✅ تکملهای بر مطلب تدبر 6️⃣ (مدیریت مرد در خانواده)
⭕️در آیه سخن از تصدی امور زنان توسط مردان بود، چرا ما این را بر مدیریت کل اعضای خانواده تطبیق کردیم؟
🔖شهید مطهری وقتی میخواهد نشان دهد که نظام خانواده با سایر نظامات اجتماعی متفاوت است بر دو نکته دست میگذارد: دوجنسی بودن دو رکن اصلی خانواده، و توالی نسلی والدین و فرزندان (نظام حقوق زن در اسلام، پیشگفتار).
با توجه به این نکته،
پاسخ سوال فوق آن است که تصدی امور فرزندان توسط والدین (اینکه مدیر خانواده باید در زمره والدین باشد، نه در زمره فرزندان) یک مطلبی است که با توجه به «توالی نسلی والدین و فرزندان» مفروض است.
(جدی بودن اثر این تفاوت در نظام حقوقی بقدری بدیهی است که همین امروزه هم که معیار همه بحثها «تساوی حقوق» و «توافق طرفینی» شده، کسی نمیگوید برای تعیین مدیر خانواده باید والدین با فرزندانشان از همان ابتدای تولدشان توافق کنند❗️)
در واقع،
آیه بحث را بین زن و مردی که اصل خانواده را تشکیل دادند میبرد؛
وگرنه این بدیهی است که وقتی اینها بچه آوردند، والدیناند که حق سرپرستی و مدیریت فرزندانشان را دارند.
پس اگر در خانواده دو نفره تشکیل شده از مرد و زن، مرد است که مدیریت زن را برعهده دارد، بچهها هم چون باید تحت مدیریت والدین باشند، اگر اختلافی بین خود والدین پیش آید، چون مادر تحت مدیریت پدر است، آنها هم طبیعتا تحت مدیریت پدر قرار میگیرند.
🔺پس «تصدی امور زنان توسط مردان» در خانواده، طبیعتا مستلزم تصدی امور کل اعضای خانواده توسط مردان است.
@yekaye
یک آیه در روز
962) 📖 الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَ
.
8️⃣ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ ... فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ ... وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ .... فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ ...»
قوامیت مردان بر زنان به معنای واگذاری مسئولیت خانواده به مردان است که تصدی مدیریت برای مردان، و لزوم اطاعت برای زنان را در پی دارد.
📝نکته تخصصی #تفسیری
غلبه فضای #فمینیسم در جامعه ما، و زن و مرد را کاملا و در همه جهات مساوی دیدن (که در تدبر 3 به تفصیل نشان دادیم که هیچ گونه توجیه معرفتیای ندارد) موجب شده که بسیاری از افراد جرات بیان این را که «این آیه ناظر به حق #مدیریت_مرد_در_خانواده است» نداشته باشند و بکوشند با توجه به گستره معنایی کلمه «قیام» (که در نکات ادبی اشاره شد)، برای کلمه «قوّام» در این آیه بار معناییای بیابند که مبادا با تلقی غربی تساوی حقوق زن و مرد ناسازگار باشد❗️ مثلا با ترجمه کردن «قوام» به «تکیهگاه» و مانند آن کوشیدهاند حتی یک نحوه تفوق حقوقی برای زن دست و پا کنند❗️
حقیقت این است که قرائن داخلی آیه بقدری است که جز یک نحوه تصدی از بالا به پایین (که از آن به مسئولیت و حق #مدیریت در یک سو، و #پیروی_کردن و «تن به فرمان دادن» در سوی دیگر است) نمیتوان به این آیه نسبت داد.
🔹یکی از این قرائن بر از بالا به پایین بودن تصدی مذکور، اضافه شدن حرف «علی» به «قوامون» بود که در تدبر2 اشاره شد؛
اما قرائن دیگری هم در این آیه هست که این معنا را قطعی میکند.
🔹مهمترینش این است که ادامه آیه با حرف «فـ» آمده (که دلالت دارد عبارات بعدی، متفرع و نتیجهی عبارات قبلی است)؛
یعنی آیه میفرماید در قبال اینکه مردان قوام بر زناناند، زنان دو قسم میشوند: زنانی که مطیعند، و زنانی که نشوز میکنند (و نشوز هم در اینجا درست نقطه مقابل اطاعت است؛ شاهدش هم اینکه در ادامه، دست برداشتن آنان از نشوز را با عبارت «فان اطعنکم: اگر از شما اطاعت کردند).
وقتی این فرازهای آیه را کنار هم بخوانیم بخوبی معلوم میشود که قوامیت همان مدیریت و رابطه از بالا به پایین است:
📖مردان قوام بر زناناند ...؛ پس زنان خوب، زنان مطیعاند ...؛ و اگر از نشوز زنی ترسیدید، با او چنین و چنان کنید؛ اما اگر همین زن مسیر اطاعت در پیش گرفت دیگر شما بهانهجویی نکنید.📖
🔹از قرائن دیگر، تاکید بر صفات علوّ و بزرگی خداوند (إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیا كَبیراً) در پایان سوره است، که گویی تهدیدی برای مرد است که از موقعیت برتری که خداوند در این آیه به او داده سوءاستفاده نکند؛
و این مویدی است که چنین موقعیت برتری حقوقیای در خانواده در نظر گرفته شده است.
@yekaye
یک آیه در روز
962) 📖 الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَ
.
🔟 «فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ ... وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ ... فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ»
یکی از معیارهای زن صالح، این است که در برابر شوهرش مطیع باشد، آن هم اطاعتی از روی خضوع و نرمش، نه اطاعتی با اوقات تلخی و ناخوشایندی.
📝نکته تخصصی #تفسیری
چنانکه در نکات ادبی اشاره شد، «قانت» به معنای کسی است که از دیگری اطاعت میکند، و این اطاعت را از روی خضوع انجام می دهد؛
یعنی نه تنها مطیع است، بلکه مفهوماً اخص از مطیع است، ممکن است که کسی مطیع شخص دیگر باشد اما اطاعتش از روی اجبار و همراه با ناخشنودی و مقاومت باشد، اما قانت چنین نیست.
📖جالب اینجاست که در عموم کاربردهای قرآنی این کلمه، این ماده بار معنایی بسیار مثبت دارد و صرف نظر از آیه محل بحث، عموماً ناظر به حالت اطاعت همراه با خضوع در برابر خداوند اطلاق شده است:
🔷یا در مورد کل موجودات در برابر خداوند:
🔹لهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ (بقره/116)
🔹و لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ (روم/26)
🔷و یا در مورد برخی از اولیاءالله همچون حضرت ابراهیم ع، حضرت مریم؛ و بلکه عموم مومنان واقعی و دارای مراتب عالی ایمان:
🔹إنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكينَ (نحل/120)
🔹يا مَرْيَمُ اقْنُتي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدي وَ ارْكَعي مَعَ الرَّاكِعينَ (آلعمران/43)
🔹و مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي ... وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتينَ (تحریم/12)
🔹حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ (بقره/238)
🔹الصَّابِرينَ وَ الصَّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحارِ (آلعمران/17)
🔹إنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ و ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً (احزاب/35)
🔹أمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ ... (زمر/9)
🔹عسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً (تحریم/5)
🔷و تنها در دو آیه است که قانت بودن در برابر غیر خداوند هم مطرح شده است:
🔹و مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَريماً (احزاب/31)
🔹الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ ... ْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّه (نساء/34)
▫️در اولی، قانت بودن را «در برابر پیامبر ص» نیز علاوه بر «در برابر خداوند»، مورد تاکید قرار داد؛
▫️ودیگری همین آیه محل بحث میباشد که با اینکه متعلق کلمه «قانتات» نیامده، اما با توجه به سیاق آیه، ظهور جدی آن در قبال شوهر است.
جالب اینجاست که آیه «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ» هم در خصوص زنان پیامبر ص است؛ و میتواند مصداقی از قانت بودن زن در برابر شوهر هم در آن لحاظ شده باشد.
همچنین آیه 9 سوره زمر، هم ظرفیت دارد قانت بودن در برابر خداوند مد نظر باشد، و هم در برابر شوهر، که البته باز شوهر مذکور، پیامبر ص است.
🤔اگر توجه کنیم که فضای آیه ناظر به روابط خانوادگی است، همه اینها نشان میدهد که مساله اطاعت و همراهی کردن زن با مرد به عنوان مدیر خانواده، بقدری در اسلام موضوعیت دارد، که همان تعبیری که در خصوص نسبت اولیاء الله و برترین مومنان با خداوند مطرح کرد، برای زن با شوهرش هم مطرح میکند.🤔
@yekaye
👇مناقشه در استنباط فوق👇
〽️مناقشه در استنباط فوق، و پاسخ آن
⭕️ شاید کسی از اینکه در بقیه آیات قرآن ،«قانت» ظهور اصلیاش در برابر خداوند است، در اینجا نیز مناقشه کند که چون صریحا متعلَقِ این «قانتات» در آیه معین نشده، و در آیه 31 احزاب هم که مطرح شده، «پیامبر» با وصف «رسول» بودنش مورد تاکید بوده، نه صرفاً به عنوان همسر بودنش؛ پس اینجا نیز همان قنوت در برابر خداوند و دین مورد نظر است، نه قانت بودن در برابر همسر (یعنی شبیه آیات 17 سوره آل عمران و 35 سوره احزاب).
❇️باید گفت که این سخن، اگر بدین معناست که:
"«قانت بودن زن در برابر شوهرش» مصداقی از قانت بودن وی در برابر خداوند است، به تعبیر دیگر، همان گونه که قانت بودن در برابر خداوند، یک وصف طبیعی نیست، بلکه با زحمت و رعایت تقوا حاصل میشود، این قانت بودن زن در برابر شوهرش هم به عنوان مصداقی از عمل به تقوا در زن شکل میگیرد؛ و این کاملا در مسیر اطاعت خداست؛ و از این رو، اگر شوهر به نافرمانی از اوامر الهی دستور دهد، به هیچ عنوان زن نباید در برابر وی قانت باشد."
