی، علاوه بر دو ماده «عون» و «نصر»، کلمات متعددی به کار رفته که شاید همه را در فارسی به «یاری کردن» ترجمه کنیم؛ اما در هر یک نکته خاصی مد نظر است:
▫️انقاذ («نقذ») به معنای خارج کردن از ابتلاء و جلوگیری از فرو رفتن در آن است؛
▫️تخلیص (خلاص کردن، «خلص») به معنای پاک کردن از شائبهها و آلودگیهاست؛
▫️نجات (انجاء، «نجی») به معنای این است که چیزی را کمک کنیم تا مبتلا به وضعیت ناخوشایند جدیدی نشود؛
▫️تفریج («فرج») یاری کردنی است با جدایی انداختن بین دو چیز؛
▫️«غوث» نجات دادن از ابتلاء و شدت و تحت حمایت ویژه قرار دادن است؛
▫️«ظهیر» (پشتیبان، از ماده «ظهر») به معنای آن است که کسی در پشت سر قرار گیرد و انسان بتواند به او تکیه کند؛ و
▫️«مساعده» («سعد») حالتی است که اقتضای خیر و برتری دارد.
📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۷، ص۲۷۹ و ج۸، ص۲۵۸)
@yekaye
☀️1) دعای 48 صحیفه سجادیه دعایی است که امام سجاد ع در عید قربان و روز جمعه میخواندند.
در فرازی از این دعا آمده است:
خدایا! اگر مرا رفعت بخشی، کیست که مرا فرو آورد؛ و اگر مرا فرو آوری چه کسی مرا رفعت بخشد؟!
اگر مرا اکرام کنی، کیست که مرا خوار کند؛ و اگر مرا خوار کنی چه کسی مرا اکرام کند؟!
اگر عذاب کنی، چه کسی به من رحم کند؟!
و اگر مرا به هلاکت افکنی، کیست که در مورد بندهات متعرض تو گردد یا تو را از جانب خویش مورد سوال قرار دهد؟!
و دانستم که نه در حکم تو ظلمی هست و نه در نقمتی که میفرستی عجله کردهای؛ و همانا کسی عجله میکند که از فوت وقت بترسد و کسی به ظلم محتاج است که ضعیف باشد؛ و تو خدایا از اینها بسیار متعالیتر و برتریای!
📚 الصحيفة السجادية، دعاء 48
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَوْمَ الْأَضْحَى وَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ:
... إِلَهِي إِنْ رَفَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَضَعُنِي، وَ إِنْ وَضَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْفَعُنِي، وَ إِنْ أَكْرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يُهِينُنِي، وَ إِنْ أَهَنْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يُكْرِمُنِي، وَ إِنْ عَذَّبْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْحَمُنِي، وَ إِنْ أَهْلَكْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَعْرِضُ لَكَ فِي عَبْدِكَ، أَوْ يَسْأَلُكَ عَنْ أَمْرِهِ، وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِي حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ لَا فِي نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ، وَ قَدْ تَعَالَيْتَ- يَا إِلَهِي- عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً.
@yekaye
☀️2) ابوحمزه ثمالی روایت میکند که امام سجاد ع در شبهای ماه رمضان هر شب به نماز مشغول میشد و وقتی نزدیک سحر میشد چنین دعا میکرد. این دعا در کتب ادعیه به دعای ابوحمزه ثمالی مشهور شده است. فرازهایی از این دعا چنین است:
خدایا! مرا با عقوبت کردن ادب مکن! و مرا گرفتار حیله خود مگردان!
خوبی از کجا به من رسد – ای پروردگارا – در حالی که جز از جانب تو نیست؛
و نجات از کجا سراغم آید در حالی که جز به تو امکان ندارد که حاصل شود؛
نه کسی که نیکویی ورزیده، از یاری و رحمتت بینیاز گشته؛
و نه کسی که بدی کرده و در محضرت بیادبی نموده و تو را راضی نساخته، از قدرتت بیرون رفته؛
یا ربّ! یا ربّ! یا رب! [و تا جایی که نفسش میآمد این عبارت را تکرار میکرد]
تو را به خودت شناختم و تو بودی که مرا به خویش ره نمودی و به خود فراخواندی!
و اگر تو نبودی نمی دانستم تو چیستی!
