eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
عروس آسمانی✨🕊 کتاب نوشته سیده رقیه آذرنگ از مجموعه مروری بر زندگی شهیده عصمت پورانوری است که گرچه عمر کوتاهی داشت ولی توانست با تلاش و عمل مخلصانه نمره قبولی را از درگاه خداوند کسب نماید..✨💙 او در سال 41 به دنیا آمد و در دوران اختناق حکومت شاهنشاهی با وجود مخالفت‌های عمال ظلم با حجاب به مدرسه رفت و در کنارش به فراگیری معارف قرآن پرداخت..🌿 با پا گرفتن شور و التهاب انقلاب در شهر دزفول او نیز به جرگه یاران خمینی پیوست و پس از آن نیز برای تبیین دین و انقلاب در مدرسه‌اش فعالیت‌های فراوانی انجام داد. او خود را سرباز مطیع انقلاب و امام می‌دانست و دوست داشت تحت لوای چادر که آن را هدیه‌ای فاطمی می‌دانست به برسد..🌱🌱 ✍🏻نویسنده:سیده رقیه آذرنگ ▫️ناشر:کتابک ▫️قالب کتاب:داستان 📖تعداد صفحات:۴۸ 💳 قیمت ۴۵ هزارتومان ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yousof_e_moghavemat
🔰 وارد مسافرخانه شدم. عکس[امام خمینی] را از زیر پیراهن بیرون آوردم. ساعت‌ها در او نگریستم. دیگر باشگاه نرفتم. روز چهارم، رفتم ترمینال مسافربری و بلیت کرمان گرفتم؛ در حالی که عکس سیاه و سفیدی که حالا به‌شدت به او علاقه‌مند شده بودم را در زیر پیراهن خود که چسبیده به قلبم بود، پنهان کرده بودم. احساس می‌کردم حامل یک شیء بسیار ارزشمندم. 🔺بخشی از کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگینامه خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی @yousof_e_moghavemat
پدر و پسری که شهید شدند..! شهیدان « امیدعلی و ایرج آموخت» پدر و پسری که ماه‌ها در جبهه های دفاع مقدس حضور داشتند و کمتر یکدیگر را می‌دیدند، اما در آخرین فصلی که تصمیم گرفتند باهم و در یک جبهه، به جنگ با دشمنان اسلام بروند، در آغوش هم به شهادت رسیدند..! ▪️نحوه شهادت به نقل از خانواده: پدر آرپی‌جی زن بود و پسرش کمک او و حمل‌کننده مهمات ؛ پسر بر اثر ترکشی که می‌خورد دچار آتش‌سوزی می‌شود (خرج آرپی‌جی) ؛ پدر مشغول خاموش کردن فرزند می‌شود که بر اثر اصابت ترکش و گلوله هر دو مجروح شده و یا به شهادت می‌رسند؛ سپس دشمن منطقه را با بمب شیمیایی مورد هدف قرار می‌دهد ؛ مدتی بعد همان منطقه به دست دشمن میافتد و با حضور دشمنان بر بالای پیکر شهدا اقدام به زدن تیر خلاص بر پیشانی این شهدا می‌نمایند. @yousof_e_moghavemat
🌷در طول زندگی مشترکمان، هیچ کوتاهی از ایشان ندیدم و او فردی با تقوا، با ایمان، بسیار مهربان و دلسوز برای مردم، انقلاب و کشورشان بودند و یک خدمتگزار واقعی که از انجام هر کاری برای دیگران کوتاهی نمی کردند و به همه از کوچک وبزرگ ، فامیل و خانواده احترام می گذاشتند . 🌷 در انجام کارهای کشاورزی به پدر خویش بسیار کمک می کردند طوری که همه افراد او را دوست داشتند و تمام کارهای خود را با نظم و ترتیب از روی برنامه ریزی انجام می دادند با این که در شغل شریف معلمی مشغول تربیت و تعلیم فرزندان این مملکت بودند. ولی اوقات فراغت خویش را در نهادهای مختلف به فعالیت برای انقلاب و اسلام می پرداخت 🌷 ولی هر وقت که به منزل می آمد در کارهای خانه و نگهداری فرزند ، خیلی به من کمک می کرد . من نیز چیزهای زیادی را در امورات منزل از ایشان آموختم . ✍راوی همسر شهید @yousof_e_moghavemat
