🩸 #امام_سجاد علیهالسلام و کاروان #اسرا 🩸
🥀 الإقبال عن کتاب المصابیح بإسناده عن جعفر بن مُحَمَّد عن أبیه مُحَمَّد بن علیّ [الباقر] علیهما السلام: سَأَلتُ أبی عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام عَن حَملِ یَزیدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَنی عَلى بَعیرٍ یَطلُعُ بِغَیرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفی عَلى بِغالٍ اکُفٍ 3، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَینٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: یا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبایا أهلِ البَیتِ...
🥀 الإقبال به نقل از کتاب المصابیح، به سندش از امام صادق علیه السلام، از پدرش امام باقر علیه السلام: از پدرم على بن الحسین (زین العابدین) علیهالسلام درباره بردن او به سوى یزید پرسیدم.
🥀 فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار کردند و سر حسین علیهالسلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. کسانى که ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نیزه، ما را احاطه کرده بودند و آزار مىدادند. اگر اشکى از دیده یکى از ما فرو مىچکید، با نیزه به سرش مىکوبیدند، تا آن که وارد شام شدیم. جارچى جار زد: اى شامیان! اینان، اسیران اهل بیتِ ملعوناند...
📕 الإقبال، جلد ۳ صفحه ۸۹
📕 بحار الأنوار، جلد ۴۵، صفحه ۱۵۴
#هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
━━━✥⃝@zaeran133
🩸 پاداش #اشک بر امام حسین علیهالسلام در کلام امام سجاد علیهالسلام 🩸
🥀 امام باقر علیهالسلام: #امام_سجاد علیهالسلام مىفرمود:
🥀 «هر مؤمنى که چشمش براى کشته شدن #امام_حسین علیهالسلام، چنان اشک بریزد که به صورتش روان شود، خداوند متعال در بهشت برایش اتاقهایى فراهم مىکند که روزگارانى را در آنها سپرى نماید، و هر مؤمنى که چشمانش به خاطر آزارى که ما در دنیا از دشمنانمان دیدیم، اشک بریزد و اشکش بر چهرهاش جارى گردد، خداوند، جایگاهى راستین را برایش در بهشت فراهم مىکند، و هر مؤمنى که در راه ما آزار ببیند و چشمانش از دردِ آزارى که در راه ما دیده اشک بریزد تا بر گونهاش روان شود، خداوند صورتش را از آزار، نگه مىدارد و در روز قیامت، او را از خشم خود و آتش در امان نگه خواهد داشت.
📕 الخصال، صفحه ۶۲۵
📕 عیون الحکم والمواعظ، صفحه ۳۹۸
#هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
━━━✥⃝@zaeran133
☑️ درجه منتظران ظهور
🔘 حضرت زین العابدین، امام سجاد علیه السلام:
🔸 اهل زمان غیبت او که قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان دیگر میباشند، زیرا خدای تبارک و تعالی به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است که غیبت امام در پیش آنها چون زمان حضور شده است.
خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانی قرار داده که در محضر رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شمشیر بزنند،
آنها مخلصان حقیقی و شیعیان واقعی و دعوت کنندگان به دین خدا در آشکار و نهان میباشند.
⬅️ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲، منتخب الاثر، ص ۲۴۴.
🏷 #امام_سجاد علیه السلام
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
#انتظار_فرج
#هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
━━━✥⃝@zaeran133
🩸 #امام_سجاد علیهالسلام و کاروان #اسرا 🩸
🥀 الإقبال عن کتاب المصابیح بإسناده عن جعفر بن مُحَمَّد عن أبیه مُحَمَّد بن علیّ [الباقر] علیهما السلام: سَأَلتُ أبی عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام عَن حَملِ یَزیدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَنی عَلى بَعیرٍ یَطلُعُ بِغَیرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفی عَلى بِغالٍ اکُفٍ 3، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَینٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: یا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبایا أهلِ البَیتِ...
🥀 الإقبال به نقل از کتاب المصابیح، به سندش از امام صادق علیه السلام، از پدرش امام باقر علیه السلام: از پدرم على بن الحسین (زین العابدین) علیهالسلام درباره بردن او به سوى یزید پرسیدم.
🥀 فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار کردند و سر حسین علیهالسلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. کسانى که ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نیزه، ما را احاطه کرده بودند و آزار مىدادند. اگر اشکى از دیده یکى از ما فرو مىچکید، با نیزه به سرش مىکوبیدند، تا آن که وارد شام شدیم. جارچى جار زد: اى شامیان! اینان، اسیران اهل بیتِ ملعوناند...
📕 الإقبال، جلد ۳ صفحه ۸۹
📕 بحار الأنوار، جلد ۴۵، صفحه ۱۵۴
#هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
🩸 #امام_سجاد صلواتالله علیه و پیرمرد شامی 🩸
🥀 اولین سخن حضرت سجاد علیهالسلام بعد از #اسارت، در شهر #شام آن هنگامى بود که اسرا روى پلههاى مسجد #دمشق ایستاده بودند.
🥀 پیرمردى از اهالى شام نزد آنها آمد و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک کرد. شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین یزید را بر شما مسلط گردانید.
🥀 سیدالساجدین علیهالسلام به آن پیرمرد گفت: آیا قرآن خواندهاى؟ گفت: بلى! فرمود: آیا این آیه را مىشناسى: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى» بگو اى پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدى از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوستبدارید؟
گفت: آرى خواندهام.
🥀 امام علیه السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان «قربى» هستیم. سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کردهاى که خداى سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى» و بدانید هر چیزى که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟
گفت: بلى! امام فرمود: اى پیرمرد ما همان «ذى القربى» هستیم!
🥀 امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کردهاى: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا مىخواهد آلودگى را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند؟!
پیرمرد پاسخ داد: آرى این آیه را هم خواندهام. حضرت سجاد علیهالسلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان اهلبیتى هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد.
🥀 پیرمرد ساکت شد و از سخنانى که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید: شما را به خدا! شما همانهائید؟!
🥀 سپس على بن الحسین علیهماالسلام فرمود: بدون هیچ شکى به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهائیم!
🥀 با سخنان امام سجاد علیهالسلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامهاش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم. سپس به امام زینالعابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهى براى توبه من هست؟!
🥀 امام فرمود: بله! اگر بازگردى، خداوند توبه تو را مىپذیرد و تو با ما خواهى بود. پیرمرد گفت: من توبه مىکنم!
🥀 هنگامى که خبر گفتگوى امام علیهالسلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند.
📕 بحارالأنوار جلد ۴۵ صفحه ۱۲۹
#هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
🩸 گریه و عزای #سیدالشهداء علیهالسلام حدّ و مرز ندارد، میزان عمل #امام است 🩸
🥀 منهال گوید: از کوچه عبور میکردم، دیدم آب از ناودان خانهای سرازیر است. اجتناب کردم؛ شخصی بانگ بر من زد که:
🥀 وای بر تو! از این اجتناب میکنی، مگر نمیدانی این #آب چشم امام زینالعابدین صلوات الله علیه است!؟
🥀 گفتم: چگونه میشود شخصی چنین #گریه کند که #اشک چشم او از ناودان بریزد؟!
🥀 دقّ الباب کردم. غلامی آمد، اذن دخول خواستم و رفتم بالای بام خانه حضرت...
🥀 دیدم #امام_سجاد علیهالسلام میخواهد تجدید وضو کند؛ #آب را به کف دست میگیرد و #گریه میکند و به آب میگوید:
🥀 ای آب! تو بودی و پدرم را با لب تشنه #شهید کردند؟!
🥀 عرض کردم: مگر اشک چشم شما چه قدر است؟!
🥀 إمام علیهالسلام فرمود:
ای منهال! آنچه را که من دیدم تو که ندیدهای؛ چون بر این مصیبت باید تا محشر گریست!
🥀 روز #عاشورا بیهوش شدم، چون به هوش آمدم دیدم عمهام زینب کبری سلامالله علیها آمده و میگوید:
🥀 اینور دیده من! برخیز که عالم دگرگون شده است. زیر بغلم را گرفت و پرده خیمه را بالا زدم، دیدم سر پدرم را روی #نیزه کردهاند..!
📕 جامع المجالس (خطی)، صفحه ۲۶۳
🏷 #هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
🔴 وقایع ظهور #حضرت_مهدی علیهالسلام...