این معنای کاملا صحیحی است؛
و قطعا قانت بودن زن در برابر شوهرش، از باب عمل به دستور خدا برای تحکیم وحدت خانواده، و مصداق قانت بودن او در برابر خداوند است.
اما اگر از این سخن کسی بخواهد نتیجه بگیرد که:
"قانت بودن زن در برابر شوهرش اصلا از این آیه درنمیآید، و آیه صرفا در مقام اشاره به اوصاف زنان صالح است که زن صالح، زنی است که در برابر خداوند قانت است و ..."
قطعا سخن نادرستی است؛
زیرا:
🔹اولا این جمله با حرف «فـ» کاملا مترتب بر جمله قبل (الرجال قوامون علی النساء) شده است؛ و اگر چنین بود، جملهای مستقل از جمله قبل بود، و باید حرف «و» میآمد، نه حرف «فـ»؛
🔹ثانیاً اینکه در ادامه آیه، نقطه مقابل چنین زنانی، زنانی معرفی شده که اهل نشوز هستند، و خود تقابل این دو دسته، نشان میدهد که محل بحث یکی است؛ و «نشوز» در این آیه قطعا سرکشی در برابر شوهر است، نه صرفِ هرگونه عصیان در برابر خداوند، زیرا در ادامه فرمود «فإن أطعنکم: پس اگر از شما اطاعت کردند» که معلوم میشود محل بحث، اطاعت از شوهر بوده، نه صرف اطاعت از خدا.
✅تکمله
از بحثهای فوق به هیچ وجه نمیتوان نتیجه گرفت که
⛔️مرد در خانواده #مطلقالعنان است و زن باید همچون کنیزی گوش به فرمان وی باشد❗️
همان گونه که وقتی در بحثهای سیاسی، از حکومت امام معصوم یا ولی فقیه و ضرورت اطاعت از او سخن به میان میآید واضح است که ناظر به حکومتداری است و هیچگاه معنایش این نیست که او صرفا بر اساس هوا و هوس هرکاری بخواهد دستور میدهد.
🤔به تعبیر دیگر،
مقام بحث وضوح کامل دارد که این اطاعت، ناظر به حفظ وحدت خانواده و مدیریت خانواده است،
نه اطاعت برده از صاحب خود، که هیچ قید و شرطی نداشته باشد❗️
@yekaye
یک آیه در روز
962) 📖 الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَ
.
🔟 «فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ ...»
بعد از فراز اول آیه که درباره مردان بود و از قوامیت مردان بر زنان و هزینه کردن آنان سخن گفت، سراغ زنان رفت؛ و از دو دسته از زنان سخن گفت.
دسته اول را با #الصالحات معرفی کرد و درباره اینان دو خبر داد: «قانت»اند، «حافظ»اند بر غیب بدانچه خدا حفظ فرموده است.
درباره این دو وصف، در تدبرهای بعد خواهیم اندیشید، اما کلمه «صالحات» در اینجا به چند معنا میتواند باشد؛ و البته منافاتی هم بین این معانی نیست.
قبلا از اینکه معانی محتمل در این آیه را باز کنیم اشاره به یک نکته جالب است:
💠نکته تخصصی ا#نسانشناسی:
📝تببین #کنشگری_زن_مومن در قرآن
یکی از مسائلی که بعد از تحولات وضعیت زنان در جهان در قرن اخیر، و بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بشدت مطرح شده است، این است که #الگوی_کنشگر_زن_مسلمان چیست؟
🤔در واقع الگوی کنشگری «انسان مومن مسلمان» بسیار مطرح شده است، اما آیا جایی هست که ناظر به خاص «زن مومن مسلمان» از آن حیث که زن است، سخنی گفته شود؟
🔺اگر توجه شود که اصطلاح قرآنی «کنشگری» همان «عمل» است؛ و «کنشگری مطلوب» (مطلوب، از این جهت که درصدد الگو هستیم) در ادبیات دینی با تعبیر «العمل الصالح» یا به تعبیر مختصرتر «الصالح» یاد میشود؛ که میتوان از «الرجل الصالح» و «المرأة الصالحة» سخن گفت.
💢اکنون باید گفت تنها آیه قرآن کریم که زن صالح را از این جهت که #زن است و #صالح است (نه صرفا از این جهت که #انسان_صالح است و تفاوتی با مردان ندارد) شرح میدهد همین آیه است:
📖در قرآن کریم با اینکه کلمه «صالحات» 63 بار به کار رفته، تنها همین یکبار به معنای «زنان صالح» به کار رفته و بقیه کاربردهایش یا ناظر به «عمل صالح» است (59 مورد با تعابیری همچون عملوا الصالحات، یعمل من الصالحات) و یا «الباقیات الصالحات» (2 مورد: کهف/18 و مریم/96).