حمد خدایی را که او را میخوانم پس اجابتم میکند، هرچند هنگامی که مرا می خواند سستی میورزم؛
و حمد خدایی را که از او درخواست میکنم و به من عطا میکند، هر چند که وقتی از من قرض میخواند بخل میورزم؛
و حمد خدایی را که هرگاه برای هر نیازی که دلم بخواهد، او را ندا میکنم؛ و هرجا برای هر سرّی که مایل باشم، با او خلوت میکنم، بدون هیچ واسطهای، و حاجتم را برآورده میسازد؛
حمد خدایی را که غیر او را نمی خوانم؛ که اگر غیر او را میخواندم، خواستهام را نتواند که اجابت کند؛
و حمد خدایی را که به غیر او امید نبندم؛ که اگر به غیر او امید بندم، امیدم را بر باد دهد؛
و حمد خدایی را که مرا به خویش واگذار نمود تا اکرامم کند؛ و مرا به مردم واگذار نکرد تا مرا خوار بدارند؛...
سرورم! من همان کوچکی هستم که تو بزرگش کردی؛
من همان نادانی هستم که تو تعلیمش دادی؛
من همان گمراهی هستم که تو او را ره نمودی؛
و همان فروافتادهای که تو رفعتش بخشیدی؛
من همان ترسانی هستم که تو ایمنیاش دادی؛
همان گرسنهای که تو سیرش کردی؛
همان تشنهای که تو سیرابش نمودی؛
همان برهنهای که تو بر او لباس پوشاندی؛
همان فقیری که تو بینیازش کردی؛
همان ناتوانی که تو توانایش نمودی؛
همان بیماری که تو شفایش دادی؛
همان گدایی که تو به او عطا فرمودی؛
همان گناهکاری که تو او را پوشاندی؛
همان خطاکاری که تو از او درگذشتی؛
من همان اندکی هستم که تو بسیارش کردی؛
همان مستضعفی که تو نصرتش دادی؛
من همان راندهشدهای هستم که تو پناهش دادی؛ ...
خدایا هنگامی که عصیانت کردم نه چنین بود که نسبت به ربوبیت تو انکار ورزیده باشم؛
و نه اینکه دستور تو را سبک شمرده باشم؛
و نه اینکه متعرض عقوبت تو شده باشم؛
و نه اینکه نسبت به وعدههای عذابت سستانگار باشم؛
ولیکن خطایی بود که بر من عارض شد و نفسم آن را برایم زینت داد و دلخواهم بر من غلبه کرد و شقاوتم مرا بر آن یاری داد و پوشش ملایم تو مرا فریفت؛ و در نتیجه عصیانت کردم و با تمام توان مخالفتت نمودم!
اکنون چه کسی مرا از عذاب تو نجات میدهد؟!
و از دست طلبکاران فردا چه کسی رهایم میکند؟!
و به ریسمان چه کسی درآویزم اگر تو ریسمانت را از من ببُری؟! ...
سرورم؛ به چه کسی شِکوِه بَرَم، اگر تو از لغزشم درنگذری؟!
و نزد که جزع کنم، اگر از عنایت تو در آرامگاهم محروم بمانم؟!
و به که پناهنده شوم، اگر تو گره از کارم نگشایی؟!
سرورم! من که را دارم؟!
و چه کسی بر من رحم آورد اگر تو بر من رحم نکنی؟!
و به فضل و کرم چه کسی دل ببندم اگر تو مرا از فضلت در آن روز نیاز محروم کنی؟!
و از گناهانم به سوی که فرار کنم اگر مهلتم به سر آید؟! ...
📚مصباح المتهجد، ج2، ص582-590
@yekaye
👇متن دعا 👇
دعاء السحر في شهر رمضان
رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ:
إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ وَ لَا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ
مِنْ أَيْنَ لِي الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لَا يُوجَدُ إِلَّا مِنْ عِنْدِكَ
وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لَا تُسْتَطَاعُ إِلَّا بِكَ
لَا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ
وَ لَا الَّذِي أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ
يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ (حَتَّى يَنْقَطِعَ النَّفَسُ)
بِکَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فِيُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلًا حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا أَدْعُو غَيْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا أَرْجُو غَيْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي...
