eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
ديدن روی تو و دادن جان مطلب ماست .. پرده بردار زِ رخسار ، كه جان بر لب ماست ... ❤️ @yousof_e_moghavemat
نمیمیری تا کربلا بری اما اینجوری... @yousof_e_moghavemat
گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را به هر گل می‌رسم می‌بویم او را ... آبادان ؛ ۱ شهریور ۱۳٦۷ عکاس : افشین شاهرودی مادری در کنار قبر قهرمان‌ِ گمنام وطن پنج‌ روز پس از آتش‌ بس جنگ‌ تحمیلی @yousof_e_moghavemat
آقایِ سلمان پَرورم را دوسـت دارم ... @yousof_e_moghavemat
🌹خاطره ای از شهید مظفری نیا محافظ سپهبدقاسم سلیمانی: ✍در ایام سیل خوزستان و سفر حاج قاسم به مناطق سیل زده ما طبق شرایط کاری خود نگران حضور حاج قاسم بوده و می بایستی اصول حفاظتی و امنیتی را دقیقا رعایت کنیم. اما در جایی حاج قاسم بمن گفت: من بااین مردم سالها زندگی کرده ام، مراقب باش کاری نکنید که مردم ناراحت شوند. ما که عاشق و فدایی حاج قاسم بودیم و از طرفی نیز با جَذَبه ی تذکر او در شرایط بسیار سختی قرار می گرفتیم. حفظ و رعایت حفاظت یک شخصیت و از طرفی دقت در برخورد با مردم از سخت ترین شرایط کاری ما بود که ما آن را انجام می دادیم. شهید مظفری نیا می گفت: حاج قاسم بارها مارا می بوسید و می گفت از اینکه مراعات مردم را می کنید ممنونم..... @yousof_e_moghavemat
🌹 کرامت شهید در شب اول قبر همسایه قدیمی‌اش 🔸برادر شهید: یك شب در خانه هیأت داشتیم، عصر ِ همان روز پدرم بعد از کمی استراحت ناگهان از خواب بلند شد... گفت همین الان حسن اینجا بود! به او گفتم مراسم داریم، اینجا میمانی؟ 🔹حسن گفت نه! فلانی که از همسایگان قدیم‌مان بود امروز از دنیا رفته، او حقی به گردن من دارد و امشب که شب اول قبرش است باید پیش او باشم... 🔸به حسن گفتم: اون که از نظر اخلاقی و اعتقادی هم‌سنخ تو نبود! چه حقی به گردنت دارد؟ 🔹حسن گفت: روز تشیع جنازه‌ی من هوا گرم بود و این بنده خدا با شلنگ آب، مردم را سیراب می‌کرد... 🔸پدرم گفت: باید بروم ببینم این بنده‌خدا واقعا زنده است یا مرده؟! پدر رفت و ساعتی بعد برگشت و گفت: بله، وارد محله آن‌ها که شدم، حجله‌اش را دیدم که گفتند همین امروز تشییع شده است... @yousof_e_moghavemat
فاصله‌شان یڪ وجب است تا را مے‌گویم اگر این یک وجب را با ولایت پر کنی .. اگر عالم همه با ما ستیزند اگر با تیغ خونم را بریزند اگر شویند با خون پیکرم را اگر گیرند از پیکر سرم را اگر با آتش و خون خو بگیرم ز خط سرخ رهبر برنگردم سروده‌ی @yousof_e_moghavemat
🌺قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یا فاطمة! کل عین باکیه یوم القیامة الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده می شود.🌺 @yousof_e_moghavemat
1_437422093
5.49M
به تو از دور سلام... آقای محمد حسین پویانفر ✒️مرصاد @yousof_e_moghavemat
📝 انتشار دست‌خط امام(ره) در سالروز تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه 🔹امام راحل سال ۶۴ در این نامه به محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه نوشتند: با توجه به اینکه در اصل ۱۵۰ قانون اساسی ادامه نقش سپاه در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن تصریح شده است و نظر به اینکه انجام این نقش بدون آمادگی‌های سپاه از جهت تجهیزات و آرایش جنگی و فنون دریایی، زمینی و هوایی امکان‌پذیر نیست، شما ماموریت دارید هرچه سریع‌تر سپاه پاسداران را مجهز به نیروهای زمینی، هوایی دریایی قوی نمایید تا در موارد لازم با همکاری و هماهنگی ارتش جمهوری اسلامی ایران از مرزهای زمینی، دریایی و هوایی کشور حفاظت نمایید. 📅 ۲۶ شهریور ۱۳۶۴ @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان شهید آوینی درباره شهید رحمانیان : « باطن مصفای حاج علی اکبر در چهره‌ مردانه‌اش تجلی داشت و ما را اگر چشم باطن بخشیده بودند تقدیر شهادت را در عمق چشمانش در شکوفه‌های خنده و در وسعت ناصیه‌اش می خواندیم همه یک یک او را در آغوش گرفتند و نشان خاک را بر پیشانی‌اش بوسیدند و او را به امان خدا سپردند اما هیچ یک از ما آن تقدیر نزدیک را در نیافت . صبح روز عملیات، در سنگرهای تازه تسخیر شده‌ دشمن بار دیگر حاج علی اکبر رحمانیان را ملاقات کردیم آنها قصد داشتند که از همین محور رأس البیشه حاشیه‌ اروند را تا خور به تصرف در بیاورند امروز که بار دیگر به این صحنه‌ها می‌نگرم گفته‌های مادرش را به خاطر می‌آورم که آرام و مطمئن می‌گفت : . کاش که من بیش‌تر (از یک) پسر داشتم که در راه خدا صدقه‌ سر علی اکبر امام حسین {ع} می‌دادم روزی که برای رفتن به سپاه خداحافظی کرد، گفتم اول صدقه‌ سر علی اکبر امام‌ حسین {ع} تو را دادم دوم هر چه خدا قابلمان دانست خدا این قربانی را قبول کند هدیه‌ ناقابلی که دادم امانت خودش بود » @yousof_e_moghavemat