🌷 #شهید_عطری 🌹
⚡
💠
۲۲ فروردین ۱۳۶۶
عملیات #کربلای_هشت
#شلمچه
سالروز #شهادت پاسدار عزیز اسلام
رزمندۀ #گردان_عمار از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص) 🌜
ولادت: ۷ اردیبهشت ۱۳۴۴
محل ولادت: تبریز
در شش سالگی پدرش را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود، علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.
او در خیابان ایران - میدان #شهدا و در محلهای مذهبی زندگی میکرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی "علی بن موسی الرضا علیه السلام" مأمن همیشگیاش بود. وی دائماً به منطقه میرفت. او فرمانده آر پیچیزنهای گردان عمار در لشکر۲۷_محمد_رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم بود.
در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد میکند و او #شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و #شهیدان بودند، متوجه میشوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این #شهید روبرو میشوند که غرق در #بوی_گلاب بود. هنگامی که پیکر آن #شهید را در #بهشت_زهرا _تهران در #قطعه_۲۶ به خاک میسپارند، همیشه بوی #گلاب تا چند متر اطراف مزار این #شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این #شهید همیشه نمناک میباشد؛ بهطوری که اگر سنگ قبر #شهید_پلارک را خشک کنید، از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب می شود.🌟🌸🌟
.
#شهید_پلارک ما٬ شبیه به یکی از سربازان پیامبر در صدر اسلام #غسیل_الملائکه است. "غسیل الملائکه" به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده باشند.
در تاریخ اسلام آمده که #حنظله_غسیل_الملائکه که از یاران جوان پیامبر بود، شب قبل از جنگ اُحُد ازدواج می کند و در حجله می خوابد. فردا صبح، زمانی که لشکر اسلام به سمت اُحُد حرکت می کرد، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و بنابراین نرسید که غسل کند. او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند. پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد. شاید به همین خاطر باشد که همیشه قبر #شهید_پلارک نیز خوشبو و عطر آگین است.
#بهشت_زهرایی_ها به او #شهید_عطری می گویند.
خیلیها سر مزار #شهید_سید_احمد_پلارک ٬ نذر و نیاز میکنند و از خدای او، حاجت و شفاعت میخواهند. او معجزۀ خداست. 💎🌸💎
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_الله
@yousof_e_moghavemat
#شهید_پلارک
#بہ_شیوه_حــــر
●شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.»
●نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم.
✍راوی: همرزم_شهید
#شهید_احمد_پلارک
#سید
@yousof_e_moghavemat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#شهید_پلارک
شهیدی که مزارش بوی عطر میدهد چگونه شهید شد؟
راوی #حسین_جهاندیده
رزمنده گردان عمار لشگر27
#عملیات_کربلای_8شلمچه
وقتی به خط رسیدیم،شرایط بدی حاکم بود.شهید سلیمانی معاون لشکر،آرپیجی شلیک میکرد.نیروهای بعثی به #رزمندگان_گردان_حمزه در کانال تیرخلاص میزدند.
ناگهان سیداحمدبلند شد،در حالی که دست بر پهلوی زخمیش داشت،گفت: یک عمر سینه زدیم و گریه کردیم.حالا وقت عمل است.
محسن امیدی داخل کانال پرید و بچههای دستهاش هم پشت سرش وارد کانال شدند.حیدر احمدی همان جا تیر به پیشانیش خورد و شهید شد.سید احمد پیش از این که وارد کانال شود خطاب به من و مسعود ترابی گفت:من در این کانال شهید میشوم.به یاد توصیه سید محمود افتادم و سریع پشت سرش وارد کانال شدم.
نیروها با رشادت به هدف خود رسیدند. سید احمد خطاب به من گفت:چند سنگر انتهای کانال را پاکسازی کن.زمانی که در حال پاکسازی سنگرها بودم،سید احمد در خط پیشروی کرده بود.فاصله نیروها بابعثیها کمتر از 20 متر بود. #دشمن_سر_سید_احمد را نشانه رفته بود.وقتی بالای سرش رسیدم،هنوز چشمهایش باز بود.ابراهیم برادری و حسین تفاقی شهادتین وی را میخواندند.
@yousof_e_moghavemat