eitaa logo
🏴یــــوســــف زهـــــرا(س) 🏴
800 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1هزار ویدیو
67 فایل
💢امام زمان شناسی💢 ✨نشانه های ظهور✨ ✉️دلنوشته مهدوی✉️ 🔷ختم صلوات🔶 💖دعای عهد💖 🔆سخنرانی استاد رائفی پور🔆 📚 داستان های امام زمان عج 📚
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 حقوق... 💰 من تازه رفتم سر کار. می‌دونی چقدر زحمت کشیدم تا قبولم کردن؟ گفتن هر کی نیاد حقوق و مزایاش قطع می‌شه. به خدا، خود حسین هم راضی نمی‌شد من از کار بیکار بشم. خدا رو شکر، یه تیرم ننداختم، فقط سیاهی‌لشکر بودم. 🔸 آره رفیق! تاریخ پره از این سیاهی‌لشکرایی که امام زمانشون رو فدای منافع خودشون کردن. 📎 ؛ ۲
📌 قرآن ناطق... 📖 یعنی چی؟! چه معنی داره مسلمون بیفته به جون مسلمون؟! حالا گیرم یزید یه کارایی هم می‌کنه، ولی مسلمونه! حسین نباید لجبازی می‌کرد! باید یه جوری با هم کنار میومدن که نه سیخ بسوزه نه کباب! اصلاً آیه قرآنه: «ولا تنازعوا...»* خدا هم از دعوا خوشش نمیاد. من برای همین خودمو قاطی این ماجرا نکردم. 🔸 آره رفیق! تاریخ پره از این آدمایی که از کتاب خدا فقط اون قسمت‌هایی رو بر می‌دارن که به نفعشونه. قرآن ناطق رو رها می‌کنن و می‌چسبن به ظاهر قرآن. 📚 *انفال ۴۶ 📎 ؛ ۳
📌 ترس... 💫 اصلاً من ترسو، قبول! آقا دوست نداشتم بمیرم خب. هزار تا آرزو دارم. اگه یه درصد امیدی به پیروزی بود، می‌رفتم. اما سپاه شام کجا و سپاه حسین کجا! معلوم بود آخرش چی می‌شه. عوضش الان زنده‌ام و دارم نفس می‌کشم! 🔸 آره رفیق! تاریخ پره از این آدمایی که یاری امام زمان رو به دو روز زندگی تو دنیا فروختن. 📎 ؛ ۴
📌 یک نفر... 👤 من عیالوارم. اگه می‌رفتم، کی نون این زن و بچه‌ها رو می‌داد؟ کی مواظبشون بود؟ خدا خودش این همه درباره خونواده سفارش کرده. حالا یه نفر کم‌تر یا بیشتر چه فرقی تو اصل ماجرا داشت؟ مثلاً من یه نفر می‌رفتم، حسین زنده می‌موند؟! 🔸 آره رفیق! تاریخ پره از این «یه نفرها» که برای تنها‌گذاشتن امام زمانشون دنبال بهانه می‌گردن. 📎 ؛ ۵
📌 احترام به بزرگ‌تر... 💰 والله که من بی‌تقصیرم. رئیس قبیله‌مون گفت باید بیاین، ما هم رفتیم! آخه بزرگ‌تری گفتن، کوچک‌تری گفتن. وقتی بزرگ قوم می‌گه «یزید بر حقه و حسین شورشی»، ما بگیم نه؟ بعداً فهمیدیم، پنهونی با ابن زیاد بسته و کلی هم سکه گرفته! به ما که چیزی نرسید، ولی خب احترام به بزرگ‌تر واجبه... 🔸 آره رفیق! تاریخ پره از این آدمایی که به خاطر حرف این و اون، ندیده و نشناخته، رو‌به‌روی امام زمانشون می‌ایستن. 📎 ؛ ۶
📌 هیچ‌کاره... ⚔ من نه سرِ پیازم، نه تهِ پیاز! اصلاً من هیچ‌کاره بودم. یکی دیگه حکم داد، یکی دیگه شمشیر کشید. یکی دیگه سر حسین رو جدا کرد… گناهش با خودشون! من فقط رفتم ببینم چه خبره. حالا شاید اون وسط یه غنیمتی هم نصیبم بشه که الحمدلله هیچی گیرم نیومد! خلاصه که من بی‌گناهم... 🔸 آره رفیق! تاریخ پره از این بی‌گناهایی که نمی‌دونن تو یاری امام زمان، «همین هیچ‌کاره بودن» بزرگ‌ترین گناهه. 📎 ؛ ۷
