🔴 تصویری ماندگار از همسران ۴ شهید دفاع مقدس
🔹همسران شهدا : #قنبر_زاده، #بروجردی، #باکری و #شیرودی
#همسران_شهدا
@yousof_e_moghavemat
❇️ شهید محمد بروجردی (مسیح کردستان)
متولد سال ۱۳۳۳، از مبارزان انقلابی با رژیم پهلوی و از پایهگذاران و فرماندهان #سپاه بود که نقش بسزایی در مبارزه با ضدانقلاب در #کردستان داشت و سرانجام اول خرداد سال ۱۳۶۲ در جاده مهاباد به شهادت رسید.
🔶 برای آشنایی با این شهید فیلم سینمایی غریب را ببینید.
.
طراح: #عباس_گودرزی
برای دیدن بقیه طرح ها کلیک کنید
@GOODARZIART
.
#هنرمتعهد #نقاشی #شهدا #بروجردی
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#از_کی_دستور_میگیری ؟!!😠👊
☆
♡
#متوسلیان وارد اسلحهخانه شد. پ.اس.داری با ریش و قد بلندی، پشت میز نشسته بود. تا چشمش به #حاج_احمد_متوسلیان افتاد بیآن که از جا بلند شود، گفت: «بفرمایید.»
#حاج_احمد دستخط #بروجردی را روی میز گذاشت. جوان اخم کرد و با بیمیلی گفت:
«شما کی هستی که چهلتا اس.لحه میخوای؟»
#حاجی نگاهی به قیافهاش انداخت و با هیبت همیشگیاش گفت:
«لازم نیست بدونی من کیم و اس.لحههارو واسه چی میخوام. شما وظیفتو انجام بده.»
پ.اس.دار جوان تلفن را برداشت تا به مافوقش گزارش کند. #حاجی گوشی را از دستش قاپید و گفت:
«کارمونو راه بنداز بعد برو سراغ تلفن.»
پ.اس.دار با لجبازی جواب داد: «من باید اجازه بگیرم. این امضا را قبول ندارم.»
#حاج_احمد به شدت عصبانی شد: « #بروجردی رو قبول نداری؟ پس از کی اجازه میگیری؟؟!!!»
پ.اس.دار خودش را جمع کرد و با غرور کاذبی گفت:
«من فقط به دستور جعفری کار میکنم. این آقای بروجردی فقط فرماندهٔ تهرونیهاست.»
#حاج_احمد یقهاش را گرفت و به تندی گفت:
«شنیده بودم اینجا س.پ.اهِ قبیلهای راه انداختین اما تصور نمیکردم تا این حد پیشروی کرده باشین. من، نه جعفری میشناسم نه بروجردی؛ فقط اس.لحه میخوام. حالا تحویل میدی یا خودم دستبهکار شم؟»
سپس به افرادی که همراهش بودند اشاره کرد وارد شوند. مسئول اس.لحهخانه گلنگدن کشید و گفت:
«اگه بیاین جلو میزنم.»
یک نفر پرید جلو و گفت:
«بزن. ما که قراره جاده پاوه رو پاکسازی کنیم، پس بهتره از همینجا شروع کنیم.»
درگیری بالا گرفت و هردوطرف روی هم اس.لحه کشیدند. سرو کلّهی فرماندهان بالادستی از جمله بروجردی و جعفری پیدا شد. بروجردی نگاه غضبناکی به جعفری انداخت و صحبتهایی بینشان رد و بدل شد. در نتیجهی این کشمکشها، #حاج_احمد_متوسلیان اس.لحهها را تحویل گرفت و رفت توی محوطه.
بروجردی از طرز قدمبرداشتنها، دستوردادنها و رفتار #احمد مطمئن شد که او جزو افرادی است که در آینده لازمش خواهد داشت.
#احمد به بروجردی گفت:
«روی من حساب کن.»
بروجردی دو بازوی #حاجی را گرفت و با آن متانت و لبخند همیشگیاش گفت:
«اگه میخوای توی کردستان موندگار شی، باید از این روزای سخت عبور کنی؛ سعی کن آستانهٔ صبرت رو بالا ببری.»
#حاج_احمد سینه جلو داد و درآغوش گرم مُراد و فرماندهاش آرام گرفت.
☆
♡
📜 مطلبی که #برای_اولین_بار است منتشر میشود از کتاب ارزشمند و بسیار جذاب و خواندنی #محمد_مسیح_کردستان انتخاب شده بود.
(با اختصار و تخلیص از صفحات ۲۲۴ تا ۲۲۶)
#احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#متوسلیان_منافق_و_خودرأی_است 😏
♥︎
•°•
سروصدای بیرون اتاق، توجهشان را جلب کرد و دویدند توی راهرو. #متوسلیان خسته از راه رسیده بود. دلش از نامهربانیها پر بود و بلافاصله در آغوش #بروجردی پناه گرفت. #حاج_احمد با دل پرغصهای به بروجردی گفت: «- تا کی با این مرد مدارا کنیم؟»
بروجردی گفت: «چرا پیله کردی به #بنی_صدر ؟!! برو سراغ آیتالله #خامنهای که نماینده امام است. با ایشان خیلی راحت کنار خواهی آمد.»
#حاج_احمد_متوسلیان با ناراحتی جواب داد: «تمام امکانات جنگ دست بنیصدر است. نمایندهاش پیغام داده قصد بازدید از جبهه #مریوان را دارد.»
بروجردی: «خودم از آنها خواستم با شما هماهنگ شوند.»
#حاج_احمد در پاسخش گفت: «دست رد زدم به سینه نمایندهاش. تهدید کردم در صورت ورود بنیصدر مانع نشستن هلیکوپترش خواهم شد؛ گمانم از آمدن پشیمان شده باشد.»
بروجردی با ملایمت خاصی گفت: «به خاطر امام کمی مدارا کن. ایشان نمایندهی امام است. افراد منتسب به او شایعه کردهاند #متوسلیان_منافق_و_خودرأی_است .»
#حاجی در جواب گفت: «نامهای برای امام نوشتم و اوضاع منطقه را گزارش کردم. من بیرون از س.پ.اه حرمت نگه میدارم اما نه به اندازه صبر و حوصله شما. اگر کمی به من میدان بدهی، کار یکسره خواهد شد.»
بروجردی لبخندی زد و گفت: « #اندکی_صبر_سحر_نزدیک_است .»
#حاجی جواب داد: «امان از این سحر شما که کُشت مرا.»
#بروجردی با لبخند باصفایش به #حاجاحمد_متوسلیان گفت:
«تو در حالتِ آرامش، چقدر دوستداشتنی هستی احمدآقا.»
♡
☆
💚 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی #محمد_مسیح_کردستان ، با تخلیص و اختصار از صفحه ۳۵۹.
#احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat