#معرفی_کتاب 📚
▒ عنوان کتاب: #روزنههایی_از_عالم_غیب
▨ نویسنده: حضرت آیتالله سیدمحسن خرّازی
▒ مشخصات نشر: انتشارات جمکران
▨ نوبت چاپ: بیستویکم، بهار ۱۴۰۲
▒ تعداد صفحه:۴۴۸
▨ قیمت کتاب: ۲۲۰ هزار تومان.
↙ برشی از کتاب: ✂
«قصد سفر حج داشتم. شوهرم نمیتوانست همراهم بیاید و پسرم هم راضی نمیشد من بروم. موقع خداحافظی نگران شدم و با خودم گفتم: با این وضع چگونه اعمال حج را به جا آورم؟ پدرم در اینگونه مواقع یادم داده بود که ذکر #یا_حَفیظُ_یا_عَلیم را زیاد بگویم.
ازدحام جمعیت بسیار وحشتناک بود. لذا معطّل مانده بودم و نمیدانستم چه کنم! کناری به انتظار ایستادم. ناگهان صدایی شنیدم که میگفت: ایشان #امام_زمان (ع) است، پشت سر او طواف کن. دیدم آقایی جلوی جمعیت است و دور او حلقهای زده شده که هیچکس نمیتوانست وارد آن حلقه شود. وارد حلقه شدم، دستم را به عبای ایشان گرفته و هفت بار دور خانه خدا را بدون هیچ ناراحتی طواف کردم.»
■ به روایت دخترِ مرحوم آیتاللهالعظمی آقای اراکی - نوّراللهمرقده - که به گفتهی ایشان، این دخترخانم عاملِ مقیّد به واجبات و تارک مقیّد محرّمات بوده است. (صفحهٔ ۲۵ و ۲۶ کتاب، با اختصار)
#کسانی_که_خدمت_امام_زمان_علیهالسلام_رسیدهاند
#تشرّف_محضر_حضرت_ولیعصر_ارواحنا_له_الفداه
@yousof_e_moghavemat
📚 #روزنههایی_از_عالم_غیب 🎇
«مدتی بود تب عفونی بر من عارض گشته بود و آزمایشهای زیادی انجام داده و به دکترهای متعددی مراجعه کرده بودم؛ اما مؤثر واقع نمیشد و کسالتم مجهول بود. مجدداً متوسل به #حضرت_بقیة_الله ᯽ارواحنا فداه᯽ شدم. گفتم:
آقا! من توفیق پیدا کردم در حال طواف دست بر عبای شما بگیرم و با شما طواف کنم. حال چگونه حاضر میشوید این اندازه به دکترهای #نامحرم مراجعه کنم؟!!
دیدم دستی روبهروی صورتم قرار گرفت و به من فرمودند:
#خوب_شدی .
و اثری از آن تب عفونی در خودم نمیبینم. مدتی گذشت ولی هیچ اثری از آن تب دیگر بر من عارض نشد.»
✅ برگرفته از کتاب بسیار ارزشمند و خواندنی «روزنههایی از عالم غیب»، به روایت دخترخانمِ محترمه حضرت آیتاللهالعظمی آقای اراکی (رحمتاللهعلیه)، صفحهٔ ۴۷، با تلخیص و اختصار.
#کسانی_که_خدمت_امام_زمان_علیهالسلام_رسیدهاند
#تشرف_محضر_امام_زمان_عج
@yousof_e_moghavemat