eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
270 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌹 ⚡ 💠 ۲۲ فروردین ۱۳۶۶ عملیات سالروز پاسدار عزیز اسلام رزمندۀ از ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) 🌜 ولادت: ۷ اردیبهشت ۱۳۴۴ محل ولادت: تبریز در شش سالگی پدرش را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود، علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد. او در خیابان ایران - میدان و در محله‌ای مذهبی زندگی می‌کرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی "علی بن موسی الرضا علیه السلام" مأمن همیشگی‌اش بود. وی دائماً به منطقه می‌رفت. او فرمانده آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر۲۷_محمد_رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار می‌کرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند و او و در زیر آوار مدفون می‌شود. بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این روبرو می‌شوند که غرق در بود. هنگامی که پیکر آن را در  _تهران در ۲۶ به خاک می‌سپارند، همیشه بوی تا چند متر اطراف مزار این احساس می‌شود و نیز سنگ قبر این همیشه نمناک می‌باشد؛ به‌طوری که اگر سنگ قبر را خشک کنید، از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب می شود.🌟🌸🌟 . ما٬ شبیه به یکی از سربازان پیامبر در صدر اسلام است. "غسیل الملائکه"  به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند. در تاریخ اسلام آمده که که از یاران جوان پیامبر بود، شب قبل از جنگ اُحُد ازدواج می کند و در حجله می خوابد. فردا صبح، زمانی که لشکر اسلام به سمت اُحُد حرکت می ‌کرد، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و بنابراین نرسید که غسل کند. او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند. پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد. شاید به همین خاطر باشد که همیشه قبر نیز خوش‌بو و عطر آگین است. به او می گویند. خیلی‌ها سر مزار ٬ نذر و نیاز می‌کنند و از خدای او، حاجت و شفاعت می‌خواهند. او معجزۀ خداست. 💎🌸💎 @yousof_e_moghavemat
●شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.» ●نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم. ✍راوی: همرزم_شهید @yousof_e_moghavemat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شهیدی که مزارش بوی عطر می‌دهد چگونه شهید شد؟ راوی رزمنده گردان عمار لشگر27 وقتی به خط رسیدیم،شرایط بدی حاکم بود.شهید سلیمانی معاون لشکر،آرپی‌جی شلیک می‌کرد.نیروهای بعثی به در کانال تیرخلاص می‌زدند. ناگهان سیداحمدبلند شد،در حالی که دست بر پهلوی زخمیش داشت،گفت: یک عمر سینه زدیم و گریه کردیم.حالا وقت عمل است. محسن امیدی داخل کانال پرید و بچه‌های دسته‌اش هم پشت سرش وارد کانال شدند.حیدر احمدی همان جا تیر به پیشانیش خورد و شهید شد.سید احمد پیش از این که وارد کانال شود خطاب به من و مسعود ترابی گفت:من در این کانال شهید می‌شوم.به یاد توصیه سید محمود افتادم و سریع پشت سرش وارد کانال شدم. نیروها با رشادت به هدف خود رسیدند. سید احمد خطاب به من گفت:چند سنگر انتهای کانال را پاکسازی کن.زمانی که در حال پاکسازی سنگرها بودم،سید احمد در خط پیشروی کرده بود.فاصله نیروها بابعثی‌ها کمتر از 20 متر بود. را نشانه رفته بود.وقتی بالای سرش رسیدم،هنوز چشم‌هایش باز بود.ابراهیم برادری و حسین تفاقی شهادتین وی را می‌خواندند. @yousof_e_moghavemat