eitaa logo
کانال زادگاهم تویه دروار
697 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
ارتباط با کانال: @mohammadtavakoliyan
مشاهده در ایتا
دانلود
همه چيز در يك لحظه اتفاق افتاد ، پدر فوت كرد ، وقتي تمام غرور او لاي كفن سفيد داخل يك قبر كوچك جمع شده بود من مفهوم كوچك بودن دنيا را با تمام وجودم حس كردم ، روزت مبارك ، روحت شاد و يادت گرامي 💐💐 ارسال : @zadgahamtuyehdarvar
پدرم هرگز فراموش نمیشوی. 🌹🌹😔 شادی تمام پدران آسمانی فاتحه مع الصلوات... 🌹🌹🌹 ارسال:محبوبه وفایی نژاد @zadgahamtuyehdarvar
پدر : پسرم، با آن نگاه مهربان و آن همه خوبی ، دیگر طاقت ماندن ندارم ... 💐 زنده یاد شادروان روحشان شاد،یادشان گرامی 💐 @zadgahamtuyehdarvar پشتیبان @mohammadtavakoliyan
پدر و مادر آسمانی من ❤️ مرحومه مغفوره 💐 بیایید قدر و ارزش داشته هایمان را بیشتر بدانیم. 💐💐💐 ارسال:شمسی نبی زاده @zadgahamtuyehdarvar
پدری مهربان و زحمت کش مرحوم خدا رحمتش هاکنه. خدا خانُمِش حاج زهراییج بیامُرزه... 💐💐💐💐 روحشان شاد... ارسال:فاطمه وفایی نژاد @zadgahamtuyehdarvar
سیدی مهربان و دوست داشتنی، مرحوم بزرگ خاندان کلانتری وفات: 1381/01/01 💐💐 خدا بیامرزیش و با مولاش امیرالمومنین محشورش هاکنه. ارسال:سید رحمان کلانتری @zadgahamtuyehdarvar
رنج های گران پدر را ، با کدامین زبان پاس دارم ؟!.. 🌺🌺🌺 زنده یاد فرزند "حاج میرکریم کلانتری" وفات 1383/02/19 🌺🌺🌺 روحش شاد ؛ جایگاهش بهشت برین. ارسال:سید رحمان کلانتری @zadgahamtuyehdarvar
خدابیامرز چرُم حرف قشِنگی زه!!! گُت : زندگی،لیوانی دله ای اُو را مانه. بَخوردی خِلاص بو، نخوردی حِرام بو؛ پس از زندگیت لذِت بَبُر که چه بخواهی چه نخواهی خلاص بو. 🌷 ارسال: @zadgahamtuyehdarvar
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به همه مردانِ مرد و🌹 پدران بزرگوار❤ پیشاپیش روزتون مبارک🌹🍃 سایه تون همیشه بر سر خانواده هاتون🌹🍃 مستدام ان شاء الله 🌹🍃 میلاد امیر مومنان 🌹🍃 و روز پدران در قید حیات مبارک 🌹🍃 و روح همه ی پدران آسمانی شده، شاد 🌹🍃 تهیه و تنظیم اسفند ۹۹ @zadgahamtuyehdarvar
✅آقایان ، آقایان با شما ام ، روز پدر مبارکباد سِلام ✳️ اولین نامه ها و پیامهای زناشویی یادمان باشه.. نرم نرمک میرسد‌ اینک بهار ، خوش بحال غنچه های نیمه باز (فریدون مشیری) بعد از کش و قوس ها، بخت ها بهم پیوستند ، دلها همراه شدند، نزدیک عید بود ، با دنیایی از آرزوها،به سمت ولایت حرکت می کردم ، از میدان خراسان سوار اتوبوس شده ، کنار پنجره نشسته بیرون اتوبوس را نظاره میکردم . اغلب صدای اتوبوسها صدای جدایی ها را که دلدارت ازت (از تو) دور میشه را ساز می کنند، اما... آنروز حامل خبر خوبی برای پدر و مادر بودم . اولین بار بود که دلم گاهی تنهایم می گذاشت ، سری به آینده ، سری به نیم رخ دختری ساده و بی آلایش که جلوی در خانه ایستاده ، با حجب و حیاش در زیر چادر نماز سفیدش نیم نگاهی به آینده خود (اینجانب) دارد، آیا همانی است که دنبالش بودم ، زود نگاهش را جمع کرده و چنان وانمود می کند ، داشتم جای دیگری را نگاه می کردم ، اما سرخی خوشرنگ صورت و تبسم کنج لبش با خودش حرفها داشت . سال ۱۳۵۵ رو به پایان بود ، روزها مثل برق و باد می گذشت ، به رسم ادب ساعتی معمولی را بعنوان هدیه نامزدم از خیابان هاشمی نرسیده به سلسبیل خریداری کردم ، روی کارت پستال مکنونات قلبی خود را بعنوان تبریک سال ۵۶ نوشته و قبل از سفر تحویل زن دایی(رابط خانوادگی) سپردم ، ایشان کارش را خوب بلد بود روحش شاد... برعکس دفعات قبل در اولین فرصت از ولایت با اتوبوس بسمت تهران پرواز کردم ، وای خدا ، یک پاکت نامه پشت در