eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
نقل از: آقای خلیل منبتی (معاون پیشین اماکن متبرکه آستان قدس رضوی) سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در فروتنی و تواضع بسیار زبانزد بود؛ بطوری که در هر مراسمی شرکت میکرد، همگان از حضور ایشان و عشقی که به سردار داشتند به شعف می‌آمدند. علاوه بر دریافت حکم خادمیِ آقا علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا، رفت‌ و آمدهای بسیاری به داخل حرم مطهر برای زیارت داشت که گاهی نه‌ تنها زوار، بلکه بنده هم که آن زمان مسئولیت معاونت اماکن متبرکه امور زائران آستان قدس را بر عهده داشتم، متوجه حضور ایشان نمی‌شدم! @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📆 ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ - سالروز کشف كودتای نافرجام نوژه ⭕️ كودتای نافرجام نوژه یك حلقه از سلسله فعالیتهای دشمنان انقلاب جهت براندازی نظام اسلامی بود. در دی ماه 1358 هواداران شاپور بختیار سازمانی به نام «‌نقاب»‌ را تشكیل دادند كه هدف آن انجام كودتا بود. در طرحِ عملیات، پایگاه شهید نوژه در 60 كیلومتری همدان به عنوان كانون كودتا در نظر گرفته شد و قرار بود پس از تصرف پایگاه نوژه تیم‎های مختلف، مراكز حساس تهران را بمباران و اشغال كنند. بیت امام در جماران نخستین هدف و مركز ثقل عملیات كودتا بود به همین جهت بیشترین هواپیماها و مهمات سنگینی برای این هدف در نظر گرفته شده بود. 🔹اهداف تعیین شده برای تسخیر پس از بمباران های هوایی عبارت بودند: از صدا و سیما، فرودگاه مهرآباد، ستاد نیروی زمینی، ستاد ارتش جمهوری اسلامی، ‌پادگان حر، پادگان قصر، پادگان جمشیدیه و زندان اوین. اما به خواست خدا این توطئه برنامه‌ریزی شده در صبح روزی كه قرار بود كودتا انجام گیرد توسط دو تن از اعضای كودتا افشا شد و ستاد خنثی سازی كودتا متشكل از واحدهای اطلاعات سپاه، گروه مهندسی و انجمن اسلامی نیروی هوایی، تعدادی از پرسنل مؤمن نیروی زمینی و تیپ نوهد به خنثی سازی این كودتا پرداختند. ▫️امام خمینی پس از پایان عملیات خنثی سازی كودتا در حسینیه جماران در طی سخنانی فرمودند: «می‌خواهند توطئه بكنند و آن هم این توطئه‌ای كه معلوم است كه اگر چنانچه موفق به كشفش هم نشده بودیم، مردم آن را خفه می‌كردند-... اگر این فانتوم‌ها هم بلند شده بود، اینها می‌خواستند چه بكنند، پدر اینها را در می‌آوردند مگر ملت، حالا دیگر نشسته كه یك فانتوم و دو فانتوم كاری انجام بدهد» (20تیرماه 1359) @yousof_e_moghavemat
🚩🚩 🚩 به یاد شهدای گردان مالک اشتر 🌴 عملیات پدافندی شهر مهران 🔸 مرداد و شهریور ۱۳۶۴ ▪️ رزمنده تک تیرانداز در قلاویزان مهران ▫️ گروهان شهید بهشتی 🌱 تولد ۱۰ تیر ۱۳۴۲ 🕊🕊 شهادت ۱۹ شهریور ۱۳۶۴ - بر اثر اصابت ترکش 💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۷ ، ردیف ۹۹ ، ش الف @yousof_e_moghavemat
🌷دوستان من، رفقای عزیز، آنهایی که در شهر ما و مخصوصاً در خیابان ما سکنی دارید، بدانید که برای چه کشته شدم و جنازه ام را اینطور کردند که شما مرا بالای دستتان قرار داده اید. بیائید بار آخر هم که شد کفن از صورتم بردارید و با هم وداع کنیم و امیدوارم که اگر چنانچه بدی و نافرمانی و بی ادبی از من سر زده است، مرا حلال کنید. 🌷برادرم کاظم طاهری و محمدعلی اسماعیلی، همه شما را به عنوان برادرم می شناسند، شب های جمعه یادتان نرود من چشم به راه هستم تا شما بیائید و همیشه گوش به فرمان ولایت فقیه باشید و تو دهن این ضد انقلاب داخلی بزنید و اگر خدا خواست زنده برگشتم، با هم این کار را می کنیم. بر سر قبر من گریه نکنید. به محض شنیدن خبر شهادت نقل و نبات پخش کنید که خوشحالم می کنید. در مراسم ختم از ساده ترین غذا استفاده شود. @yousof_e_moghavemat
