فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴انیمیشن زیبا و مفهمومی
✍این انیمیشن را نشان فرزندانتان بدهید تا بدانند باید در مقابل دشمنان یکدل و یکدست بود.
@z_kamae
🔴 رائفی پور به صدا و سیما می آید
توییت «محسن مقصودی» مجری برنامه ثریا
🔹بنابر درخواستهای مکرر مخاطبان، انشاءالله یکشنبهشب ساعت ۲۳، در برنامه زنده «ثریا»، میزبان برادر عزیزم، آقای رائفیپور خواهیم بود و در خصوص اتفاقات اخیر صحبت خواهیم کرد. از آسیبشناسی و ریشهیابی شکلگیری ماجرا تا پشتصحنه طراحی اغتشاشات.
باید با نوجوانها و جوانها بیشتر گفتوگو کنیم.
@z_kamae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز تو یکی از کانالها این فیلم از یکی لیدر های اغتشاشات تو بندرانزلی هست رو داشتم می دیدم واقعا تاسف بر انگیزه😐
🔗 Mah sa
@z_kamae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨کشف حجاب بسیجی ها!
😂 اینم به مناسبت ایام عید ربیع
ببینید و بخندید یکم شاد بشید😂
@z_kamae
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #استوری | #رهبری
خون دادن برای امام خمینی زیباست
اما خون دل خوردن برای ....
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهید_آوینی
@z_kamae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موسیقی گوش بدیم یا نه؟
چی گوش بدیم که اشکال نداشته باشه؟
+ میدونم سوالِ خیلیاتونه؛ پس کلیپ رو ببینید عزیزان☺️💙
@z_kamae
دوستان، اینو یه دختر سوری که در محاصره داعشیها بودن تعریف کرده!
حتما بخونید👇🏻
بابام اسلحه آورد خونه و گفت: اگه اتفاقی
افتاد و من نبودم، خودتونو بُکشین!
از بابام پرسیدم چرا؟
گفت: چون اگر خودتونو نَکُشین، داعشیها بلایی سرتون میارن، که آرزو میکنین کاش به دنیا نیومده بودین..
فردای اون روز چندتا خانواده به دست داعش اسیر شدن؛ که پسرها، مردها، پیرمردها و پیرزنها رو سَر بریده بودن و دختران و زنان رو بُرده بودن💔
اینجا بود که مجبور شدیم یکی اعضای از خانواده رو انتخاب کنیم که اگر اتفاقی افتاد، همه ما رو بُکُشه و بعد هم خودشو بکشه..
در آخر برادرم که ۱۲ سالش بود به اصرار مامانم قبول کرد که این کار رو انجام بده!
ما نه شب داشتیم و نه روز
واقعا توی شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم.. مامانم همش با گریه به برادرم میگفت: اسلحه رو از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکنه اوضاع جوری بشه که ازش استفاده کنی و نزاری ما زنده به دست این
داعشیهای کافر بیوفتیم..
میگفت: پسرم نکنه دلت به رحم بیاد، که اگر ما رو نَکُشتی اونا به طرز فجیعی ما رو میکُشن!
چند روزی رو با این اوضاعِ بد و استرس شدید گذروندیم و یه روز که داشتم نماز صبح میخوندم، صدای شلیک گلوله توی روستا شروع شد و درگیری خیلی شدید بود!
همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه رو دست گرفته بود و مامانم میگفت: هر وقت بهت گفتم اول منو بکش بعد سه تا خواهرت، بعد هم خودت..
درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید، ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم دیگه کار تمومه!
که یهو بابام اومد و مامانم گفت چی شده؟!
بابام گفت: ما درگیر نشدیم، ایرانیها اومدن با داعشیها درگیر شدن، میخوان محاصره روستا رو بِشکنن تا ما رو از این کُفار نجات بدن😍
و یک ساعت بعد، محاصره شکسته شد.
خدا رو شاهد میگیرم که تمام اهالیِ روستا با دیدن نیروهای ایرانی از خوشحالی، گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تموم شد.
اون روزها رو هیچوقت فراموش نمیکنیم که چطور شب رو به صبح و روز رو به شب میرسوندیم..
+ برای شادی روح سردار سلیمانی، یارانِ با وفاشون، شهدا و سلامتی همه کسانی که برای امنیت کشورمون تلاش میکنن، هر چقدر دوست دارید، صلوات بفرستید✨