💢در واقع، زن از جهاتی هیچ تفاوتی با مرد ندارد؛ مثلا در اصل انجام بسیاری از کارهای صالحی که صالح بودنش ربطی به زن یا مرد ندارد: «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً» (نساء/124)
و از این جهت، همان طور که یک مرد میتواند به عنوان الگو و نمونهای از انسانهای خوب (رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ؛ نور/37) یا بد (الَّذي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوين؛ اعراف/175) مطرح شود، و مرد و زن بودنش در این زمینه مدخلیتی ندارد؛
یک زن نیز میتواند چنین باشد (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ ... وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ؛ تحریم/10-11)؛
و در این مقام طبیعی است که برای اشاره به این زن صالح یا ناصالح، ذیل تعابیر جمع مذکر از او یاد کنند؛ مانند: «قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلين» (تحریم/10) ویا «وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي ... كانَتْ مِنَ الْقانِتين» (تحریم/12)
🔖توجه شود که صیغه جمع مذکر، وقتی مذکر در برابر مونث مطرح شود، (مثلا: إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرينَ اللَّهَ كَثيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيما؛ احزاب/35)، صرفاً برای اشاره به افراد مذکر است؛ اما وقتی جماعتی باشند که در میان آنها هم مرد و هم زن باشد، اینجا هم صیغه جمع مذکر به کار میرود، که اینجا شامل معنای اعم از مذکر و مونث است؛ یعنی در این گونه موارد مذکر و مونث بودن مدخلیتی ندارد). اما وقتی که از «صالحات» به عنوان زنان صالح سخن میگویند، آنجایی است که زن بودن شخص مدخلیت پیدا میکند. پس اگر در بسیاری از افعال و اوصاف ایمانی (مانند آنچه در آیه 35 سوره احزاب آمده) تفاوتی بین کنشگریِ زن و مرد نیست، در آیهای که به طور خاص از «الصالحات» بحث میکند، کنشگری «زن مومن مسلمان» از آن جهت که «زن» است، موضوعیت پیدا میکند؛
و از این روست که
🔸این آیه را تنها آیه ناظر به تبیین «مقام کنشگری مطلوب زن از آن جهت که زن است»، دانستیم.🔸
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر 🔟
💠اکنون در یک دسته بندی کلی میتوان «صلاح» را یا در معنای دینی این واژه به کار برد که تنها وصف مومنان است، و یا در معنای عام این واژه که به خود فعل و خصلت نفسانی کار دارد، و میتواند شامل مومن و غیرمومن باشد؛ پس «صالحات» در اینجا:
🍃الف. در معنای اعم:
🌱الف.1. به معنای مطلق زنانی است که اوضاع و احوالش به صلاح است. یعنی خداوند میفرماید زنانی وضعیت آنان و شوهرانشان در صلح و صلاح خواهد بود که در حق شوهرانشان آن گونه که این آیه شرح میدهد رفتار میکنند. (ابنعباس، به نقل از البحر المحيط، ج3، ص624) .
🌱الف.2. ناظر به رفتار خاص زنان با شوهرانشان است، یعنی کسانی که با شوهرانشان بخوبی و با صلح و صلاح رفتار میکنند، زنانیاند که قانتاند و ... . (ابن مبارک، به نقل از البحر المحيط، ج3، ص624) .
🌱الف.3. ناظر است به معنایی که در آیه «وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ» (انبیاء/90) آمده، یعنی مقصود زنانی هستند که خداوند آنان را برای شوهرانشان اصلاح فرموده است؛ و طوری هستند که به صلاح شوهرانشان است. (به نقل از البحر المحيط، ج3، ص624)
🌱الف.4. ...
🍃ب. در معنای خاص دینی:
🌱ب.1. همان معنای «زنان دیندار» است؛ یعنی آیه در مقام توصیف مطلقِ «زن مومن صالح» است و میفرماید آن زنان واقعا صالحی که دین میپسندد و مصداق «آمنوا و عملوا الصالحات» هستند، زنانیاند که چنین و چناناند.
🌱ب.2. به معنای زنانی است که عمل صالح مورد نظر دین را انجام میدهند، یعنی با این تعبیر در مقام نشان دادن عمل صالحی است که زنان باید انجام دهند.
🌱ب.3. ...
@yekaye
یک آیه در روز
962) 📖 الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَ
.
9️⃣ - 1️⃣«فَالصَّالِحاتُ ... حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ»
مراد از «الغیب»ی که اینان «حافظ» آن هستند، چیست؟
بسته به معنای حرف «لـ»، تحلیل «الـِ» در «الغیب»، و مراد از «بما حفظ الله»، معانی مختلفی میتواند مد نظر باشد؛که
⭕️ ابتدا، سراغ حرف الف و لام میرویم.⭕️
🍃الف. «الـ» را میتوان جانشین ضمیر دانست (شبیه «وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً» (مریم/4) که به معنای «رأسی» بوده است)؛ آنگاه، ضمیر محذوف، میتواند «هُم» باشد، یعنی «شوهرانشان»؛
آنگاه مقصود از این «غیب» و حافظ آن بودن، عبارت است از:
🌱الف.1. هر چیزی که در غیاب همسرشان حفظ و مراقبت از آن لازم باشد، اعم از عفت و پاکدامنی خویش، یا اموال و خانه همسر و ... (مجمع البيان، ج3، ص69)؛ یعنی با توجه به اینکه «غیب» مقطه مقابل «شهادت» است، می خواهد بفرماید همان طور که در هنگام حضور و شاهد بودن همسرانشان، اموری همچون عفت و یا اموال شوهرانشان را حفظ میکنند، در غیابشان هم چنیناند. (الکشاف، ج1، ص506) که ظاهرا این معنا اظهر از سایر معانی است، و در احادیث متعددی هم به کار رفته است. (مانند حدیث7، و حدیث8..ج، که نظایرش فراوان است)
🌱الف.2. هر آنچه از همسران آنان مخفی و غایب است، خواه بدین جهت که همسر حاضر نیست (مثلا در سفر است) ویا حاضر است اما از آن خبر ندارد. (ابن عطیه، به نقل از البحر المحيط، ج3، ص624)
🌱الف.3. اسراری که همسرانشان با اینان درمیان گذاشتهاند، بلکه هر امر مخفیای که بین آنان و همسرانشان میگذرد. (الوافي، ج22، ص698)
🌱الف.4. ...
