حکایت جالبیه
هر وخ میایم مشهد و لباس گرم نمیاریم، سیل سونامی بارون تگرگ برف طغیان رودخونه اس
یه بارم که لباس گرم میاریم میشه جزیره العرب از شدت گرما خودمونو چربیامون بخار میشیم
دارم به این فکر میکنم که خونمو ببرم یه جایی که از لحاظ اب و هوایی خوب باشه
واقعا تو روحیه تاثیر داره
من باید یه بار جامو با میتسوها عوض کنم
اینجوری نمیشه
هرچی انیمه شو میبینم سیر نمیشم
اسکل تو اوتوبوس تماس تصویری نگیر بلند بلند صحبت کن
کی بعضیا میخوان آداب اجتماعی یاد بگیرن خدا میدونه
یهسِریحرفا🇵🇸
اسکل تو اوتوبوس تماس تصویری نگیر بلند بلند صحبت کن کی بعضیا میخوان آداب اجتماعی یاد بگیرن خدا میدون
انگار مغزمو انداختن تو دهن گاو داره میجوعه
ببند دهنتو دیگه
نمیشه تو این مغازه تخت فروشیا بری رو هر کدومش یه ساعت بخوابی ببینی کدومش بهتره؟
از کجا معلوم نکنن تو پاچمون
اینهمه مشهدی تو کانال بود میگف بیا مشهد بیا مشهد همین بود؟
بابا بیاین حداقل یه مرغ بریون سادهای مهمونم کنین، خیلی کاری باهاتون ندارم