🌷 ۲۳ شهریور ۱۳۶۰ - شهادت سعید ظروفچیان، دانش آموز ۱۶ ساله ، عضو گروه جنگهای نامنظم شهید چمران 🌱تولد : ۱۳۴۴- تهران، خیابان مولوی، میدان قیام 🕊شهادت: دهلاویه خوزستان با اینکه سنش کم بود، اما در مبارزات انقلابی بسیار فعال بود. بطوری که در اوایل انقلاب چند روز به خانه نیامد و بعدها معلوم شد که به دفاع از سربازان نیروی هوایی در پادگان تهران مشغول بوده است. در درگیری‌ها شرکت گسترده داشت و در خانه نیز به همکاری یکی از دوستانش، کوکتل مولوتف آماده می‌کرد و به دست مبارزان انقلابی می‌رساند. ▫️او بسیار آرام بود و کم حرف می‌زد.بیشتر اهل عمل‌ بود. به ورزش تکواندو علاقه زیادی داشت و به واسطه جثه ورزیده و تنومندش در این ورزش پیشرفت کرده بود با آغاز جنگ، به عضویت در بسیج مسجد درآمد و داوطلب حضور در جبهه شد، اما بخاطر سن کم او، مانع اعزامش شدند؛ اما او از پای ننشست. آنقدر تلاش کرد تا اینکه توانست نظر دکتر چمران را جلب کرده و در دوره‌های آموزشی این فرمانده بزرگ حضور یابد.سعید آموزش جنگ‌های چریکی را گذراند و راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ... یادی کنیم از سخن شهید زین الدین در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف @yousof_e_moghavemat
🌸 شوخی جالب شهید دستواره با رهبر انقلاب! پس از عملیات والفجر8 بچه های کادر لشکر ۲۷ بملاقات در محل ریاست جمهوری رفتند. بعد از دریافت گزارش عملکرد لشکر در عملیات، و در پایان دیدار، وقتی آقا داشتند از پلکان انتهای سالن بالا می‌رفتند، دفعتاً شهید دستواره، معاون جوان و پرجنب و جوش لشکر با همان روحیه‌ی شاد و بذله‌گویی خاص خودش، با صدای بلند گفت: برای رفع سلامتی ریاست جمهور… - و مکث کرد و چیزی نگفت. همه‌ی حضار متحیر به رضا خیره شدند، حتی آقا هم سر به عقب چرخاندند تا ببینند چه کسی این جمله را گفت. دستواره تا دید آقا سر به عقب چرخانده‌اند و به او نگاه می‌کنند با لبخند ادامه داد:.. بعث عراق اجماعاً صلوات. همه‌ی حضار با خنده زدند زیر صلوات! آقا هم خندیدند😊😊 برگرفته از از کتاب: دستواره سخن می‌گوید @yousof_e_moghavemat
هُوَ مَعَکُم اَینَما کُنتُم هر کجا باشید خدا با شماست « سوره حدید ، آیه ۵ » @yousof_e_moghavemat
!! ▫️یک جا نمی‌شست غذایش را بخورد. به سنگر بچه بسیجی‌ها سر می‌زد و هرجا یک لقمه‌ای می‌خورد؛ ناهار، شام یا حتی صبحانه ، فرقی نمی‌کرد. وقتی هم که ازش می‌پرسیدم؛ چرا این کار را می‌کند؟! می‌گفت:... ....می‌گفت: اگر من در سنگر فرماندهی بنشینم و غذا بخورم، آن بسیجی که نان خشک یا دوغ یا ماست می‌خورد، فکر می‌کند؛ من که فرمانده هستم، غذایی بهتر از غذای او می‌خورم. این جوری بهتراست. بگذار بسیجی بداند، بین من که فرمانده هستم با او [که] یک بسیجی است فرقی وجود ندارد. 💢 خاطره ای به یاد فرمانده شهید عبدالحسین برونسی @yousof_e_moghavemat
🏅قهرمانان دفاع مقدس دو عشق در یک قاب (سمت راست (سمت چپ) @yousof_e_moghavemat