🍃ب. «الـ» جانشین ضمیر باشد و آن ضمیر محذوف «هنّ» باشد، یعنی خودشان؛
آنگاه مقصود از این «غیب» و حافظ آن بودن، عبارت است از:
🌱ب.1. مواظب باطن خویش هستند؛ که این دست کم دو معنی دارد:
🌾ب.1.1. مواظبت از باطنی که برای خودشان آشکار است؛ یعنی این گونه نیستند که با ظاهرسازی دروغین، خواستههای خویش پیش ببرند.
🌾ب.1.2. مواظبت از باطنی که برای خودشان هم ممکن است آشکار نشود؛ یعنی چنان مراقب خویشاند که دقت دارند مبادا حتی ضمیرناخودآگاهشان آنان را به سوی کاری سوق دهد که شایسته نیست.
🌱ب.2. کنایه است از پاکدامنی و عفت خویش؛ از این جهت که بسیاری از اوقات، بیعفتی در خلوت و مخفیانه انجام میشود، پس شخص باید در وضعیت مخفیانه خویش، مراقب عفت خود باشد.
🌱ب.3. ...
🍃ج. «الـ» جانشین ضمیر باشد و آن ضمیر محذوف «ه» باشد، که مرجع ضمیر «الله» است؛
آنگاه مقصود از این «غیب» و حافظ آن بودن، عبارت است از:
🌱ج.1. اسرار الهی، که هرچه از این اسرار را دست مییابند افشا نکنند.
🌱ج.2. هرآنچه خداوند (تکوینا یا تشریعا، در خصوص خود آنها یا در هر موردی دیگری) مخفی قرار داده است، اینان برای مخفی ماندنش مراقبت میکنند؛ که به این معنا، حتی پوشاندن زینتهای خویش از غیرمحارم هم میتواند مصداق این آیه باشد.
🌱ج.3. ...
🍃د. «الـ» میتواند «الـ» عهد باشد، یعنی آن غیبی که بحثش گذشت،
آنگاه اینکه منظور چیست، محتملاتی میتوان در نظر گرفت، از جمله:
🌱د.1. اشاره باشد به تعبیر «فضل الله بعضهم علی بعض»، یعنی این تفاوتی که خداوند بین افراد قرار داده، یک حقیقت غیبی است (غیبی بودنش یا بدین جهت که ابعادش معلوم نیست؛ و لذا خداوند نفرمود در چه زمینهای برتری داده، و یا اینکه چراییاش معلوم نیست، ویا ...) که اینان مراعات آن را میکنند؛ و درصدد انکار آن برنمیآیند.
🌱د.2. ...
🍃ه. «الـ» میتواند «الـ» جنس باشد، یعنی مطلقِ «غیب»؛
آنگاه اینکه منظور چیست، محتملاتی میتوان در نظر گرفت، از جمله:
🌱ه.1. زنان صالح اساساً حریم «غیب» را حفظ میکنند؛ و اینان کسانیاند که پردهدار حریم ملکوتند.
🌱ه.2. چهبسا ناظر به نقشآفرینی اجتماعی باشد، یعنی با توجه به اینکه این مرداناند که عموما نقشآفرینی آشکار اجتماعی دارند، مقصود از اینکه زنان حافظ غیباند، این باشد که عمده نقشآفرینیِ خود را به نحوی ایفا میکنند که چندان به چشم نمیآید؛ چنانکه در خصوص مهمترین زنان صالح (مانند حضرت آسیه، حضرت مریم، حضرت خدیجه، حضرت زهرا س، حضرت زینب س، و ...) با اینکه تردیدی در نقشآفرینی اجتماعی عظیم آنان نداریم (تا حدی که برخی از این افراد در آیات صریحا به عنوان الگوی مطلقِ مومنان، نه فقط الگوی زنان مومن، معرفی شدهاند؛ تحریم/11-12)، آنچه از نقشآفرینی اجتماعی آنان به چشم میآید بسیار محدود و منحصر به مواردی است که این بروز و ظهور به حد ضرورت و وجوب رسیده است.
✅ تبصره
چنانکه بارها گفته شد این موارد محتملاتی است برای معنای آیه؛ اما اولاً ادعا نداریم که واقعا همین احتمالها عندالله مد نظر بوده است؛ بلکه صرفاً میگوییم این آیه تاب این معانی را دارد؛ و ثانیا اینکه با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، هیچ منعی ندارد که همه اینها، وبلکه دهها معنای دیگری که به ذهن ما نرسید، مد نظر بوده باشد.