اگر خسته جانی بگو یاعلی اگر ناتوانی بگو یا علی اگر تن بیفتد میان بلا مترس از بلا و بگو یا علی @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الإمام الجواد علیه السلام: 《مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَلیلاً》 ملاقات و دیدار با دوستان و برادران، موجب صفای دل و نورانیّت آن می گردد و سبب شكوفایی عقل و درایت خواهد گشت، گرچه در مدّت زمانی كوتاه انجام پذیرد🌺 امالی شیخ مفید، ص۳۲۸ @yousof_e_moghavemat
: قسمت اول 🤗 ✔ 🌸 ◻ به تهران که رسیدیم، توی اتوبوس تقسیم‌بندی کرد که هرشبی در خانه‌ی یکی از بچه‌ها باشیم. گفت: «فرداشب من خانه‌ی مجتبی عسگری هستم. شما هم فردا خانه‌ی او هستید. پس‌فرداشب خانه‌ی رضا سلطانی در قم» و بقیه را هم یکی‌یکی اعلام کرد. گفت کسی هم حق ندارد سفره‌ی تشریفاتی بیاندازد. به من تأکید کرد: «باید بار بگذاری.» پدرم گفت: «کنار آبگوشت، غذای دیگری هم بگذاریم.» گفتم: «نه بابا، احمد ناراحت می‌شود.» پدرم می‌خواست بگیرد. من به پدرم گفتم: «آخه آبگوشت با نوشابه نمی‌شود!» گفت: «نه، شاید کسی نخواست آبگوشت بخورد و خواست گوشت کوبیده بخورد. بگذار نوشابه کنارش باشد.» بعد احمد به من گفت: «تو چرا نوشابه گذاشتی؟ تو بیخود کردی نوشابه گذاشتی!» کلی با من دعوا کرد. با این کارها بود که عشق و ارادت ما به احمد زیاد می‌شد. •°• °•° - به روایت سردار برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی ، صفحات ۱۸۴ و ۱۸۵. ☆ ♡ ❤ ☘ 📚 @yousof_e_moghavemat
🌷آن زمان که به منزل میامد مدام تلفن همراهش زنگ می خورد و در حال رسیدگی به امورات روستای های اطراف و محل خدمتش بود. خودش را از کسی مضایقه نمی کرد همیشه به معنی واقعی کلمه مجاهد فی سبیل الله در خدمت مردم بود‌ 🌷مدتی از شهادت ایمان گذشت تکه ای کاغذ از ماشین وی پیدا کردم تازه متوجه شدم که او تعدادی کودک بی سرپرست را تحت پوشش خود گرفته و هرماه مبلغی را به آنها اختصاص میداد و برای تعدادی از کودکان روستا وسایل بازی تهیه می کرده و بین آنها پخش می نمود که تمامی این ماجرا ها را پس از شهادتش مشخص شد. @yousof_e_moghavemat
💠 وقتی لباس نظامی بر تن کردم! ⚪️خاطره رهبر از اولین حضور خود در جبهه👇 🎤 [ما به اتفاق شهید چمران] با هم رفتیم اهواز؛ اولِ رفتن ما به جبهه، به اتفاق رفتیم. توی تاریکی شب وارد اهواز شدیم. همه جا خاموش بود. دشمن در حدود یازده دوازده کیلومتری شهر اهواز مستقر بود. ایشان شصت هفتاد نفر هم همراه داشت که با خودش از تهران جمع کرده بود و آورده بود؛ اما من تنها بودم؛ همه با یک هواپیمای سی - ۱۳۰ رفته بودیم آنجا. به مجردی که رسیدیم و یک گزارش نظامی کوتاهی به ما دادند، ایشان گفت که همه آماده بشوید، لباس بپوشید تا برویم جبهه. ساعت شاید حدود نه و ده شب بود. همان جا بدون فوت وقت، برای کسانی که همراه ایشان بودند و لباس نظامی نداشتند، لباس سربازی آوردند و همان جا ؛ همه پوشیدند و رفتند. البته من به ایشان گفتم که من هم می شود بیایم؟ چون فکر نمی کردم بتوانم توی عرصه‌ی نبرد نظامی شرکت کنم. ایشان تشویق کرد و گفت بله، بله، شما هم می شود بیائید. که من هم همان جا لباسم را کندم و یک لباس نظامی پوشیدم و - البته کلاشینکف داشتم که برداشتم - و با اینها رفتیم. یعنی از همان ساعت اول شروع کرد؛ هیچ نمی گذاشت وقت فوت بشود. (نقل خاطره: دوم تیرماه ۱۳۸۹) @yousof_e_moghavemat