eitaa logo
🌺یــــوســــف زهـــــرا(س) 🌺
811 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1هزار ویدیو
67 فایل
💢امام زمان شناسی💢 ✨نشانه های ظهور✨ ✉️دلنوشته مهدوی✉️ 🔷ختم صلوات🔶 💖دعای عهد💖 🔆سخنرانی استاد رائفی پور🔆 📚 داستان های امام زمان عج 📚
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ﷽ داستان قرآنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم 💚روزهای محاصره کم کم به طول انجامید . سپاهیان مکه احساس خستگی کردند و از اینکه تاکنون نتیجه ای بدست نیامده افسرده خاطر شدند . 💚یکی از روزها ( عمرو بن عبدود ) ، فارس یلیل ، به همراهی ( منبه بن عثمان ) و ( نوفل بن عبدالله ) بر اسبهای خود نشسته و از یکی از نقاط خندق ، که عرضش کمتر بود با یک پرش اسب ، خود را به اردوگاه مسلمین نزدیک ساختند . 💚عمرو که سوابقش در میدان های جنگ بسی درخشان وصیت شجاعتش سراسر منطقه عربستان را فراگرفته بود ، فریاد زد : 💚کیست که به میدان من آید و با من زورآزمائی کند ؟ ! نفس در سینه مسلمانان بند آمده و همه سر به زیر افکنده بودند . 💚عمر بن خطاب که شاید بیش از دیگران دچار اضطراب و ترس شده بود ، برای اینکه عذری جهت ترس خود و سایرین بتراشد ، شرحی درباره شجاعت عمرو و سوابق او به عرض رسانید و بیشتر به وحشت و هراس مردم افزود . 💚رسول خدا ( ص ) بی آنکه به سخنان بی مورد عمر اعتنائی کند ، یا بدان جوانی گوید ، خطاب به مسلمانان کرد و فرمود : کیست که به مبارزه این بت پرست اقدام کند ؟ ! 💚در آن حال که سکوت مرگباری بر مردم حکومت می‌کرد و از هیچ جا صدائی شنیده نمی شد ، یک صدا ، آری فقط یک صدا از حنجره پاک و معصوم علی ( ع ) ، به ندای رسول الله ( ص ) ، جواب مثبت گفت ، 🌹ادامه داستان در قسمت بعد ..... 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927