@yekaye
یک آیه در روز
962) 📖 الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَ
.
9️⃣ - 2️⃣ «فَالصَّالِحاتُ ... حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ»
مراد از «الغیب»ی که اینان «حافظ» آن هستند، چیست؟
گفتیم که بسته به ، معنای حرف «لـ»، تحلیل «الـِ» آن، و مراد از «بما حفظ الله» معانی مختلفی میتواند مد نظر باشد؛ که
⭕️در این تدبر، سراغ حرف «لـ» میرویم.⭕️
🍃الف. «لـ» لام تقویت باشد؛ و «الغیب» در اصل مفعول برای «حافظات» باشد؛ یعنی «زنان صالح، حافظ و نگهبان غیباند».
🍃ب. «لـ» به معنای نزدیک به «فی» باشد، یعنی «زنان صالح، در ظرف غیب (مثلا در غیاب شوهرانشان)، حافظ و نگهباناند» که در این صورت مفعول «حفظ» محذوف است؛ مثلا حافظ اموال اویند، یا حافظ حق شوهری او و ناموس اویند؛ یا ... .
🍃ج. «لـ» به معنای نزدیک به «علی» دانست، (شبیه اینکه برخی کاربرد لام در «فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبينِ» (صافات/103) را به معنای «علی الجبین» دانستهاند) که البته به لحاظ معنایی بسیار به حالت قبل نزدیک میباشد.
🍃د. «لـ» لام غایت یا لام تعلیل باشد، یعنی آنان حفظ و نگهبانیای انجام می دهند برای یک «غیب»ی؛ که در این صورت نیز مفعول «حفظ» محذوف است؛ آنگاه معنایش این است که مثلا آنان حافظ و نگهبان چیزیاند و این کار را برای یک آینده نامعلوم؛ و یا به خاطر یک امری که غیب است و مشهود دیگران نیست، انجام میدهند.
🍃ه. بعید نیست این ترکیب «حافظ للغیب» به نحو ترکیبیاش یک کاربرد استعاری داشته باشد، مثلا معنایی مانند «مطلعان بر غیباند» چنانکه در قرآن کریم، یک مورد دیگر هست که آنجا هم اتفاقا همین تعبیر «حافظ للغیب» مطرح شده است: «يا أَبانا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَ ما شَهِدْنا إِلاَّ بِما عَلِمْنا وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ حافِظينَ» (یوسف/81) و در این آیه براحتی نمیتوان حرف «لـ» را با یکی از وجوه فوق تعلیل کرد؛ و اغلب مفسران، «حفظ» در این آیه اخیر را به معنای آگاهی و علم دانستهاند؛ و بعید نیست در اینجا نیز چنین معنایی را بشود نسبت داد، بویژه که در مورد «حَفِظَ»ی بعدی (حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ) بسیاری از اهل لغت (مثلا مفردات ألفاظ القرآن، ص245) و مفسران، «حفظ الله» را به معنای اطلاع خدا بر آنان دانستهاند.
🍃و. ...
✅تبصره
با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، همه این تحلیلها می تواند مد نظر باشد؛
و البته اگر بخواهیم بین اینها با تحلیلهای معنای «الـ» که در تدبر قبل گذشت جمع کنیم باید توجه داشت که لزوما همه معانی «لـ» در اینجا با همه موارد معنای «الغیب» معلوم نیست که قابل جمع باشد.
@yekaye
یک آیه در روز
962) 📖 الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَ
.
9️⃣ - 3️⃣ «فَالصَّالِحاتُ ... حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ»
مراد از «الغیب»ی که اینان «حافظ» آن هستند، چیست؟
گفتیم که بسته به ، معنای حرف «لـ»، تحلیل «الـِ» آن، و مراد از «بما حفظ الله» معانی مختلفی میتواند مد نظر باشد؛ که
⭕️در این تدبر، سراغ مراد از «بما حفظ الله» میرویم که از پرتوی آن معنای «حافظات للغیب» نیز معلوم شود.⭕️
با توجه به اینکه:
▪️اولا در نکات ادبی اشاره شد که «ما» در اینجا سه گونه میتواند باشد
▫️«ما»ی مصدری، یعنی «به اینکه خداوند آنان را حفظ و مراقبت میکند»؛
▫️«ما»ی موصول و به معنای «الذی»، یعنی: به ازای/ به سبب آنچه آن را برای آنان حفظ کرده، مانند مهر و نفقهای که برایشان قرار داده؛ و
▫️«ما»ی نکره موصوفه، که به معنای «شیء» و مبتدا میباشد و جمله بعد خبر آن؛ یعنی این زنان حفظ میکنند به همان چیزی که خداوند حفظ کرده است؛ یعنی شبیه اینکه میگوییم: راضیم به آنچه خداوند راضی بوده است؛
