eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ▒ عنوان کتاب: ▨ نویسنده: حضرت آیت‌الله سیدمحسن خرّازی ▒ مشخصات نشر: انتشارات جمکران ▨ نوبت چاپ: بیست‌و‌یکم، بهار ۱۴۰۲ ▒ تعداد صفحه:۴۴۸ ▨ قیمت کتاب: ۲۲۰ هزار تومان. ↙ برشی از کتاب: ✂ «قصد سفر حج داشتم. شوهرم نمی‌توانست همراهم بیاید و پسرم هم راضی نمی‌شد من بروم. موقع خداحافظی نگران شدم و با خودم گفتم: با این وضع چگونه اعمال حج را به جا آورم؟ پدرم در اینگونه مواقع یادم داده بود که ذکر را زیاد بگویم. ازدحام جمعیت بسیار وحشتناک بود. لذا معطّل مانده بودم و نمی‌دانستم چه کنم! کناری به انتظار ایستادم. ناگهان صدایی شنیدم که می‌گفت: ایشان (ع) است، پشت سر او طواف کن. دیدم آقایی جلوی جمعیت است و دور او حلقه‌ای زده شده که هیچ‌کس نمی‌توانست وارد آن حلقه شود. وارد حلقه شدم، دستم را به عبای ایشان گرفته و هفت بار دور خانه خدا را بدون هیچ ناراحتی طواف کردم.» ■ به روایت دخترِ مرحوم آیت‌الله‌العظمی آقای اراکی - نوّرالله‌مرقده - که به گفته‌ی ایشان، این دخترخانم عاملِ مقیّد به واجبات و تارک مقیّد محرّمات بوده است. (صفحهٔ ۲۵ و ۲۶ کتاب، با اختصار) @yousof_e_moghavemat
📚 🎇 «مدتی بود تب عفونی بر من عارض گشته بود و آزمایش‌های زیادی انجام داده و به دکترهای متعددی مراجعه کرده بودم؛ اما مؤثر واقع نمی‌شد و کسالتم مجهول بود. مجدداً متوسل به ᯽ارواحنا فداه᯽ شدم. گفتم: آقا! من توفیق پیدا کردم در حال طواف دست بر عبای شما بگیرم و با شما طواف کنم. حال چگونه حاضر می‌شوید این اندازه به دکترهای مراجعه کنم؟!! دیدم دستی روبه‌روی صورتم قرار گرفت و به من فرمودند: . و اثری از آن تب عفونی در خودم نمی‌بینم. مدتی گذشت ولی هیچ اثری از آن تب دیگر بر من عارض نشد.» ✅ برگرفته از کتاب بسیار ارزشمند و خواندنی «روزنه‌هایی از عالم غیب»، به روایت دخترخانمِ محترمه حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای اراکی (رحمت‌الله‌علیه)، صفحهٔ ۴۷، با تلخیص و اختصار. @yousof_e_moghavemat