📌 سیاهی‌لشکر... 🔹 گفتم، من نمی‌دونم حق با کیه. گفتن، حق با ماست! گفتم، خب اسب ندارم. گفتن، یکی بهت می‌دیم! گفتم، شمشیر زدن بلد نیستم. گفتن، لازم نیست کاری بکنی، تو فقط بیا تا زیاد به نظر برسیم! اینجوری شد که رفتم… 🔸 اره رفیق! تاریخ پره از آدمایی که توی جنگ با امام زمان ندونسته جزو سیاهی‌لشکر دشمنن. 📎 ؛ ۸
📌 ترس... 🔹 ترسیدم آبرومون بره. یعنی خودم که نه، خونوادم. آخه پدرم توی کوفه اسم و رسمی داره برای خودش. فکر کردم اگه توی شهر بپیچه که پسر فلانی هم با حسین بوده، برای بابام خیلی بد می‌شه. وگرنه خیلی دلم می‌خواست برم… 🔸 آره رفیق! تاریخ پره از آدمایی که نمی‌دونن امام زمان، خودش آبروی دو عالمه و بودن کنارش، آبرومندیه و تنها گذاشتنش، عین بدنامی. 📎 ؛ ۹
📌 مادر... 🔹 دلم می‌خواست برم، ولی خب مادر پیرم رو چیکار می‌کردم؟ خونوادهٔ ما، سهم خودشون رو برای اهل بیت پیامبر ادا کردن! پدرم تو رکاب پدرش علی بود و شهید شد. روا نبود منم برم و مادرم از این هم تنهاتر بشه... 🔸 آره رفیق! تاریخ پُره از آدمایی که فکر می‌کنن یاری امام زمان واجب کفاییه و اگه یکی رفت، وظیفه از رو دوش بقیه برداشته می‌شه! 📎 ؛ ۱۰
1⃣  فرازی از دعای روز اول ماه مبارک 📖 ...وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَهِ الْغافِلینَ... ...و بیدارم کن در آن از خواب بی‌خبران... ☀️ مولای من، می‌دانم کارم به ماه رمضان کشید و  من هنوز خوابم و از غفلت‌هایم بیدار نشده‌ام. نَهیبم بزن! تکانم بده! شاید از این کابوس غفلت برخیزم. سرباز را چه به خواب؟ در این آغازین ماه مهمانی، برایم دعا کن. شاید من هم جزء سربازانت باشم. آقاجان، روی من هم حساب کن. 🔗 ۱
2⃣ فرازی از دعای روز دوم ماه مبارک 📖 اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ... خدایا، نزدیکم کن در این ماه به سوى موجبات خشنودی‌ات... 🙂 عزیز فاطمه، این روزها لب فرو بسته‌ام از خوردن و آشامیدن؛ در روزهایی که شیطان را به غل و زنجیر کشیده‌اند، سبک‌بال، در آرزوی لبخند خدایم. این لبخند مرا به شور و شعور مهدوی می‌رساند، اگر بتوانم خودم را به خیمه‌ات برسانم و بگویم برای سربازی‌ات آماده‌ام. لبخند رضایت شما، لبخند رضایت خداست. 🔗 ۲
؛   📌 مراقبت از مادر... 🏨 مادرش را به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان منتقل کردند. اما به بهانه زیارت، راهی سفر شد. زحمت مراقبت از مادر به گردن بقیه افتاد. مدام عکس از حرم می‌گذاشت و از راه دور با خیال راحت برای شفای مادر، دعا می‌کرد. وقتی از مسافرت برگشت، مادر دیگر نبود. ✍️ إنتقلت والدته لوحدة العناية المركزة لكنه سافر بحجة الزيارة. قاموا الآخرين برعاية أمّه. ظل ينشر صور و فيديوهات من الحرم و يدعى لها من بعيد فارغ البال. لمّا رجع من السفر فقد أمّه. 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان یعتبر نفسه من المنتظرين أيضا.