▪️و ثانیا باز در نکات ادبی بیان شد که حرف «ب» میتواند در اینجا در معانی مختلفی به کار گرفته شده باشد،
اکنون با در نظر داشتن آن معانی «ما»، بر اساس هریک از آن معانی حرف «بـ»، برخی از معانی قابل تصور برای این آیه اشاره میشود:
🍃الف. باء آلت [= باء استعانت]:
🌱الف.1. زنان صالح به همان حقوقی که خداوند برای آنان حفظ کرده؛ که برایشان قیمومیتی برعهده مرد قرار داده که اموراتشان انجام شود، موظفند [یا: میتوانند] خود را در غیاب همسرانشان نیز حفظ کنند. (الميزان، ج4، ص345)
🌱الف.2. زنان صالح با همان دینداریای (یا التزام به حکم عقل یا ...) که امر خدا را حفظ میکند، مقیدند که در غیاب همسرانشان حق آنان (عفت خود، اموال آنان، و ...) را حفظ کنند. (إعراب القرآن (نحاس)، ج1، ص212 )
🍃ب. باء سببیت یا تعلیل:
(در این حالت، با اینکه معانی مختلفی متصور است، اما بر اساس تمامی این معانی، هریک از معانی «حافظات للغیب» - مثلا: در حفظ و مراقبت از حفظ حقوق شوهر در غیاب وی، یا به رعایت دستورات خداوند در خلوت و نهان، یا ... - امکانپذیر است)
🌱ب.1. زنان صالح به خاطر اینکه خداوند آنان را حفظ و یاری میکند حافظ غیباند که اگر حفظ و یاری او نبود از حفظ غیب ناتوان بودند (مجمع البيان، ج3، ص69 ؛ إعراب القرآن (نحاس)، ج1، ص212؛ البحر المحيط، ج3، ص624-625 )
🌱ب.2. زنان صالح حافظ غیباند، به خاطر اینکه خدا مراقب آنان است و از کارهای آنان اطلاع دارد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص245)
🌱ب.3. زنان صالح حافظ غیباند به خاطر اینکه خداوند از آنان چنین حفظی خواسته است. (إعراب القرآن (نحاس)، ج1، ص212)
و بر اساس قرائتی است که «اللهَ» را منصوب میخواند، نیز دست کم چند معنا محتمل است:
🌱ب.4. زنان صالح حافظ غیباند به خاطر اینکه خود را از [عذاب] خدا حفظ کنند. (إعراب القرآن (نحاس)، ج1، ص212)
🌱ب.5. زنان صالح برای حفظ [دستورات] خدا و رعایت حق الله حافظ غیباند، نه برای ریاکاری و از باب ظاهرسازی. (مفردات ألفاظ القرآن، ص245)
🍃ج. باء مقابله (این به ازای آن):
زنان صالح به ازای آنچه خدا برای آنان حفظ کرده [یعنی به ازای حقوقی مانند مهریه و نفقیه و ... که خداوند برای آنان قرار داده]، در غیاب همسرانشان حق آنان (عفت خود، اموال آنان، و ...) را حفظ میکنند. (الميزان، ج4، ص345؛ البحر المحيط، ج3، ص625 )
🍃د. باء زایده:
زنان صالح، درخلوت و نهان (یا برای وصول به عوالم غیب، یا به خاطر رعایت غیب)، حافظ و نگهباناند آن چیزی را که خداوند حفظ کرده [= به حفظ آن دستور داده] است.
🍃ه. باء ملابسه [مصاحبت]:
زنان صالح، در غیاب همسرانشان حق آنان را همراه و مطابق با امر خداوند در زمینه حفظ حقوق همسران حفظ میکنند. (التحرير و التنوير، ج4، ص115 )
@yekaye
یک آیه در روز
962) 📖 الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَ
.
3️⃣1️⃣ «فَالصَّالِحاتُ ... حافِظاتٌ لِلْغَیبِ»
زنان «حافظ»اند؛
نه اینکه «صرفاً کاری به نام حفظ انجام دهند»❗️
و نه «صرفاً محفوظ»❗️
توجه شود که برای نشان دادن «حفظ» در زنان صالح، از تعبیر اسم فاعل استفاده کرد،
نه فعل (یعنی نمی خواهد بگوید که این کاری است از کارهای آنها، بلکه میخواهد بگوید این اساساً خصلت آنهاست)
و نه اسم مفعول (نفرمود «محفوظات فی الغیب» که صرفا بر پوشیده بودن و دور از دسترس بودن آنان تاکید شود.
💠نکته تخصصی #جامعهشناختی
زنان را در یک تقسیم کلی میتوان در دو دسته قرار داد:
🔺#زنان_محفوظ و پوشیده و در امنیت، و
🔻#زنان_غیرمحفوظ که هرکسی بدانان دسترسی دارد؛
و بقدری این مفهوم «محفوظ بودن» مهم است، که اغلب مفسران، در توضیح «حافظاتٌ للغیب» بودن زنان، بر همان محفوظ ماندن ایشان تاکید کردهاند.
