💠 در پی فرمایش رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه:
«در جریان عدم احراز صلاحیت به برخی کسانی که صلاحیتشان احراز نشد جفا شد به خودشان و خانوادههایشان نسبتهایی داده شد که معلوم شد خلاف است. فضای مجازی بدون هیچ قید و بندی این مسایل را منتشر کردند. مطالبه من این است که دستگاههای مسئول #جبران کنند.»
تعدادی از کسانیکه نافشان را با قیچی #فتنه بریده وعلیه نظام اسلامی، شمشیر را از رو بسته بودند با وقاحت تمام، جبران دستگاههای مسئول را طلبکار شده اند.
🌵🌵🌵
⛔️ مسعود پزشکیان، رئیسجمهور در گفتوگویی با «تاکر کارلسون» خبرنگار آمریکایی: "آقای کارلسون! ما بر سر میز مذاکره بودیم. در حال گفتوگو بودیم و رئیسجمهور آمریکا برای ایجاد صلح ما را دعوت کرده بود. در آن جلسه به ما گفتند تا زمانی که ما اجازه ندهیم، اسرائیل حمله نخواهد کرد. اما در جلسه ششم، در حالیکه ما همچنان در حال مذاکره بودیم، عملاً روی میز مذاکره بمب انداختند و دیپلماسی را نابود کردند. با این حال، درباره نظارت، بدون تردید آمادهایم مجدداً وارد گفتوگو شده و راستیآزمایی کنیم"
💠 نقد تحلیلی گفتار جناب رئیس جمهور:
1. "آقای کارلسون! ما بر سر میز مذاکره بودیم..."
استفاده از خطاب مستقیم به «آقای کارلسون» نشان میدهد جناب پزشکیان در حال تلاش برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی غرب، بهویژه جامعه آمریکا و نخبگان رسانهای آن است. این سبک از خطاب، روشی برای شکستن انحصار روایت غربی و انتقال تصویر متضاد از ماجراست. گوینده میخواهد بگوید "ما قربانی بدعهدی بودیم، نه عامل بحران."
2. «روی میز مذاکره بمب انداختند»
این جمله بر یک تغییر فاز ناگهانی از دیپلماسی به خشونت تأکید دارد و استعارهای از خیانت به روند دیپلماتیک است. جناب پزشکیان از نظر دیپلماتیک میخواهد نشان دهد طرف مقابل نهتنها به روند مذاکره پایبند نبوده، بلکه آن را عامدانه نابود کرده است.
3. "با این حال، درباره نظارت، بدون تردید آمادهایم مجدداً وارد گفتوگو شده و راستیآزمایی کنیم."
این نشاندهنده تلاش گوینده برای حفظ چهرهای منطقی، صلحطلب و معقول است. در فضای رسانهای بینالمللی، طرفی که آمادگی خود برای گفتوگو و راستیآزمایی را اعلام میکند، میخواهد خود را در موقعیت اخلاقی برتری قرار دهد. این نوع بیان، هدفی روانی دارد: القای برتری اخلاقی و عقلانی گوینده، در برابر هیجان، قلدری و بیثباتی طرف مقابل.
جمعبندی: این بیانیه تلاشی است برای: افشای سیاست دوگانه آمریکا و متحدانش در موضوعات منطقهای، القای بیثباتی و بیاعتباری طرف مقابل در توافقات دیپلماتیک، و بازسازی چهرهای معقول و دیپلماتیک از گوینده.
👈 اما...
بخش سومِ که به آمادگی گوینده برای بازگشت به مذاکره و راستیآزمایی اشاره دارد، گرچه لایهی آشکار آن تلاش برای نشان دادن چهرهای منطقی و صلحطلب است، اما در لایهی پنهان آن نوعی موضع انفعالی، ضعف یا حتی ذلت دیپلماتیک تلقی میشود. جمله «ما را بمباران کردند، ولی باز هم آمادهایم مذاکره کنیم» در ظاهر حامل پیام عقلانیت است. اما در لایهی پنهان، تضاد شدیدی میان عمل طرف مقابل و واکنش گوینده وجود دارد: طرف مقابل وعده داده بود حمله نکند، اما حمله کرد. و گوینده، علیرغم این خیانت آشکار، بدون هیچ پیششرطی دوباره پیشنهاد مذاکره میدهد.
- در دیپلماسی، وقتی یک طرف پیمانشکنی آشکار میکند، طرف مقابل معمولاً بازگشت به مذاکره را مشروط به #جبران، #عذرخواهی یا حداقل #حق_پاسخ متقابل میکند. در این بیان، هیچ اشارهای به این شروط نیست. گویی گوینده هرگز حق پاسخ ندارد، و صرفاً باید امیدوار باشد طرف مقابل دوباره پای میز بیاید.
- هیچ اشارهای به "هزینهای" که طرف مقابل بابت حمله باید بپردازد، نشده است. اینگونه پیامها، طرف مقابل را به این نتیجه میرساند که میتواند بدون هزینه، دیپلماسی را تخریب کند و باز هم از امتیازات مذاکره بهرهمند شود.
- وقتی این سخن از سوی مقام رسمی کشور است، نزد افکار عمومی خودی بهعنوان «ضعف در پاسخگویی» یا «عقبنشینی در برابر خیانت» تفسیر میشود. این آسیبپذیری داخلی نیز بخشی از همان تصویر ذلیلانه است.
در شرایطی که طرف مقابل پیمانشکنی کرده و میز مذاکره را عملاً "منفجر" کرده، دعوت مجدد به مذاکره بدون هیچ اشارهای به #عذرخواهی، #جبران_خسارت، #حق_پاسخ_متقابل یا بازدارندگی، میتواند تصویری ضعیف، ملتمسانه و بیدفاع از گوینده بسازد. چنین موضعی نهتنها #قدرت_چانهزنی را کاهش میدهد، بلکه ممکن است انگیزه طرف مقابل برای #ادامه_فشارها را افزایش دهد.
📚📚📚