eitaa logo
کانال زادگاهم تویه دروار
649 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
61 فایل
ارتباط با کانال: @mohammadtavakoliyan
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5873104564504233864.mp3
4.5M
ساغرم شکست ای ساقی..... سه تار : 🎶🎶🎶🎶🎶🎶 @zadgahamtuyedarvar ارتباط با کانال : @mohammadtavakoliyan
🌺🌺🌺🌺 ایمان همه چیا ممکنِ کنه امید همه چیا ردیفِ کنه عشق همه چیا قشِنگِ کنه امیدوارُم ایمان؛ امید و عشق پایه های مَحکُم زندگیتان بو... 🌺🌺🌺🌺 @zadgahamtuyehdarvar ‍‌
یک مردِی باغ دَبی اُویی سر و یک گَته مَهَر (مار ) بَدی بی ... بَشی دامغان که گزارش هادی . گُته آقای سرکار ، یک مهر 🐍 دیدم سیاه چوچِکِل... بند دستی کلفتی... وِشته ای بلِندی... همین که کَپپیلا جا بِگِتُم بَزِنُم عازایین ببه را بَکُشُم ، فیش بَکِرد بَشه اُو چِنگاه دِله . 🐍🐍🐍 بیچاره دامغانی مردِی ، هنوز دَره فکرِ کنه که تویه دِرواری مردی چیشی بَگُته . 😉😉😂😂 📝 @zadgahamtuyehdarvar
تویه دروار زیبای من و عطر و طعم و بوی نون گرم.... 📸 مهر 1399 @zadgahamtuyehdarvar
، بر وزن کلوچه سلام یکی از بهترین طعم و عطر و بوها در طبیعت و روستا ، عطر و طعم بوی نون گرمه ، نون لواش ، خشکه نون و سیرو ، لا به لا ، فتیر ، حوز پیاز دبه ، سیچو دبه و ،،،،،، برای خار کردن ( درست کردن ) هرچیزی ضایعاتی داره ، نام ضایعات این خانواده کولوچ اه ، وقتی فتیر یا نون نپخته از دیواره تنور جدا بو و هُمکُفه (می افتدد) داخل آتیش تنور ، نونوا ، اونا درمیره و جدا وامله کنار ، که نامِش کولوچ اه . کولوچ هم اگه بَپِته بو ( پخته باشه) بعد از پاک هاکردن کلین ( خاکستر) روش قابل خوردنه . انوقت ها به دُتِران ساده گُتِن ، کولوچ بَخورین تا مهره پیدا هاکُنین،، دست نانواهای ولایت درد نکنه ، وقتی نون گرم داشتیم سراغ هیچ غذایی نَمشِیم ( نمی رفتیم ) از وقتی که تنوری دله آتِش کِردِن ، حتی دودشا دوست داشتیم ، دود آتِش تنور بوی یک زندگی طبیعی و ساده بی تشریفاتا دی ، وقتی همه چونه ها( خمیر آماده پخت ) را تنوری کش (دیواره) دَمچِسباندن و نونشان تُمام به ، نون و فتیر پخته شده را لاک چوبی دله وامِشتِن و کارشان در تنور سر تُمام به ، دانستِن هِمسایه ها بوی گرم نونا متوجه هابین ، لذا همسایه ای به ، یکی دو تا لُواش نون یا فتیرا سفره ای دله دَموِستن و بردِن در و همسایه تقدیم کردن ، یا فامیلی های خانه بردن . همه اینها به کنار ، نون و فتیر گرم خونه بابا که از تنور درمیاد ، یک چیز دیگره !! ‌ چقد خوبه تنورها را خِراب نکنیم ، هر از چندی خواهار و بِرارا دور هم جمع بَبِن ، خواهرا پخت نونا خوب بَلِدِن ، جای مادرا نشسته ، این یادگاران مادر وقتی دست بکار پخت نون بِن ، لحظه ای مارمانا تنور سر وینیم ، آخ خدا جان ، امان از دست ماران ( مادران)، اینهمه کار سخت ، شبانه روزی ، داخل و خارج از خونه ، گندما بکارِن ، گندم خوها اُو هادین ، سفالا بِتاشِن و بَبُرِن خرمِن سر بَتوکِنِن ، گندما آرد هاکنن ، تا برِسه برا خمیرکردن ، جدا اینها را خسته نَمکِرد؟؟؟ اصلا اُما را حالی به؟ این چه قدرت و عشقی که در وجود نازنین ماران دَره ، تُمامی نِداره ، خسته نَمبِن ، همینکه وچیشان یک فتیرا کنار تنور سر نوش جان کرد ، خستگیشان در شه ، هنوز پخت و پز نون تُمام نَبی ، وقتی مرد خانه وارد به ، یک نون لواش یا فتیر گرما بدون هیچ خورشتی داخل یک سینی وامِشتِن مرد خانه ای پیش . با یک خسته نباشید همسر یا وچا تُمام خستگی ، خمیرا هارِشتن ، چونه بِگِتن و،،،،، از صبح تا اذان ظهری کار از تنشان خارج به . خیلی وقتا که چر و مارمان از کنارمان شِن تازه متوجه بیم چه نعمت های بزرگیا از دست هادایم ، خدایا گناه همه چرو ماران سفر کرده را بَبَخش و بیامرز ، و سایه همه چرو ماران در قید حیات را بر سر فرزندانشان در صحت و سلامت مستدام بدار . وقتی بوی تورا از وجود خواهرانم لمس میکنم ، که با بوی نون گرم ، گرما بخش وجودم میشوی ، با یاد تو در ذهن ، فکر ، و روحم چه کنم ؟ ، هنوز که هنوزه محتاج دعاهای توام ، عطر وجودت امید بخش زندگیم هست ، انشاء الله بهشت به شما خوش بگذره ،،،،،،،،،، *⃣*⃣*⃣*⃣ 📝📸 ۱۲ مهر ۹۹ @zadgahamtuyehdarvar
کانال زادگاهم تویه دروار
‍ #کولوچ ، بر وزن کلوچه سلام یکی از بهترین طعم و عطر و بوها در طبیعت و روستا ، عطر و طعم بوی نون
📝 ، یک آدرس و نشانی از مهر مادری . سلام . آنچه فراسوی نوشتار به هر خواننده القا می شود نقش بی بدیل مادر که همچون رشته های محکم برای خانواده هست . ( غلامحسین رستمیان فرزند حاج خداداد) دلنوشته کولوچ بر وزن کولوچه ، یک بهانه بود ، یک آدرس و نشانه بود ، که بیاد فداکاری های مادران و پدرانمان در زمانهای نه چندان دور اشاره داشت . به داشتن هم ولایتی های زیرک و باهوش افتخار میکنم ، با یک اشاره کوچک چقدر سریع به آدرس ها می رسند ، همدلیها ، اشتراکات فرهنگی و علایق بومی را به یکدیگر نشان می دهند . چقدر به عطر و طعم محبت مادری عطر و طعم نون گرم تنوری ولایت آشنا و علاقه نشان میدهند . در طفولیتم ، هنوز ، تنها اولاد پسر خانواده بودم ، سه خواهر قد و نیم قد داشتم ، در خانه کنار دست مادر می لولیدن ، کارهای زنانه را با عشق و علاقه از مادر اقتباس و انجام می دادند ، راه و رسم مادری را از مادرشان بطور عملی می آموختن ، گویا در آزمایشگاه طبیعت به همراه استادشان ، با اشیاء پیرامون امتحان پس می‌دهند . موقع طبخ نان ، هرکدام برای کارهای تهیه نان ، از یکدیگر سبقت می گرفتن ، اگر در کار اصلی شرکتشان نمی دادند برای خود لاک و ورده کوچک پیدا کرده و نون بازی می‌کردند ، برای خودشان کشتا (فتیر کوچک ) چونه میگرفتند ، چقدر به خوردن نون دسترنجشان (کشتا) علاقه نشان می دادند . پدرم دوست نداشت اینجانب در کار خانم ها شرکت کنم ، وای بحال وقتی که کنار دخترا نشسته و در یک کار زنانه مثل چونه گرفتن خمیر مشارکت میکردم ، یک اصطلاحی را