... سَيِّدِي أَنَا الصَّغِيرُ الَّذِي رَبَّيْتَهُ
وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِي عَلَّمْتَهُ
وَ أَنَا الضَّالُّ الَّذِي هَدَيَتْهَ
وَ الْوَضِيعُ الَّذِي رَفَعْتَهُ
وَ أَنَا الْخَائِفُ الَّذِي آمَنْتَهُ
وَ الْجَائِعُ الَّذِي أَشْبَعْتَهُ
وَ الْعَطْشَانُ الَّذِي أَرْوَيْتَهُ
وَ الْعَارِي الَّذِي كَسَوْتَهُ
وَ الْفَقِيرُ الَّذِي أَغْنَيْتَهُ
وَ الضَّعِيفُ الَّذِي قَوَّيْتَهُ
وَ الذَّلِيلُ الَّذِي أَعْزَزْتَهُ
وَ السَّقِيمُ الَّذِي شَفَيْتَهُ
وَ السَّائِلُ الَّذِي أَعْطَيْتَهُ
وَ الْمُذْنِبُ الَّذِي سَتَرْتَهُ
وَ الْخَاطِئُ الَّذِي أَقَلْتَهُ
وَ أَنَا الْقَلِيلُ الَّذِي كَثَّرْتَهُ
وَ الْمُسْتَضْعَفُ الَّذِي نَصَرْتَهُ
وَ أَنَا الطَّرِيدُ الَّذِي آوَيْتَه ...
... إِلَهِي لَمْ أَعْصِكَ حِينَ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِرُبُوبِيَّتِكَ جَاحِدٌ وَ لَا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لَا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ لَا لِوَعِيدِكَ مُتَهَاوِنٌ
لَكِنْ خَطِيئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ غَلَبَنِي هَوَايَ وَ أَعَانَتْنِي عَلَيْهَا شِقْوَتِي وَ غَرَّنِي سِتْرُكَ الْمُرْخَى عَلَيَّ فَقَدْ عَصَيْتُكَ وَ خَالَفْتُكَ بِجُهْدِي
فَالْآنَ مِنْ عَذَابِكَ مَنْ يَسْتَنْقِذُنِي وَ مِنْ أَيْدِي الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ يُخَلِّصُنِي وَ بِحَبْلِ مَنْ أَتَّصِلُ إِنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنِّي
... سَيِّدِي فَبِمَنْ أَسْتَغِيثُ وَ إِنْ لَمْ تُقِلْني عَثْرَتِي
فَإِلَى مَنْ أَفْزَعُ إِنْ فُقِدَتْ عِنَايَتُكَ فِي ضَجْعَتِي
وَ إِلَى مَنْ أَلْتَجِئُ إِنْ لَمْ تُنَفِّسْ كُرْبَتِي
سَيِّدِي مَنْ لِي وَ مَنْ يَرْحَمُنِي إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِي
وَ فَضْلَ مَنْ أُؤَمِّلُ إِنْ عَدِمْتُ فَضْلَكَ يَوْمَ فَاقَتِي
وَ إِلَى مَنِ الْفِرَارُ مِنَ الذُّنُوبِ إِذَا انْقَضَى أَجَلِي...
📚مصباح المتهجد، ج2، ص582-590
@yekaye
☀️3) ابن ابی یعفور دعایی را از امام صادق ع روایت کرده است. در فرازی از آن دعا فرمودند:
خدایا ! احدی مرا از تو پناه ندهد و جز تو پشتیبانی نیابم؛ پس مرا خوار مساز و در هلاکت مینداز و به عذاب وامگذار!
📚الكافي، ج2، ص586
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ كَرَّامٍ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ ...
اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ أَحَدٌ وَ لَا أَجِدُ مِنْ دُونِكَ مُلْتَحَداً فَلَا تَخْذُلْنِي وَ لَا تُرْدِنِي فِي هَلَكَةٍ وَ لَا تُرِدْنِي بِعَذَاب...
@yekaye
یک آیه در روز
770) 🌺 أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُه
.
1⃣ أ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ»
این آیه برهانی است بر رد هر معبودی غیر از خدا:
آیا اگر خداوند رحمان بخواهد به من زیانی رساند، آیا آنان می توانند میانجیگری کنند یا مرا رهایی بخشند؟!
📝 تاملی با خویش
معبود دروغین، صرفاً بتهای سنگی و چوبی مشرکان نیست؛
بلکه
هر چیزی که انسان دل در گروی او ببندد و گمان کند که نیازها و مشکلاتش را اوست که میتواند برطرف کند، معبود اوست.
بدین ترتیب،
🔻 پول، مقام، پارتی، و حتی علم و تکنولوژی ... میتواند معبود آدمیان قرار گیرد.🔻
شاید بدین جهت است که خداوند وقتی بخواهد به کسی لطف کند و او را از غفلت درآورد او را در سختیهای شدید قرار میدهد تا از هر سببی غیر از خدا ناامید شود تا بفهمد که تنها خداوند است که میتواند هر ضرر و آسیبی را رفع نماید:
«قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ؛ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُون: بگو: چه كسى شما را از تاريكىهاى خشكى و دريا نجات مىبخشد؛ در حالى كه او را با زارى و پنهانى مىخوانيد كه اگر ما را از اين [مهلكه] نجات داد مسلّما از سپاسگزاران خواهيم بود؟! بگو: خداوند شما را از آن [مهلكه] و از هر اندوهى مىرهاند، باز هم شما شرك مىورزيد! (انعام/63-64)
@yekaye
یک آیه در روز
770) 🌺 أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُه
.
2⃣ «أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ»
در این آیه برای اینکه ناتوانی معبودهای دروغین را توضیح دهد، اشاره کرد که اگر خداوند بخواهد ضرری به شما برساند، از دست اینان کاری ساخته نیست.
چرا در اینجا که میخواهد از ضرررساندن خدا سخن بگوید برای خدا از تعبیر «رحمن» استفاده کرد؟
🍃الف. تعبیر رحمان اشاره است به گستره رحمت الهی و اینکه تدبیر همه خوبیها و بدیها به او برمیگردد؛
و از آن برهانی دیگر بر وحدانیت ربوبی خداوند میتوان به دست آورد:
اگر جمیع امور عالم وابسته به رحمت اوست و استقلالی از خود ندارد، پس تدبیر فرشتگان و سایر موجودات ماورایی هم از رحمت و تدبیر اوست؛ [حتی اگر کسی بخواهد از مدد آن موجودات هم کمک بگیرد، باید به پرستش خدا روی آورد، نه پزستش خود آنها]
📚(الميزان، ج17، ص78)
🍃ب. شاید غیر مستقیم میخواهد تاکید کند که بدانید خداوند اگر ضرری هم بخواهد برساند، این ضررش هم ناشی از رحمت رحمانیه اوست؛
چنانکه قبلا بیان شد که حتی «عذاب» هم از رحمانیت خداوند ریشه گرفته است (أَخافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمن؛ مریم/45)
🔖توضیح در جلسه 758، تدبر5 http://yekaye.ir/ya-seen-36-11/
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
770) 🌺 أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُه
.
3⃣ «إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ»
سختىهايى را كه انسان مىبيند، با اراده خداوند و در مدار رحمت اوست.
📚(تفسير نور، ج9، ص535)
@yekaye
یک آیه در روز
770) 🌺 أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُه
.
4⃣ «إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ»
براى توجّه به خداوند، كافى است شرايط سخت و فوق العاده را در پيش خود مجسّم سازيم.
(📚تفسير نور، ج9، ص535)
@yekaye
یک آیه در روز
770) 🌺 أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُه
.
5⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ ... فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ أَ أَتَّخِذُ ... إِنْ يُرِدْنِ ... لا تُغْنِ عَنِّي ... وَ لا يُنْقِذُونِ»
چرا با اینکه در جمله قبل، مساله را بر سر مخاطبین برد (به سوی او بازمی گردید)
اما بقیه عبارات را با ضمیر متکلم ادامه داد (برگیرم ... به من زیانی رساند ... نیازی از من را مرتفع نکند ... مرا نجات ندهند)
و بلکه ضمایر جمله قبل هم متکلم بود (مرا چه شود، نپرستم ... مرا پدید آورد)؟
🍃الف. حکم را ناظر به خود به عنوان یک انسان قرار داد، تا معلوم کند هر انسانی این چنین است
📚(المیزان، ج17، ص77)
به تعبیر دیگر، این استدلالی است که هر فرد با مراجعه به درون خویش مییابد و وی با این بیانش افراد را به فطرت و درون خویش ارجاع میدهد.
🍃ب. براى جريحهدار نكردن عواطف مردم، از خود مثال بزنيم.
📚(تفسير نور، ج9، ص535)
🍃ج. وی در مقابل کسانی استدلال میکند که اکثریتشان بر باطلاند و شاید میخواهد بدین وسیله، به طور غیرمستقیم، «مغالطه توسل به اکثریت» یا «توسل به مقبولیت» را که مغالطهای رایج در میان تودههاست، رد کند.
در واقع، بسیاری از اوقات، مردم وقتی میبینند اکثر افراد یک مطلبی را باور دارند، احساس میکنند همان امر درست است و درباره چرایی آن تاملی نمیکنند.
او با این نحوه بیان، میگوید من در درون خود اینها را مییابم، دیگر چرا باید از اکثریتی که به فطرت خود بیاعتنایند اقتدا کنم؟
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
770) 🌺 أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُه
.
6⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ»
این دو آیه روی هم دو برهان است بر ابطال مبنای مشرکانی که وجود خداوند برتر از هر چیزی را قبول دارند، با این حال غیر خدا را میپرستند.
📝 نکته #فلسفه_دین
اغلب مشرکان، خدای متعالی واحد را قبول دارند؛ اما دلیلی که برای پرستش موجودات دیگر (فرشتگان، جنیان، و ...) میآورند این است که:
🔸اولا، خداوند سبحان برتر از آن است که هرگونه ادراکی به او ره یابد، پس نمیتوان در عبادت متوجه او شد؛
🔸ثانیا میدانیم که موجوداتی ماورایی هستند که مقربان درگاه اویند، پس آنان را میپرستیم تا آنان شفیعان و واسطههای ما نزد او باشند در همه امور و رفع نیازها؛
♦️این دو آیه پاسخ آنهاست:
🔹اولا اگرچه تعالی خداوند امری درست است و انسان نمیتواند علم به مقام ذات خداوند پیدا کند، اما میتوان با برخی از صفاتش او را شناخت، مانند اینکه اوست که ما را پدید آورده؛ پس راه توجه عقلی به او مسدود نیست؛
🔹ثانیا این معبودها تنها در صورتی میتوانند شفیع و واسطه انجام کاری شوند که خداوند بدانها اذن داده باشد چنانکه در جای دیگر فرموده «ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ: هیچ شفیعی نیست مگر پس از اذن او» (يونس/3) ولی جایی که خداوند بخواهد کاری را انجام دهد که بدانها اذنی نداده، آنها به هیچ عنوان نمیتوانند جلوی خدا بایستند و ضرری را دفع کنند و کسی را نجات دهند؛ پس بر پرستش خود آنها هیچ ثمرهای بار نمیشود
📚(الميزان، ج17، ص77-78) .
⁉️شبهه (آیا اعتقاد به شفاعت، شرک است؟)
با این توضیحات آیا باور شیعیان به شفاعت پیامبر ص و اهل بیت ع نوعی شرک نیست؟
🔆پاسخ
اگر در توضیح دقت شود معلوم میشود که:
🔹اولا برخلاف توهم برخی افراد، قرآن کریم شفاعت را به صورت مطلق نفی نمیکند؛ بلکه در جایی که خدا اذن داده باشد، شفاعت برقرار است (يونس/3)؛
و
🔹 ثانیا آنچه مدمت شده، پرستیدن شفیعان است در عرض خداوند؛
و
شیعیان هیچگاه پیامبر ص و اهل بیت ع را نمیپرستند و آنان را در عرض خداوند قرار نمیدهند؛
بلکه پرستش را تنها سزاوار خداوند میدانند
و اگر اعتقاد به شفاعت آنان دارند، ناشی از آن است که خداوند
🔺خودش ما را دعوت کرده که علاوه بر تقواپیشه کردن، وسیلههایی برای تسریع حرکت به سوی او برگیریم:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَة: ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوای الهی در پیش گیرید و وسیله به سوی او بجویید» (مائده/35)
و
🔺خودش هم عملا آنان را شفیع قرار داده؛
▫️با تاکیدات مکرر بر اطاعت از دستورات آنان (آلعمران/32 و 132؛ نساء/59؛ مائده/92؛ انفال/1 و 20 و 46؛ نور/54 و 56؛ محمد/33؛ مجادله/13؛ تغابن/12) دستور داده
▫️و حتی اینکه نزد آنان برویم تا نزد خدا برایمان طلب مغفرت کنند:
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً: و اگر هنگامی که آنان به خویش ستم میکردند نزد تو میآمدند و از خدا طلب مغفرت میکردند و رسول هم برایشان طلب مغفرت می کرد، حتما خداوند را بسیار توبهپذیر و رحیم مییافتند؛ نساء/64)،
🔺و البته به شفاعت هرکسی که خودش او را شفیع قرار دهد، رضایت داده است: «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى: و شفاعت نمیکنند مگر برای کسی که [خداوند] رضایت داده است» (انبیاء/28)
@yekaye
یک آیه در روز
770) 🌺 أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُه
.
7⃣ «فَطَرَنِي ... لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ»
مقايسه، از بهترين راههاى آموزش است:
خدا مرا آفريده، ولى سایر معبودها برايم ذرّه اى فايده ندارند.
📚(تفسير نور، ج9، ص535)
@yekaye