🔴اما حق این است که خود #زنان_محفوظ را نیز میتوان سه قسم دانست:
🔺زنانی که در حفاظ بودن، #کاری_است_که_فعلا_بدان_اهتمام_دارند، اما به عنوان یک خصلت و ملکه درونیِ آنان نیست؛
🔺زنانی که این به صورت یک #خصلت برایشان درآمده، اما #فقط_محفوظ اند؛ یعنی درست است که پوشیده و در حفاظاند، اما این پوشیدگیشان صرفاً تحت تاثیر جامعه و یا به اجبار محیط و ... است؛ و
🔺زنانی که نهتنها این رفتار به صورت یک خصلت برایشان درآمده، بلکه اساساً چون حافظاند، محفوظاند؛ یعنی خودشان #فعالانه_پوشیدگی_و_عفت_و_حفاظ_خود_را_انتخاب_کردهاند؛
و
شاید بدین جهت باشد که در این آیه،
⛔️به جای تعبیر «حفظن للغیب» که صرفا به رفتار اشاره دارد، و نیز
⛔️به جای تعبیر «محفوظ» که بار انفعالی دارد،
⭕️از کلمه «حافظ» استفاده کرده، که هم نشانگر یک خصلت است، نه صرفاً یک رفتار، و هم ما را متوجه حیثیت فعال بودن «حفظ» در زنان میکند:
💢اینان حافظ و پاسبان و نگهبان غیباند، نه صرفا اینکه در غیب محفوظ باشند.
🤔اشاره شد که این آیه در مقام بیان کنشگری زن مومن، از آن جهت که زن است، میباشد (در تدبر7)؛
و جالب اینکه:
🔹هم تعبیر «قانت بودن» دلالت بر یک نوع اطاعتِ فعال (اطاعتی آگاهانه و به اختیار خود شخص) - و نه اطاعتِ منفعل (اطاعتی که از روی اکراه و ناچاری باشد) - دارد، (چنانکه این وصف اولیاء الله بوده، یعنی کسانی که خودشان رفتهاند و به این مقام رسیدهاند، برخلاف خود کلمه «اطاعت» که بار انفعال در آن پررنگتر است و انسان مصداق بارز اطاعت را در «عبد» طلب میکند)
و
🔹هم آوردن تعبیر «حافظ» به جای «محفوظ»، بر فعال بودن زنان در عرصه عفت ورزیدن و خویشتنداری دلالت دارد.
@yekaye
✅اطلاعیه
چند روز پیش برخی از مخاطبان کانال #یک_آیه_در_روز به من اطلاع دادند که کتاب جدیدی از #شهید_مطهری منتشر شده به نام #نظام_خانوادگی_اسلام که به بحثهایی که این روزها درباره همین آیه #الرجال_قوامون_... مطرح کردهام، پرداخته است.
امروز موفق به تهیه، و مطالعه آن شدم.
💢انصافاً بسیاری از مطالبی را که با زحمت فراوان استدلالاتی بر آن یافته بودم، و هرکسی براحتی جرات بیانش را ندارد، با بیانی بسیار سادهتر، متقنتر و جذابتر بیان کرده است.
📩نمیدانم از این ظلمی که خانواده شهید مطهری به پدرش و به کل جامعه اسلامی کرده به چه کسی شکایت کنیم⁉️
بیش از چهل سال است که جامعه علمی را از بسیاری از آثار آن شهید محروم کردهاند. قبلا وقتی کتاب جدیدی میآمد گاه توجیه میکردم که شاید نوارهایش را تازه پیدا کردهاند؛ اما وقتی در مقدمه تصریح میکند که متن حاضر همان زمان از روی نوارهای پیاده شده و به رویت استاد رسیده، و بهانهشان برای تاخیر در نشر این است که «فایلهای یک یا چند جلسه قبل از فصل اول را پیدا نکرده بودیم و هنوز هم پیدا نکردهایم» ❗️
آیا جایی برای توجیه می ماند⁉️
مخصوصا اگر توجه شود که با توجه به تاریخ این سخنرانیها و سیاق بحث، این احتمال بشدت تقویت میشود که بحثی که در سال 1391 به عنوان «زن و مسائل قضائی و. سیاسی» منتشر کردند، در ادامه همینها ایراد شده است❗️
به امید اینکه هرچه زودتر شهید مطهری از این حصر ظالمانه فرزندش خارج شود و به آغوش ملت بازگردد❗️
در هر صورت، ضمن پوزش از خوانندگان محترم، ناچارم دوباره به برخی از فقرات این آیه برگردم و به نکات بسیار مهمی که ایشان توجه مرا بدان جلب کردند، اشاره کنم.
@yekaye
فراز دوم از تدبر 3️⃣ که قبلا گذشت
در اینجا: https://eitaa.com/yekaye/6909
اکنون ارتقا یافت:
در آنجا اشاره شد که
🔷تفضیل و تفاوت بین افراد، و در نقطه مقابل آن همانندی و یکسانی افراد، دست کم سه گونه میتواند باشد:
🔹الف. تکوینی: اینکه در مقام آفرینش متفاوت آفریده شده باشند.
🔹ب. ارزشی: اینکه در مقام ارزشگذاری متفاوت باشند.
🔹ج. حقوقی: اینکه از حقوق متفاوتی برخوردار باشند.
و بعد از توضیحاتی درباره تفاوت تکوینی و ارزشی، نکاتی درباره تفاوت حقوقی بیان شد و اکنون فراز ناظر به تفاوت حقوقی به شرح زیر تقدیم میشود
@yekaye