آپارتمان خود نمایی می کند ، سریع نگاهی به آدرس پشت پاکت انداختم ؛ رحیم عزیز _ تبریکات صمیمانه مرا که از اعماق قلبم ریشه دوانیده بپذیر در این سال نو سلامتی و سعادت و موفقیت شمارا در کارهای اجتماعی و فردی خواهانم ، کارت تبریک شما در روز جمعه صبح بوسیله زن دایی جان به دستم رسید ، بی نهایت خوشحال شدم ، از اینکه موقع رفتن به فکر من بودید ، جمله های شیرین و محبت آمیز شما را چند بار خواندم (نه دروغ بود نه چاخان) و از اینکه شما اینقدر به من لطف دارید ، خیلی ممنون و متشکرم و از خداوند متعال میخواهم که تا آخر زندگی این جمله های شیرین را از زبان خودت بشنوم و از خداوند عزوجل میخواهم که من هم به سهم خود بتوانم در زندگی مشترکمان سعادت و خوشبختی شما را فراهم سازم ، واز اینکه شرایط اولیه مرا که بوسیله پدر و مادرم عرض کردم (رعایت واجبات شرعی) قبول کردید خیلی خوشحال و خوشبختم ، چون من در زندگی هدفم ایمان به خداوند متعال است و جنبه معنویات را بر مادیات ترجیح میدهم و از نظر عیدی که فرمودید ، همان یک شاخه گل از نظر معنوی برای من ارزشمند بود و هست و از هدیه های دیگر که محبت کردید خیلی ممنون و متشکرم و جدا ساعت قشنگ و باسلیقه ای هست و برای من از گرانترین اجناس دنیا ارزشمندتر است و از دیدن خواهر و برادرت بی نهایت خوشحال شدم . زیاده عرضی ندارم . خداحافظ عید سال ۱۳۵۶. اگر همسرم در قید حیات بود اجازه انتشار نامه خصوصی را نمی داد ، اما نامه ها اسناد سری هم یک عمر قانونی دارند ، یک نامه فرهنگ ، ادب ، باورهای یک جامعه ، یک خانواده را بهمراه دارد، روحش شاد ، او بیش از آن چیزی را که گفته بود عمل کرد و اینجانب را شرمنده خودش کرد . هنوز چند ماهی از مراسم ازدواجمان نگذشته بود ، و رفت و آمدها ، پاگشای عروس و داماد بوسیله اقوام تمام نشده بود ، حکم انتقالی ام به شیزار برای طی دوره عالی آمد ، به هر دری زدم ، فریاد کردم ، حداقل یکسال طی دوره را به تعویق بیاندازم ، نشد، که نشد ، با شروع دوره عالی در شیراز به یک افسر سرکش و ناراضی تبدیل شدم ، اعتراض ها ، نافرمانی ها منجر به بازگشتم به تهران نشد ، که نشد ، بعد از یکسال دوری بخانه برگشتم ، اینبار با اوج گیری انقلاب اسلامی مردم مشکلات ناخواسته ای نه تنها برای اینجانب که برای اکثریت ارتشیان حاصل شد، گاه و بیگاه تهمت ها ، تهدیدها ، تحقیرها ، مخصوصا شکاف بین ارتش و مردم زندگی را برایمان سخت می کرد ، مدتی گذشت تا ارتش جایگاه نسبی خود را کسب کند ، بخاطر اینهمه دوری و مرارت ها ده روز مرخصی گرفتم و خانم را به زیارت مشهد مقدس بردم ، تا جبران مافات شود ، اما بعد از دو سه روز مرخصی ارتشیان بخاطر شروع جنگ و بمباران مهرآباد بوسیله هواپیما های عراقی لغو و سریع به تهران مراجعت کردیم ‌. بگذریم ،،،،،،، تا چشم بهم زدیم به سال ۹۷ رسیدیم ، روزی خانم شعری را زمزمه می کرد، ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود .... خیلی جدی نگرفتم و قصد سفر داشت ... زود رنگ پیری و رنجوری بخود گرفت ، ببخشید از هر راهی می روم ، دل و قلم با هم تبانی می کنند و فکر و ذهن را در راهی رهنمون می شوند که دوست ندارم موجب کدورت هم ولایتی ها شوم . ادامه دارد ... *⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣ ۲۰ اسفند ۹۷ @zadgahamtuyehdarvar
غروب پدر ، طلوع غم ها بود ... چه سخت است روز پدر ، قاب عکس پدر را نظاره بنشینی . روزت مبارک پدر آسمانی . 😔😔😔 مرحوم مغفور روحش شاد و قرین رحمت الهی... @zadgahamtuyehdarvar ارسال :
بابای مهربونم ، آبادی تویه دروار ، روزت مبارک ... 🖤❤️ زنده یاد شادروان کربلایی روح پاکش شاد.... @zadgahamtuyehdarvar ارسال :