🌷🌷 شهیدانه
🌿پیکر شهیدی که سر در بدن نداشت و یک دست او نیز قطع شده بود
⚘در حالی که به عقب برمی گشتم در سه راهی چشمم به پیکر شهیدی افتاد که #سر در بدن نداشت و یک #دست او نیز از بدن قطع شده بود. از روی لباسهای او متوجه شدم که پیکر مطهر حاج همت است اما از آنجا که شهادت ایشان برایم خیلی دردناک بود همان طور که به عقب میآمدم خود را دلداری میدادم که نه این جنازه حاج همت نبود. وقتی به قرارگاه رسیدم و متوجه شدم که همه دنبال حاجی میگردند به ناچار و اگر چه خیلی سخت بود اما پذیرفتم که او شهید شده است.
⚘شب همان روز بدن پاک حاجی به عقب برگشت و من به قرارگاه فرماندهی که در کنار جاده فتح بود رفتم. گمان میکردم همه مطلع هستند اما وقتی به داخل قرارگاه رسیدم متوجه شدم که هنوز خبر شهادت حاجی پخش نشده است. روز بعد متوجه شدم که جنازه حاجی در اهواز به علت نداشتن هیچ نشانهای #مفقود شده است. من به همراه شهید حاج عبادیان و حاج آقا شیبانی به اهواز رفتیم. علت مفقود شدن جنازه حاج همت نداشتن سر در بدن او بود.
#شهید_محمدابراهیم_همت♥️🕊
#یادشھداباذڪرصلوات
#امام_زمان
•✨🌱•
#زندگیبهسبکشهدا
••جعبهشیرینیراجلوبردموتعارفکردم.
یکیبرداشتوگفت:میتوانمیکیدیگرهمبردارم؟
گفتم:البته؛اینحرفهاچیهسید؟!
سیدیکشیرینیدیگرهمبرداشت،اماهیچکدام
رانخورد.کارهمیشهاشبود
هرجاکهیکغذایخوشمزهیاشیرینییاشکلاتی
تعارفشمیکرندبرمیداشت؛امانمیخورد.
میگفت:"میبرمتاباخانموبچههاباهمبخوریم"
بهماتوصیهمیکردکهاینخیلیموثراست
که(آدمشیرینیهایزندگیاشراباخانوادهاش
تقسیمکند)....:)🌱"
#سیره_شهدا
#یادشھداباذڪرصلوات 🌷
@yekgorehbandegi
هدایت شده از کانال منتظران مهدی(عج)
🌹تفکر کردن بهتر از زیاد سخن گفتن است. زیرا تفکر، انسان را آگاهتر و زیاد سخن گفتن، انسان را دچار آفت زبان میکند که اعم است از دروغ و غیبت و ...
حیا داشتن مرد و زن نمیشناسد؛ چه در رفتار و چه در گفتار ..
ما نباید فکر کنیم چون مرد هستیم میتوانیم از هر گفتاری و یا از هر پوششی استفاده کنیم
"شهید محمدحسین عطری"
#یادشھداباذڪرصلوات ✨
#مدیون_خون_شهدا_هستیم ‼️
🌹در کودکی یتیم شد. با دوختن پشتی زندگی خود و فرزندانم را به سختی اداره می کردم.
فصل سرما از راه رسیده بود. میدیدم صبح ها که می خواهد به مدرسه برود از شدت سرما می لرزد. با مبلغی که قرض گرفتم، یک بلوز گرم برایش خریدم.
🌹 بعد از چند روز از مدرسه که برگشت، بلوز تنش نبود و باز داشت میلرزید. سراغ لباسش را گرفتم. گفت: «همکلاسیم لباس گرم نداشت. بلوزمو دادم به اون». سرش داد زدم
- مگه خودت غیر از اون، لباس گرم دیگه ای داشتی؟ سر به زیر انداخت و گفت: «ولی من مادر دارم. اون مادر هم نداره».
"شهید محمدعلی سبحانی"
✍روای ؛ مادر شهید
#یادشھداباذڪرصلوات
#شهیدانھ_زیستن
@yekgorehbandegi