بمن نسبت میداد که از صدتا فحش بدتر بود ( زنان جولکی ، مردان گند بداه ) ملاحظه فرمودید ، کارهای پسران در بیرون از خونه معنی میشد که بحث مفصلی دارد ، برای همین بما پسران عصر چراغ موشی ، چراغ گردسوز که درسشان را زیر نور کم رنگ چراغ سوز خوانده اند ، بچه روستایی فابریک هم اطلاق میکنند . بگذریم ... مادران قدیم بیشتر از نصحیت و شعار عمل میکردند ، یعنی فرصت شعار دادن و نصیحت نبود ، کار و تلاش با مهر و محبت مادری عجین بود . خدای من ، من را ببخش ، با این سن و سال هر روز به بهانه ای دنبال عطر و بوی مادرم و مادران ، مادربزرگها هستم تا وجودش را بیشتر حس کنم و غم و درد روزگار را با یادشان فراموش کنم . از بر و وجودشان مثل خورشید انرژی کسب کنم ، کولوچه یک بهانه است ، در طفولیت حتی کولوچه ای که از دست مادرمان میرسید دوست داشتیم ، چون همراه پدر و مادر گندم می کاشتیم ، بذر گندم را در شب و روز آبیاری کرده ، وجین ، درو ، سفال کشی ، گندم کوبی ، پاک کردن گندم و انبار آن در صندوق های بزرگ ، آرد و تا برسد هفته ای یکبار برای طبخ مصرف نون خانواده تنور خونه روشن میشد . مادر فرشته ای هست ، که از هر زاویه به او نگاه کنی ، نورانی و امید بخش است . خدایا اگر قرار باشه همین یک نعمت که به مخلوقات خود ‌و به ما ارزانی داشته ای ، نمی توانیم شکر نعمتت را بجا آوریم ، مادر در تمام زیر و بم زندگیمان نقش برجسته ای دارد ، مادرم ، مادران آسمانی ، مادر ، مادران زمینی (در قید حیات) ما را ببخشید ، در خواب و بیداری ، در شب و روز ، در همه لحظات زندگی، در گرفتاری و مصیبت ، در بدترین لحظات زندگی و تصمیمات سرنوشت ساز ، بله ، در بحبوحه پیروزی انقلاب برای نظامی که مسئولیت داشت ، برایشان مثل صحرای محشر بود ، پای مرگ و زندگیشان در کار بود . هیچکس بفریادشان نمی رسد ، در اون لحظه برای حفظ امانت هایم (سربازان همکار) که ترک پست کردم ، با یاد مادرم سخت ترین تصمیم زندگیم را گرفتم ، مادر ، مادر ، مادر یاد تو برایم از هرچه در دنیا و آخرت هست با ارزش تر است . *⃣*⃣*⃣*⃣ ✍ ۱۳ مهر ۹۹ @zadgahamtuyehdarvar
▪️﷽▪️ گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود 🔘با نهایت تاسف و تاثر و در کمال ناباوری درگذشت زود هنگام " مرحومه مغفوره فرزند "عبدالله" را به اطلاع همولایتی‌های عزیز می‌رساند . 🔘ضمن عرض تسلیت و اظهار همدردی با خانواده محترم و بازماندگان و جامعه بزرگ تویه‌دروار ، از خداوند متعال برای ایشان شادی و آرامش روح مسئلت می‌نماییم . ☑️مراسم تشییع و خاکسپاری روز 25 شهریور ، ساعت 9 صبح ،از حسینیه تویه درواریها خ ملت ، به سمت آرامگاه ابدیش ساری برگزار میگردد . 🔘امید است با تشریف فرمایی خود در مراسم و تلاوت آیاتی چند از قرآن و قرائت فاتحه و صلوات موجب شادی روح آن مرحومه و تسلی خاطر بازماندگان باشید  . ▪️روح پاکش شاد ▪️با ذکر فاتحه مع‌الصلوات @zadgahamtuyehdarvar ◾️° 💐◾️ °◾️💐◾️ 💐◾️°💐◾️°💐◾️°💐◾️°