eitaa logo
زاغ سفید
4.6هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
29.7هزار ویدیو
74 فایل
♦️از خبرای تکراری و روز مره خسته شدی ♦️ما یک کانال ویژه به شما معرفی میکنیم ♦️زاغ سفید سرگرمی ♦️ سیاست را از دریچه طنز ببینید 📌گردان عملیاتی کمیل👇 https://eitaa.com/joinchat/3921281279C1b0b3d421d @Moslem_6 مدیریت کانال تبلیغات @mahsf313
مشاهده در ایتا
دانلود
. . .یک نفر یکه و تنهاست،خدا رحم کند. @zaghsefid
بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد 😭😭😭 @zaghsefid
Hossein Sharifi - Ghafele Salare Man (320) (1).mp3
14.92M
───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── قافله سالارِ من؛ کجایی ای دوای دردم؟ ●♪♫ پی تو هر کجا میگردم؛ تورو تو قتلگاه گم کردم… ●♪♫ ای بدن صد پاره؛ رو خاکِ داغِ این صحرایی… ●♪♫ چرا مقطع الاعضایی؟ ●♪♫ بگو کجا برم، تنهایی؟ ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ چشت روشن! بزم حرامم بردن… ●♪♫ چشت روشن؛ تو ازدحامم بردن ●♪♫ وای من از عاشورا… زمین و آسمون غمگینه ●♪♫ یه خواهری داره می بینه؛ یکی میشینه روی سینه ●♪♫ وای من از عاشورا! باید بمیره از غم، دنیا ●♪♫ تو قتلگاه به پیشِ زهرا؛ دوازده ضربه میزد اعداء ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ چشت روشن؛ روسریمو دزدیدن ●♪♫ چشت روشن، به گریه هام خندیدن ●♪♫ داغِ تو روی سینم؛ که قلب مضطرم میسوزه ●♪♫ پاشو ببین حرم میسوزه؛ ببین که معجرم میسوزه ●♪♫ رفتی و دور از چشمت، به خیمه ها هجوم آوردن ●♪♫ همه چیو غنیمت بردن؛ رقیه ی تورو آزردن ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ چشت روشن؛ ما رو اسیری بردن ●♪♫ چشت روشن؛ ما رو خرابه بردن ●♪♫ لشگر دشمن ای وای… به روی پیکرت میتازه ●♪♫ میان همه با نعلِ تازه؛ دیگه روشون به رومون بازه! ●♪♫ رفتی و موندم تنها؛ بگو چی کار کنم با این درد؟ ●♪♫ به حرمله می گفتم برگرد؛ نزن تو گوش من ای نامرد ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ @zaghsefid
AzKhooneJavaanaaneHaram_337474.mp3
11.27M
از خون جوانان حرم لاله... @zaghsefid
4_441074896278127655.mp3
4.11M
🎧 پسر فاطمه تنهاست میان گودال امان از گودال 🎤 حاج محمدرضا بذری (ع) پسر فاطمه تنهاست میان گودال            امان از گودال(3) خواهرش دید که شد پیکر پاکش پامال    امان از گودال (3) مادرش در پی آن راس به نی شد بی  حال   امان از گودال(3) وقت غارت شد و بردند ز طفلان خلخال            امان از گودال(3) آآآآه   (قتیل العریان)۳ ------------------------------------------------ دشمنان حلقه زدند دور عزیز حیدر    امان از خنجر(3) خواهرش بر روی تل خاک بریزد بر سر    امان از خنجر(3) شمر دون آمده تا تیغ کشد بر حنجر    امان از خنجر(3) مادرش دید خدا نیست سرش بر پیکر    امان از خنجر(3) آآآه  بگرید مادر   آآآه   گلش شد پرپر   آآآه   گلش شد پرپر آآآآه         قتیل العریان، قتیل العریان، قتیل العریان ------------------------------------------ بدتر از کرب و بلا هست خدا روضه شام  امان از دشنام(3) می زنند سنگ به زینب همه جا از سر بام    امان از دشنام(3) نانجیبان به علی لعن بگویند مدام      امان از دشنام(3) بدترین روضه زینب شده آن بزم حرام   امان از دشنام(3) آآآه     حتیک الاحرام ،  حتیک الاحرام ،  حتیک الاحرام  آآآآه         قتیل العریان، قتیل العریان، قتیل العریان (ع) @zaghsefid
وصیتنامه امام حسین علیه السلام بسم اللّه الرحمن الرحيم  هذا ما اوصى به الحسين بن علي الى اخيه محمد بن الحنفية. يشهـد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له و ان محمدا عبده و رسوله ، جاء بالحق من عند الحق و ان الجنة و النار حق و ان الساعة اتية لا ريب فيها و ان اللّه يبعث من في القبور، و اني لم اخرج اشرا و لا بطـرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي (ص) اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي ابن ابي طالب (ع). فمن قبلني بقبول الحق فاللّه اولى بالحق و من رد علي هذا اصبر حتى يقضي اللّه بيني و بين القوم بالحق و هو خير الحاكمين و هذه وصيتي يا اخي اليك "و ما توفيقي الا باللّه عليه توكلت و اليه انيب".    (بحارالانوار، 44جلد/صفحه329) محمد بن حنفيه  خدمت برادرش سيدالشهدا عليه السلام رسيد و حضرت را از رفتن به سمت عراق بر حذر داشت. حضرت از تصميم خود بازنگشنند آنگاه اين وصيتنامه را نوشتند و به دست برادر سپردند: اين وصيت حسين بن علي است به برادرش محمد بن حنفيه: شهادت مى دهد به اينکه جز الله خدايي نيست، يگانه است و او را شريکي نيست و اينکه محمد، بنده و فرستاده ي اوست که به حق از جانب حق آمد و اينكه بهشت و آتش حق است و قيامت بدون هيچ شكى آمدنيست و خداوند هر که در قبر هاست را زنده مى كند؛ خروج و قيـام من از روى سركشى و خوشگذرانى و فساد و ظلم نيست، تنها براى اصلاح در امت جدم(ص) قيام کردم و مي خواهم به معروف امر کنم و از منكر بازدارم و به سيره جدم(ص) و پدرم على بن ابيطالب عمـل کنم. پـس هر كس مرا به درستي قبول كند خدا به (پاداش) درستي سزاوار تر است و هر كه و هرکه اين (قيام) را رد كند، صبر مى كنم تاخداوند بين من و اين گروه قضاوت كند که او بهترين حاکمان است. برادرم ! اين وصيت من به تواست و توفيق من نيست مگر به خداوند بر او توكل کردم و به سوي او باز مي گردم 🕊 🎙@zaghsefid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنيا اگر از يزيد لبريز شود ما پشت به سالار شهيدان نكنيم 🕊 🎙@zaghsefid
◼️ بگو بدانم پدرم را سیراب کرده‌اند یا نه... صالح بن عبدالله یهودی گوید: در وقت آتش زدن خیمه ها در اطراف صحرا نگاه میکردم. دختری کوچک را دیدم که گوشه جامه‌اش آتش گرفته بود. سراسیمه در آن بیابان به اطراف می‌نگریست و از شدت بیم میلرزید و مانند ابر بهاری می‌گریست. مرا بر حالت او رحم آمده، به نزد او تاختم که آتش جامه‌اش را خاموش کنم. نزدیک شدم و گفتم: یالا همان‌جا بايست! آن طفل بیچاره ایستاد. و مثل بید میلرزید از اسب پیاده شدم، دیدم از ترس دوید به زیر شکم اسب و بر رکاب چسبید. دلم به درد آمد آتش جامه‌اش را خاموش کردم. وقتیکه این مهربانی را دید، آب در چشمش حلقه زد و فرمود: ای مرد! لبهایم را می‌بینی که از آتش عطش کبود شده؟ من خیلی تشنه ام😥 تو می‌توانی جرعه ای آب به کام تشنه‌ام برسانی! از شنیدن این کلام رقّت تمام برای من دست داده؛ ظرف آبی گرفته به او دادم. دیدم آب را گرفته قبل از آشامیدن آهی از جگر کشید و آهسته آهسته رو به راه نهاد. پرسیدم عزم کجا داری که آهسته آهسته راه می‌سپاری؟ فرمود: خواهر کوچکتری دارم که از من تشنه تر است اجازه بده اول او را سیراب کنم. گفتم: نترس زمان منع آب گذشت؛ تو بنوش او را نیز سیراب خواهند کرد، مدتی سکوت کرد، نگاهم کرد و با تمام وجودش پرسید: گفت: ای مرد سوالی دارم! گفتم: بگو! گفت: پدرم در وقت عزم میدان بسیار تشنه بود، آیا سیرابش کردند و یا اینکه تشنه کام او را کشتند؟ گفتم: نه. والله تا دم آخر می‌گفت: اُسقونِی شَربَةً مِنَ الْماءِ ▪️ به من کمی آب دهید!!. اما کسی آبش نداد بلکه جوابش را نیز ندادند و با لب تشنه و شکم گرسنه او را کشتند. وقتی که این سخن را از من شنید آب را سرازیر گردانید وظرف آب را به من داد و گفت: اکنون که پدرم تشنه جان داده، من هم آب نخواهم خورد. دیدم از تشنگی مشرف به هلاکت است، با تهدید، آبی بر او خورانیدم اما از یاد تشنگی پدرش آبی نخورد همین قدر که لبهایش را تر نمود و قطره‌ای از آن به حلقش نرسید و با ناله و زاری بر حال پدرش میگریست. در آن حال زن بلند قامتی فریاد زد: ای دختر برادرم!کجایی که از عمه و خواهران جدایی؟ دختر از شنیدن صدای آن زن مضطر، مانند طفلی که خود را به دامان مادر پندارد خود را به دامان او انداخت و گریه درونش را عیان ساخت و هق هق گریه‌اش بلند شد. 📚بحر المصائب ج۵ ص۳۴۶ 🕊 🎙@zaghsefid
آن یتیمان که ز خرمای سیر شدند؛ کربلا گوشه‌ی گودال، همگی شیر شدند... 🕊 🎙@zaghsefid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️بهم ریختن تعزیه روز گریه بازیگر نقش یزید تعزیه حین اجرا در حسینیه معلی / کاش دستام بشکنه ...😭😭 @zaghsefid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ریان بن شبیب جدمون غریب گیر آورد ریان بن شبیب آب واسه حبیب دیر آوردن 📺 💔 🎙 @zaghsefid
50.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♨️ تو شیب گودال سرازیر شد... حسین پیر شد😭😭😭 @zaghsefid
شب_دهم_محرم1446_هیات_عاشقان_قمربنی_هاشم_ع_طهران_5.mp3
14.98M
کربلایی جواد مقدم زمینه _ (ع) تُو رُو کُشتَن آخَرِش... شب دهم محرم 1403 @zaghsefid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️حاوی صحنه دلخراش/سانحه رانندگی روز گذشته در رباط سفید مشهد 🎙@zaghsefid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ♻️ تا حالا تیتر رسانه‌های ۱۴۰۰ سال قبل را تصور کرده‌اید که چگونه واقعه عاشورا را روایت می‌کردند! @zaghsefid