گر بدانم ڪه سحر می آیے همراه طلوع
شب اگرسالے ڪشد تا صبح بیدارم تو را
#احد_نوریزاده
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
گفتم "خیال وصل تو دارم بهسر" ولی
گفتی نمیخوریم بههم "بیخیال" شو
#محمدامین_عبادی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
كـم فريبِ اين رفاقت هاى زيبا را بخور
پوست كندم ، سيب هاى سرخ هم تو زرد بود
#سيد_سعيد_صاحب_علم
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🌸🍃🌸🍃
در زمانهاى قديم، مردی ساز زن و خواننده ای بود؛ بنام "برديا" که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت
بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید.
بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند.
بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد.
در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد.
در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد،
سر برداشت تا ببیند کیست.
شیخ سعید ابو الخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود.
شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟
شیخ گفت هرگز. بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم.
به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر،
مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن.
بردیا صورت در خاک مالید و گفت
خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند.
اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم.
اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی.
«تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی وفا هستی.
به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار و زیر بار منّت ناکسان قرار نده.»
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🔺 امروز سالگرد نامگذاری " ایران " است
در سال ۱۳۱۴ نام رسمی "ایران" به جای پارس،پرشیا برای کشور ما انتخاب شد
اسمی که امروز ایران گفته می شود
بیش از ۶۰۰ سال پیش " اِران " تلفظ می شد.
سعید نفیسی نویسنده و محقق مشهور ایرانی در دی ماه ۱۳۱۳ نام " ایران " را به جای "پرشیا" پیشنهاد کرد.
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💠💠💠
از عشق مینوشت زبانی که خسته بود
هر عاشقی مقابلتان دلشکسته بود
پیشانـــــــی تمام غـــــــــــزلهای شاعران
از برکت قدوم شما پـــــــــینه بسته بود
( با تشکر از شاعر خوش ذوق و عضو کانال یک جرعه شعر ، بانوصفیه_قومنجانی)
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
.
تو رفته ای
و من ماندهام
اینجا
با تقویمی
که برگ برگ
روزهایش پنجشنبه است ...
#رضا_کریمی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💢ارزش
استاد ریاضی در وقت خارج از درس،میگفت؛
اعداد کوچک تر از یک،خواص عجیبی دارند
شاید بتوان آنها را با انسانهای بخیل مقایسه کرد..
مثلا (۰/۲ =دو دهم) !!
وقتی در آنها ضرب میشوی و میخواهی با آنها مشارکت کنی،تو را نیز کوچک می کنند
۳ ×۰/۲=۰/۶
وقتی میخواهی مشکلاتت را با آنها تقسیم کنی ک بازگو کنی، مشکلاتت بزرگ تر می شوند
۳÷۰/۲=۱۵
وقتی با آنها جمع شوی و در کنار آنها هستی مقدار زیادی به تو اضاف نمی شوند و چیزی به تو نمی آموزند
۳+۰/۲=۳/۲
و اگر آنها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از دست نداده ای!!!
۳_۰/۲=۲/۸
زندگی ارزشمند خودتان را بخاطر آدماای کوچکو حقیر بی ارزش نکنید
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
شور غم عشقش چنین
حیف است پنهان داشتن
در گوش نی رمزی بگو
تا برکشد آواز را...
#سعدی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
ساکتی اما نگاهت میزند از عشق دم
رنگِ رخسار از زبان یک وقتها گویاتر است
#طاهر_اباذری
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🕊❤
نیست یاری تا بگویم راز خویش
ناله پنهان کردهام در ساز خویش ...!!
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
#حمیدرضا_برقعی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
موقع شطرنج با من روسری سر کن عزیز
با سیاهی لشکرِ تو،، شاه هم دَر میرود
#سجاد_شيرازيان
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
زلیخا کور شدُ یوسف نرفت از چشمش،
یوسف گمگشده باز آمد ولی با عشقش.
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
یک سیب بخند ای لب تو خطهی لبنان
مستضعف تهرانی ام و بوسه گران است
#سیدرضا_هاشمی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
دلخوش به اینکه فاتح قلبم شدی مباش
اینجا کسی نیامده تا ما نخواستیم
━━━━💠🌸💠━━━━
#مجید_ترکابادی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
دلخوش به اینکه فاتح قلبم شدی مباش
اینجا کسی نیامده تا ما نخواستیم
━━━━💠🌸💠━━━━
#مجید_ترکابادی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
از مزه بوسه های تو فهميدم
توی دهنت بجای دندان قند است
#خلیل_جوادی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
از بوسه های سرخ تو با لهجه ی شراب
خوشه به خوشه شاخه ی انگور شد لبم
#امیر_حنائی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
کوچه ها شرحِ غزلوارهٔ باریدنِ توست
نبَر از یاد تو این کوچهٔ بارانی را.
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