#امام_زمان_عج_آغاز_امامت
زبان حال امام حسن عسکری(علیه السلام) به فرزندش امام مهدی(عج):
بلند شو پسرم، تو قیام خواهی کرد
رسالت پدرت را تمام خواهی کرد
تویی که جد تو خورشید و روحت از صبح است
به حکم نور، طلوعی مدام خواهی کرد
و با تبسم خود، ای گل محمدیام!
به انتشار بهار اهتمام خواهی کرد
به شاخهها هیجان میدهی، به چشمه تپش
به خشک و تر همه جا لطف عام خواهی کرد
به پای بذر و جوانه امید میپاشی
به سروهای کهن احترام خواهی کرد
و سجده کن که قیامی بلند در راه است
که عاقبت به پیمبر سلام خواهی کرد
✍ #عاطفه_جوشقانیان
#امام_زمان_عج_آغاز_امامت
سامره امشب تماشایی شده
جنت گلهای زهرایی شده
لحظه لحظه، دسته دسته از فلک
همچو باران از سما بارد ملک
میزنند از شوق، دائم بال و پر
در حضور حجت ثانی عشر
مُلک هستی در یم شادی گم است
بعثت است این، یا غدیر دوم است؟!
یوسف زهرا به دست داورش
مینهد تاج امامت بر سرش
عید «جاء الحق» مبارک بر همه
خاصه بر ساداتِ آل فاطمه
عید آدم، عید خاتم آمده
عید مظلومانِ عالم آمده
عید قسط و عید عدل و دادهاست
لحظههـایش را مبارک بادهاست
عید قرآن، عید عترت، عید دین
عید زهرا و امیرالمؤمنین
عید یارانِ فداکارِ علی است
عید محسن، اولین یار علی است
عید مشتاقان سرمست حسین
عید ذبح کوچک دست حسین
عید باغ یاسمنهای کبود
عید شادیِ بدنهای کبود
عید سردار رشید علقمه
عید سقای شهید علقمه
عید ثارالله و هفتاد و دو تن
عید سربازان بی غسل و کفن
عید طاها، عید فرقان، عید نور
عید قرص ماه در خاک تنور
عید عزت، عید مجد و افتخار
عید مردانِ بزرگِ انتظـار
آی مهدی دوستان! عید شماست
این شعاع حُسنِ خورشید شماست
آنکه باشد عدل و دادِ حیدرش
حق نهد تاج امامت بر سرش
وعدهی فیض حضور آید به گوش
مژدهی روز ظهـور آید به گوش
تا کند محکم اساس کعبه را
کعبه پوشیده لباس کعبه را
میکشد چون شیر حق از دل خروش
میرسد از کعبه آوایش به گوش
میبَرد از دل شکیب کعبه را
میکشد اول خطیب کعبه را
روی او آیینهی روی خداست
پشت او محکم به نیروی خداست
پیشِ رو، خوبان عالَم لشکرش
پشت سر، دست دعای مادرش
بر سرش عمامهی پیغمبر است
ذوالفقارش ذوالفقار حیدر است
پرچمش پیراهن خون خداست
نقش آن رخسار گلگون خداست
رشتههایش از رگ دل پاکتر
از گل پرپر شده صدچاکتر
حنجر او نینوای زینبین
نعرهی او «یا لثارات الحسین»
اشک چشمش خون هفتاد و دو تن
چهره: تصویر حسین است و حسن
خیمهاش آغوش حیِّ دادگر
مقدمش چشمِ قضا، دوش قدر
عدل از نور جمالش منجلی
پایتختش کوفه مانند علی
آسمان پروانهای دور سرش
خلق پندارند خود را در برش
آسمان چون حلقه در انگشت او
مُلک امکان قبضهای در مشت او
فرشِ راهِ لشکرش بال مَلک
جای سُم مرکبش دوش فلک
مکه را بستاند از نا اهلها
بشکند پیشانی از بوجهلها
شیعه گردد حکمران در آب و گل
کوری این بازهای کور دل
عید موسا و عصا و اژدهاست
عید مرگ فرقۀ باب و بهاست
ای امام عصر عاشورائیان
ای امید آخر زهرائیان
ای به عهد مهدویت مهد ما
ای نفسهایت دعای عهد ما
عمر ما بی تو به سر آمد بسی
ای پناه شیعه تا کی بیکسی؟!
تو به ما بینایی و ما از تو کور
تو به ما نزدیکی و ما از تو دور
ای ز چشم ما به ما نزدیکتر
تا دل دشمن شود تاریکتر
چند میثم با تو نزدیک از تو دور
سیدی مولایی عجل لظهور!
✍ #غلامرضا_سازگار