eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
15.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم| جشن اعیاد و ولادت حضرات معصومین علیهم السلام - دوران #دفاع_مقدس 💠 مقر تاکتیکی لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(علیه‌السلام)- گردان سیدالشهدا(ع) 🆔 @yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۷۰ 🌸 انقلابیگری یعنی کاری کنیم که نائب امام زمان(عج) اینجوری روی ما حساب کنه #متن_خاطره امام خمینی«ره» به صیاد شیرازی دستور اکید دادند که شمال‌ِغرب کشور ناامن است و فقط شما می‌توانید امنیت را در آنجا برقرارکنید. صیاد هم بلافاصله در خانه‌ی خود ستادی‌تشکیل داده و افرادِ موردِ اعتماد را برای اجرایِ امر امام خمینی انتخاب کرد... . صیاد شیرازی جوری مطیعِ ولایت فقیه بودندکه می‌گفتند: « قسم می‌خورم که اگر امام خمینی«ره» بفرمایند لباس نظامیت را بکن یا ( جای فرماندهی) درجه‌ی گروهبان سومی بزن ، اینکار را بدونِ کمترین ناراحتی انجام خواهم داد... » 📌خاطره‌ای از زندگی امیرسپهبد شهید علی صیادشیرازی 📚منبع: پایگاه اینترنتی شهید آوینی #انقلابیگری #ولایت‌فقیه #ولایت‌پذیری #شهیدصیادشیرازی #نیروی_فرهنگی #امام_خمینی @yousof_e_moghavemat
#یاد_یاران «علی» رتبه اول پرواز را در کشور امریکا به دست آورده بود. شجاعت خاصی داشت به طوری که همیشه داوطلب پروازهای خطرناکی بود که امکان بازگشت کمی داشت و حتی پروازهای 90 درصد مرگ را هم داوطلب اول بود. #خلبان‌شهید_علیرضا_بیطرف🌷 #سالروز_ولادت @yousof_e_moghavemat
ایکاش به جای همه می‌ شد که در این شهــر؛ این حالِ بهم ریخته‌اَم را تو ببینی ... #به_یاد_مادران_چشم_انتظار #حاج_احمد_متوسلیان نفر اول از سمت چپ😊 @yousof_e_moghavemat
❁﷽❁ #السلام_حضرٺ_عشق❤️ 🌿ڪربَلایـے شـدنِ مـا♡ 🌷بہ همین سادگـے اسٺ♡ 🌿دَسـٺ بَر سینـہ گذاریـم♡ 🌷و بگوییـم ، حُسیـْـن♡ #صبحم_بنام_شما🌞 #صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله❤️ @yousof_e_moghavemat
سفره‌های خدایی رزمندگان بوی عشق می‌داد ... 😊 @yousof_e_moghavemat
باران و باد و برف و زمستان بهانه‌اند ، این شهـر را نبودِ شما سرد می ڪند ... #قلوب_گرم_در_دل_سرما @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📮 📧 ✔ 🌸"قسمت بیست و یکم"🌸 ⛈ ❤ 💠 شهر آزاد شده ، در ابتدا با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کرد که لازم بود این مشکلات توسط و نیروهایش مرتفع شوند. سیف الله منتظری- یکی از همرزمان نزدیک - می گوید: 🍁 《...برادر به ما یاد داده بود که برای گرفتن حق مردم مظلوم منطقه به هیچکس باج ندهیم. یادم هست وقتی را آزاد کرده بودیم، شهر نه آب داشت و نه برق. مقامات وقت استانداری کردستان هم هیچ دلِ خوشی از مقابله قاطع ارتش و سپاه با احزاب تجزیه طلب منطقه نداشتند. مدام در فعالیت‌های ما اخلال گری می کردند. فی المثل یادم‌ هست استانداری اجازه ارسال گازوئیلِ موردنیاز شهر را به شرکت نفت نمی داد. اینجوری کل فعالیت ناوگان مینی بوس رانی، نانوایی‌ها، حمام‌ها و ماشین آلات کشاورزی مردم شهرستان و حومه آن به مشکل برخورده بود. دست آخر به فرمان ، من و رضا دستواره مامور شدیم تا به سنندج برویم و گازوئیل برای مردم بیاوریم. جاده به سنندج هم بسته بود. به همین دلیل سوار هلیکوپتر شنوک شدیم و به سنندج رفتیم. وارد استانداری شدیم و از استاندار پرسیدیم: "چرا وضع مریوان اینطور است؟ چرا ارسال سوخت و ارزاق را قطع کردید؟" 😠 او گفت: "نمی دانید چرا؟ همان‌طور که شما پاسدارها را از بیرون کردیم، از هم بیرون تان می کنیم." ⚠️ من بلند شدم و استاندار را از پشت میزش بیرون کشیدم و با هم دست به یقه شدیم. ما بی خبر به استانداری رفته بودیم؛ اما نمی‌دانم چطور و از چه طریقی بود که آقای از جریان باخبر شد. یکدفعه دیدم در باز شد و آقای صفوی آمد داخل اتاق. اول از همه، ما را از هم جدا کرد و به بیرون برد و بعد هم صحبت هایی شد و ما به برگشتیم. هنوز به نرسیده بودیم که کامیون های حامل ارزاق عمومی و سوخت و گازوئیل به سمت سرازیر شدند. 😄 از این قضیه می خواهم نتیجه بگیرم و آن این که اگر به ما یاد نداده بود که چگونه از حق مردم دفاع کنیم و اگر او این قدرت را نداشت و آن را به ما انتقال نمی‌داد، معلوم نبود در آن روزهای بحرانی چه بر سر می آمد. 🤫 🤜 👣 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی ⬅️ حیف که آدمایی مثل نیستن! حیف.... @yousof_e_moghavemat
شهید رجایی : مسئولین ما باید همیشه چون فرماندار پاوه (شهید ناصرکاظمی) در خط مقدم حضور داشته باشند. 📸 سفر شهید رجایی به پاوه سال ۱۳۵۹ شهید کاظمی (نفر سمت چپ) #شهید_سردار_‌ناصر_کاظمی #فرمانده_سپاه_کردستان #فرمانده‌تیپ‌ویژه‌شهدا @yousof_e_moghavemat
✅ #نماز_عشق بچّه‌ها محاصره شده بودند.... نیروهای پشتیبانی نمی‌توانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. با قدم‌های استوار به طرف تپّه‌های بازی دراز رفت. تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد. تکبیره الاحرام را با صدای بلند گفت و شروع کرد به #نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست. نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای الله اکبر و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد... 🌷 #قهرمان_من ؛ #شهید_محمدرضا_کارور فرمانده گردان مالک لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) @yousof_e_moghavemat
#روزتان_شهدایی چایِ را باید با گلِ لبخند شما شیرین کرد چه چیزی تلخ‌ تر از قند در حضور خنـده‌ های شما ... #زندگی_در_جبهه @yousof_e_moghavemat