زاینده رود ✅️
‹ ☘ › ... جمعیتِ همکاران هاجوواج به هم نگاه میکردند. کارد به ذاکر میزدی، خونش درنمیآمد. سرش را پ
‹ ☘ ›
🔶مسجدالرسول صلیاللهعلیهوآله 🔶
حدود یک ساعت به نماز مغرب مانده بود. دو نفر در حال گفتگو با داود بودند. یکی از آنها که اسمش بیوک بود، چاق با شلوار آبیِ لی و کفشهای قیصری بود. ریش پرفسوری داشت و تمام سرش را هم بخاطر کاشتن مو تراشیده بود.
-حاجی این دو تا دستگاه رو با بهترین تخفیف بهت دادم. سومی هم که گفتی فردا برات میارم. ولی دیگه قیمت اون با دلار امروز محاسبه نمیکنما. با دلار فردا محاسبه میکنم.
-با هر دلاری که دوست داری حساب کن. به قول اون بنده خدا که گفته بود «این مشکل آمریکاست که هر روز دلارش بالا و پایین میشه و خودشم بیاد مشکلشو حل کنه.»
با هم خندیدند.
-راستی یه چیز دیگه! حاجی کرایه این دو مانیتور بزرگ پای خودت. اما مانیتورِ دستگاهِ فردا که میخوام برات بیارم، کرایه اون مانیتور بهت تخفیف ویژه میدم. بگذار روحِ بابامم تو این کار خیر شریک بشه!
داود با خندهای از روی شیطنت گفت: «واسه روح مادرت نمیخوای کاری کنی؟!»
او هم لبخندی زد و گفت: «از شانسِ بدِ شما هنوز نمرده. اونم وقتی مُرد چشم. حاجی نزنی با دعا و وِرد و این چیزا ننمو ناکار کنیا!»
داود خیلی از این حرف بیوک خندید. بعدش گفت: «خدا حفظش کنه. اما قول بده اگه بعد از صد سال دیگه اتفاقی واسه مادرت افتاد...»
باز هم بیوک با لبخند جواب داود را داد و گفت: «باشه. اصلا همه خیراتِ نهنهء نمرده ما واسه این مسجد! ولی حاجی خوشم اومده ازت. کَلهت بو قرمه سبزی میده. کاش دوره ما هم یکی دستمونو میگرفت و به بهانه آتاری میآورد مسجد. نه این که ولمون کنن تا تو نکبت خودمون بِلولیم.»
-حالا کجاشو دیدی! راستی آقا بیوک! تو پسر داری؟
-آره. نوکر شما آرمان. کلاس پنجمه.
-خوبه. همین محل میشینید! درسته؟
-آره. دو تا کوچه پایین تر. چطور؟
-بهش بگو از امشب بیاد لیگِ رمضان ثبت نام کنه. خوش میگذره بهش.
-باشه اما گفته باشما. هر چی دَر و وری گفت و بچههای مردمو فحشکِش کرد گردن خودشهها!
-اونش با من. بفرستش بیاد. درستش میکنم.
-حاجی ولش کن. اینطوری که تو گفتی میکنم، دلم هزار راه رفت!
با این حرف آقابیوک، داود و شاگر بیوک از بس خندیدند، دیگه نایِ نفس کشیدن نداشتند. وسط همین خندهها بود که حاجی مهدوی (پدر حاج آقا مهدوی) با دو تا سینی بزرگ حلوا وارد مسجد شد. بیوک و شاگردش خدافظی کردند و رفتند.
-سلام جناب مهدوی! سلام قوت قلب داود!
-سلام از ماست پسرم. قبول باشه.
-ممنون. بهبه چه حلوایی. تخم مرغی هست اگه اشتباه نکنم. درسته؟
-آره. عروسم فقط همین یه مدل حلوا رو بلده. ولی خداوکیلی خیلی خوشمزه درست میکنه.
-آهان. خانم حاج آقا مهدوی خودمون. درسته؟
-بله. هر شب میاند مسجد. ظهرها هم میاند. دیشب خیلی از این دو روز سخنرانی شما تعریف میکرد.
-محبت دارند. راستی تا کسی نیومده میخواستم یه چیزی بگم!
حاجی مهدوی سینیها را گذاشت روی تختِ وسط حیاط مسجد و خادم مسجد به طرف سینیها آمد. داود و حاجی مهدوی وارد حجره داود شدند. حاجی مهدوی دید بالای حجره نوشته شده: «به حجره دیوید خوش آمدید. نه مزاحمید و نه حتی لازم است در بزنید. بفرما داخل!»
