eitaa logo
کانال مسعود یوسف پور
1.4هزار دنبال‌کننده
169 عکس
124 ویدیو
7 فایل
[ مسعـود یوسـف پور ] شاعر، محقق و مدرس نویسنــده و گرافیســت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺ادمین صفحه: @Admine8 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 تدریس ادبیات: @madras8 💠 اگر حرف مهمی داشتید در خدمتم👇 @Yousofpoor
مشاهده در ایتا
دانلود
میاید از سرِ برزن خبر چه داغ و گران! مرا که کشت خبر، تا کند چه با دگران! خبر دهید که افتاده مادری و رواست که ایستاده ز غم جان دهند رهگذران خبر دهید که نامرد، پیش طفلش زد خبر دهید از اندوهِ دختری نگران زنی به خاطر حفظ حجاب سیلی خورد به دست سنگدلِ سفله ای که وای برآن شما که دیده و رنجیده اید! نقل کنید وگر که هیچ نیاید به چشم فتنه‌گران در آفتابِ جزا، مستحقِ عریانی ست قبیله‌ای که ندارد کسی حجاب درآن! مسعود یوسف پور https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
برای سکینه بنت الحسین علیهما السلام: نفس چو تیغ دو دم می‌کشید گاهِ غضب نداشت دست کمی خطبه هایش از زینب نبود در پی نفرین وگرنه عمر زمین به سر میامد اگر آه می‌نشاند به لب رباب بود ربابی کز آفتاب بلا اگر چه سوخت سرش، پای او نرفت عقب نرفت معجرش از سر کنار، باری هم رسد به فاطمه او را درختِ اصل و نسب زمین توان کشیدن نداشت حجبش را قدم به زانوی اکبر گذاشت امّ ادب سکینه آنکه همین در مقام او کافی ست حسین فاطمه خیرالنساش داده لقب! کنار زینب کبری علم گرفت به دوش رود که فتح کند شام را وجب به وجب سزد برابر نطق فصیح او همه عمر زبان به کام بگیرند شاعران عرب ز تیر خطبه ی او، بعدِ باء بسم الله به خاک تیره نشستند شامیان همه شب سپس به تیغ سخن بر یزید وارد شد چنان علی که بیاید به کشتن مرهب زبان به عجز گشودند چون درِ خیبر شکست خورد به نطقش سپاهِ جنگ طلب به دست نالۀ خود می‌شکست بت ها را ز پا فتاد به پا آنکه کرد بزم طرب سوال می‌پرسید و سکوت حاکم بود عزیز فاطمه را کشته اید از چه سبب؟ به عمّه گفت بگو چوب خیزران نزنند که جای بوسه پیغمبرست بر این لب آهای زادۀ هند! از سرش چه می‌خواهی تنش بس است که تازانده‌ای بر او مرکب به نیزه شد سرِ قرآن، قسم به کهف رقیم تو از معاویه هم بدتری، چه جای عجب سخن تمام کنم آه از خرابۀ شام که ماه در طبق آمد به دیدن کوکب مسعود‌ یوسف پور • شعر برگزیده اولین سوگواره آرامش ارباب زنجان/۱۴۰۳ https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
از رنج و محنت، کشتند ما را با هتک حرمت، کشتند ما را در ازدحامی، قوم حرامی از روی فرصت کشتند ما را در آتش و دود، دروازه ای بود ساعت به ساعت، کشتند ما را هرکس که آمد سنگی به ما زد باری به نوبت کشتند ما را سر را نبردند قدری جلوتر نزد رعیّت، کشتند ما را دُر بود و می‌ریخت از دیده‌هامان بهر غنیمت کشتند ما را شد رستخیزی...آه از کنیزی ای کوه غیرت! کشتند ما را ■ مداح ناگاه از خیزران گفت در بین هیئت کشتند ما را مسعود یوسف پور https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
سوخت مرا آه، خط به خطِ مقاتل چشم تر آورده ام، دو شاهدِ عادل! شام اسارت کجا و شمسۀ عصمت شاه عوالم کجا و بند سلاسل روضۀ پوشیده را مخواه کنم باز ناقۀ عریان و منزل از پی منزل پس چه شد آن دست‌ها که طفل سه ساله با مدد او نشسته بود به محمل ناقۀ زینب به دست کیست مهارش؟ لال شوی ای زبان و خون شوی ای دل! پای همان نیزه‌ای که رأس حسین است ذبح کنیدم که خواند آیۀ بسمل سرزده‌است از تنور خانۀ خولی «یار من و شمع جمع و شاه قبایل» ریخت بر آن سر یزیدِ مست، شرابی بشکند آن دست‌های نامتعادل آه از آن بازه‌ای که زادۀ نیرنگ صفحۀ شطرنج را گذاشت مقابل جام تهی بود کاش ساغرِ جسمم از چه نمردیم ما ز بزم اراذل از چه نمردیم ما که پیش ابالفضل حرف کنیزی زدند، ای دل غافل! سر زند از شام تیره صبح سپیدی منتقمِ قوم بسته است حمایل تا نشده دیرتر بخواه فرج را پیک اجل چون رسد چه جای وعجّل مسعود یوسف پور محرم الحرام ۱۴۰۲ https://eitaa.com/yosefpoor_ir
کمر شکست و نینداخت قوم را ز خروش خبر که داغ و گران می رسید دوش به دوش خبر، حکایت دل های شعله ور شده بود خبر، روایت خونی که آمده ست به جوش خبر، روایت طفلی که مادر خود را گرفته است در آغوش، آه از آن آغوش چنان که غرقه ی خون اند و مضطرب در صحن هرآنچه آینه اینجاست، رفته است از هوش به تیر بست در این گوشه کودکی ها را نبود رحم به رفتار چرخِ بازیگوش قسم به خون شهیدی که زائر حرم است رواق عشق، چراغش نمی شود خاموش مسعود یوسف پور https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
🚩 عمود چندم چه مرزها که در آن خطّه از زمین گم بود که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت چنان که یاد ندارم عمود چندم بود! نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود قدم تمام طریق از نفس نمی‌افتاد نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود فدای آنهمه یکرنگی‌ِ سفر گردم سیاه بود، ولی نور چشم مردم بود رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای شروع روضه ی ما با همان تکلم بود مسعود یوسف پور برگزیده کنگره ملی اربعین 1399 📝| عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
برای سکینه بنت الحسین علیهما السلام: نفس چو تیغ دو دم می‌کشید گاهِ غضب نداشت دست کمی خطبه هایش از زینب نبود در پی نفرین وگرنه عمر زمین به سر میامد اگر آه می‌نشاند به لب رباب بود ربابی کز آفتاب بلا اگر چه سوخت سرش، پای او نرفت عقب نرفت معجرش از سر کنار، باری هم رسد به فاطمه او را درختِ اصل و نسب زمین توان کشیدن نداشت حجبش را قدم به زانوی اکبر گذاشت امّ ادب سکینه آنکه همین در مقام او کافی ست حسین فاطمه خیرالنساش داده لقب! کنار زینب کبری علم گرفت به دوش رود که فتح کند شام را وجب به وجب سزد برابر نطق فصیح او همه عمر زبان به کام بگیرند شاعران عرب ز تیر خطبه ی او، بعدِ باء بسم الله به خاک تیره نشستند شامیان همه شب سپس به تیغ سخن بر یزید وارد شد چنان علی که بیاید به کشتن مرهب زبان به عجز گشودند چون درِ خیبر شکست خورد به نطقش سپاهِ جنگ طلب به دست نالۀ خود می‌شکست بت ها را ز پا فتاد به پا آنکه کرد بزم طرب سوال می‌پرسید و سکوت حاکم بود عزیز فاطمه را کشته اید از چه سبب؟ به عمّه گفت بگو چوب خیزران نزنند که جای بوسه پیغمبرست بر این لب آهای زادۀ هند! از سرش چه می‌خواهی تنش بس است که تازانده‌ای بر او مرکب به نیزه شد سرِ قرآن، قسم به کهف رقیم تو از معاویه هم بدتری، چه جای عجب سخن تمام کنم آه از خرابۀ شام که ماه در طبق آمد به دیدن کوکب مسعود‌ یوسف پور https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
26.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• چارشنبه‌های رضوی 🎙️ علی فیض پور 📝 مسعود یوسف پور « برادرِ نجف » https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
دلتنگ دیدن اون لبخندیم...
چه بر تو رفته که پشت لغات می‌لرزد قلم قرار ندارد، دوات می‌لرزد چگونه از تو بگویم که بیت بیت غزل چو خانه ای که ندارد ثبات می‌لرزد حکایت من و تو چون دو جسم و یک روح است به لرزه آمده مشهد، هرات می‌لرزد گرفته است گریبان آسمان ها را تو آه می کشی و کائنات می‌لرزد به جستجوی که ای زیر اینهمه آوار؟ صداش میزنی اما صدات می‌لرزد نماز آیاتم شد نماز لیله‌ی دفن دریغ و درد، تن محکمات می‌لرزد مسعود یوسف پور زلزله هرات https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمی‌شود که خبر را شنید و ساکت ماند: به گوش زخمی خواهر، برادر اشهد خواند سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن چگونه می‌شود اخبار را به ناله نخواند زبان قوم ستمدیده باش ای شاعر کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند خدا خراب کند کاخ تیره طایفه اش کسی که غزه ما را به خاک تیره نشاند مسعود یوسف پور https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
شب شعر یکشنبه ساعت ۱۸ | میدان فلسطین