قیام در فصل گرم یا هوای گرم...
🌺 آقا #امام_سجاد علیهالسلام فرمودند:
«قائم عجلالله فرجه، در زیر درخت تناوری مینشیند.
در آنجا جبرئیل علیهالسلام به صورت مردی از قبیله کلب میآید و میگوید:
«ای بنده خدا! برای چه اینجا نشستهای؟» قائم میگوید: «منتظرم شب فرا رسد و هنگام شب به مکه بروم.
نمیخواهم در این گرما بروم.»
در این موقع جبرئیل میخندد و آن حضرت از خنده او متوجه میشود که جبرئیل است. آنگاه جبرئیل دست او را میگیرد و با وی دست میدهد، به او سلام میکند و میگوید: «برخیز!» سپس اسبی به نام «براق» را برای او میآورد، او را سوار میکند و به کوه رضوی میآورد.
سپس محمد صلی الله علیه و آله و علی علیهالسلام میآیند و عهدنامه ای برای او مینویسند تا آن را برای مردم بخواند. قائم عجلالله فرجه، از آنجا به مکه میرود، در حالی که مردم در آنجا اجتماع کرده اند...»
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۶
#هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
🩸 #امام_سجاد صلواتالله علیه و پیرمرد شامی 🩸
🥀 اولین سخن حضرت سجاد علیهالسلام بعد از #اسارت، در شهر #شام آن هنگامى بود که اسرا روى پلههاى مسجد #دمشق ایستاده بودند.
🥀 پیرمردى از اهالى شام نزد آنها آمد و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک کرد. شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین یزید را بر شما مسلط گردانید.
🥀 سیدالساجدین علیهالسلام به آن پیرمرد گفت: آیا قرآن خواندهاى؟ گفت: بلى! فرمود: آیا این آیه را مىشناسى: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى» بگو اى پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدى از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوستبدارید؟
گفت: آرى خواندهام.
🥀 امام علیه السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان «قربى» هستیم. سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کردهاى که خداى سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى» و بدانید هر چیزى که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟
گفت: بلى! امام فرمود: اى پیرمرد ما همان «ذى القربى» هستیم!
🥀 امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کردهاى: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا مىخواهد آلودگى را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند؟!
پیرمرد پاسخ داد: آرى این آیه را هم خواندهام. حضرت سجاد علیهالسلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان اهلبیتى هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد.
🥀 پیرمرد ساکت شد و از سخنانى که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید: شما را به خدا! شما همانهائید؟!
🥀 سپس على بن الحسین علیهماالسلام فرمود: بدون هیچ شکى به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهائیم!
🥀 با سخنان امام سجاد علیهالسلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامهاش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم. سپس به امام زینالعابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهى براى توبه من هست؟!
🥀 امام فرمود: بله! اگر بازگردى، خداوند توبه تو را مىپذیرد و تو با ما خواهى بود. پیرمرد گفت: من توبه مىکنم!
🥀 هنگامى که خبر گفتگوى امام علیهالسلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند.
📕 بحارالأنوار جلد ۴۵ صفحه ۱۲۹
#هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
۲۵ محرم الحرام
#شهادت_امام_زین_العابدین
#امام_سجاد (علیه السلام) به روایتی
دعای فرج از #امام_سجاد علیه السلام
مروان بن حکم (حاکم شام) به ولید بن عبدالملک نامهای نوشت که حسین مثنی (امام حسین بن علی علیهالسلام) را که نزد او محبوس بود، در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آورده و صد ضربه شلاق به او بزنند.
صالح بن عبدالله (والی مدینه) وقتی نامه را خواند، امام زینالعابدین(علیه السلام) نزد او آمد و فرمود:
«ای عمو! دعای کربلا را بخوان تا خدا گشایش ایجاد کند.»
حسین مثنی پرسید: «آن دعا چیست؟»
امام(ع) فرمودند:
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ، سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»
وقتی حسین مثنی این کلمات را خواند، صالح از اجرای دستور منصرف شد. وقتی ولید از این ماجرا با خبر شد، نامهای به صالح نوشت:
«حسین را از حبس آزاد کن و او را رها ساز.»
📚مهج الدعوات و منهج العبادات/السيد بن طاووس/ص331
#هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133