حاجی مهدوی لبخندی بر لبانش نقش بست. بسم الله گفت و وارد حجره دیوید شد. دید فضای داخل حجره کاملا تغییر کرده. پر از کاغذها و تصاویر شاد و رنگ و لعاب جذاب است. دو تا مانیتور بزرگ هم روی دیوار نصب شده و دستگاههای لازم هم بالای آن نصب شده. یعنی در فضای حجره و روی زمین و جلوی دست و پای بچهها هیچی نیست. تا هر چه دلشان خواست جفتک بیندازند.
-ماشاءالله! فکر همهجاشو میکردم الا این دم و دستگاه! خب حالا زلزله از کی آغاز میشه به امید خدا؟
داود لبخندی زد و گفت: «از نیم ساعت دیگه به امید خدا!»
-خیلی هم خوب. خدا خیرت بده. پول اینا رو از کجا آوردی؟
-لب تاپم فروختم. مهم نیست. فقط دعا کنید بگیره.
-خدا به دلِ صاف و انگیزه و نیتت نگاه میکنه. مگه میشه ببینه از خود گذشتگی کردی و دستت نگیره! اما مراقب باش. از امشب طوفان در راه داری.
-میدونم. ولی همین که شما و حاج خانمتون هوام دارید، برام دلگرمیه. البته فکر کنم حاج آقا بهتون گفته باشند که کلا تنم میخاره واسه دردسر. دِکارت(فیلسوف بزرگ غربی) یه جملهای داره که میگه «شک میکنم. پس هستم.» منم باید بگم «تنم میخاره واسه دردسر. پس هستم.»
@Mohamadrezahadadpour
ادامه دارد...
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ ☘ ›
از نابغه های آینده😅😅
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
‹ ☘ ›
شبتون بخیر👋🏻
من یه کوچولو مریض شدم زود میخوابم😴🤧
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
‹ 🌿 ›
« ﷽ »✦༻ #قرار_روزانه ༺✦
سوره تغابن #صفحه_۵۵۷
ثواب تلاوت این صفحه و ذکر #يكشنبه_يا_ذَالجَلال_وَالاكرام (۱۰۰مرتبه)
هدیه به #شهیدوالامقام #علی_اصغر_مؤذنی
در #سالروز_شهادتشان
•••
هر که روزش با سلامے بر حسین آغاز شد
حق بگوید خوش بحالش بیمه "زهرا" شده
#السَّلامُ_عَلَیکَ_یا_اَباعَبــدِاللَّہ
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
❍➤ splus.ir/z_rood1 سروش
❍➤ eitaa.com/z_rood ایتا
❍➤ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
🌱
بسمـ الل℘ِ الرَّحمـنِ الرَّحیمــツ
قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا
• فتح ۱۱🌱
بگو چه کسی میتواند در برابر خدا مالک چیزی باشد و شما را نجات دهد یا محروم کند) اگر (خدا) برای شما ضرری بخواهد یا برای شما نفعی بخواهد.
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای
نبرد رگی تا نخواهد خدای
🖍 ملااحمدنراقی
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 splus.ir/z_rood1 سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا
💢 rubika.ir/z_rood1 روبیکا
تندخوانےجزء25قرآنکریم.mp3
4.01M
‹ ☘ ›
🎼 تحدیر (تندخوانی قرآن کریم)
🎙 استاد معتز آقایی
📖 جزء بیست و پنجم قرآن کریم
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
🍀 قرار هر روز ماه مبارک
✨ هدیه به شهداء و اموات 🌾
#روز_بیست_و_پنجم
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ ☘ ›
❣ سلام رفقـــــــا ❣
✨ روزتون بخیر ✨
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
طلوع نور صبحگاهی بر روی قله دماوند🥰
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
‹ ☘ ›
لذت دنیا...
داشتن کسی ست
که دوست داشتن را بلد است.
به همین سادگی...!
🖍 فریدون مشیری
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
‹ ☘ ›
اگه فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن
ممکنه دوباره تکرار نشه
آدم فکر میکنه بازم براش پیش میاد
باید ده پونزده سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده که
حالت با چیز دیگه ای خوب نمیشه
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
‹ ☘ ›
📸 دود غلیظ قطار باربری شرکت ذوب آهن در مقابل سیتی سنتر اصفهان
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
🔸امروز صبح دود غلیظ قطار حمل سرباره ذغال سنگ ذوب آهن در مقابل سیتی سنتر اصفهان به قدری بود که ابر سیاه در آسمان تشکیل شده بود😞
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
‹ ☘ ›
از سر محبت الاغ راکول نکرده 👆
میدان مین است یک قدمِ اشتباهیِ این الاغ، کل عملیات رو مختل میکنه .
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
به خاطر پیشبرد انقلاب مان باید بسیاری از الاغ ها را روی سر گذاشت و سالها کول کرد و محاکمه نکرد تا مبادا فقط به خاطر یک الاغ نادان یا خائن عملیات ظهور مختل شود.
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ ☘ ›
🔹کسب ثواب بسیار در لحظات قبل از افطار
👤 آیت الله ناصری
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا