eitaa logo
نوࢪالھدے﴿زهراے‌اطهر﴾
260 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
652 فایل
💌ـ ﷽♡ * مدرسه علمیه زهرای اطهر سلام الله علیها 🌸 🏢 آدرس: خیابان وحدت اسلامی، کوچه پهلوان حسن، پلاک۲۵ تلفن : ☎️ ۰۲۱ ۵۵۶۰۰۶۹۶ بیسیمچی. saei13a@
مشاهده در ایتا
دانلود
سید داود احمدی در سال ۱۳۴۶ در تهران به دنیا آمد تحصیلات ابتدای و راهنمایی را در همان شهر گذراند . بعداز ورود به دبیرستان ترجیح داد به حوزه برود و فراگیری علوم دینی و مذهبی را آغاز کند . سید داود در نامه ها و وصیتنامه اش چنان مینویسد که گویا خود معلمی می داند که وظیفه اش هدایت دیگران است . سید داود در ۶۷/۱۱/۲۷ در عملیات والفجر ۸در فاو عراق به خواسته ای که یک عمر در نوشته ها و حرف هایش آرزویش را می کشید ، رسید .
ما هرچه داريم از اين پير جماران، روح خدا، فرزند رشيد زهرا سلام الله عليها و عل علیه السلام داريم. اگر من به مقام شهادت برسم مديون او هستم. دوست داشتم هزاران جان می داشتم و همه را فدای او میكردم. از همه شما می خواهم به نصيحتهای اين بزرگوار گوش فرا دهید . فقط از او پيروي كنيد كه حتمًا رستگار خواهید شد! ....
دانش فراوان، هوش سرشار، توان مدیریتی بالا از یک سو و تعهد، اخلاص و ایمان همیشگی او به خداوند متعال از سویی دیگر سبب شد تا در دوران حیات کوتاهش در دو حوزه مدیریتش موفقیت‌های چشمگیری همچون گسترش روشهای پیشرفته درمان ناباروری، تولید و تکثیر و انجماد سلولهای بنیادی جنینی و همانند سازی (کلونینیگ) حیوانات را رقم بزند.
پژوهشگاه رویان در سال هزار و سیصد و هفتاد به‌ عنوان مرکز جراحی محدود با هدف ارائه خدمات درمانی به زوج‌های نابارور و پژوهش و آموزش در زمینه علوم باروری و ناباروری توسط زنده یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی تاسیس شد. این پژوهشگاه هم‌اکنون فعالیت‌های پژوهشی خود را در قالب سه پژوهشکده علوم تولیدمثل، زیست‌شناسی و فناوری سلول‌های بنیادی و زیست‌فناوری دنبال کرده و همچنین از طریق سه مرکز فوق تخصصی درمان ناباروری، سلول‌درمانی و دیابت خدمات خود را به بیماران ارائه می‌کند.
شهید سید محمدعلی جهان آرا (۱۳۳۳-۱۳۶۰ ش) از مبارزان با رژیم پهلوی و فرماندهان بزرگ جنگ تحمیلی بود و پس از خدمات فراوان به اسلام و انقلاب و به خصوص شهر خرمشهر در سال ۱۳۶۰ در یک سانحه هوایی به شهادت رسید. جهان آرا در هدایت حرکت های مردمی و بسیج نیروهای نظامی و سازماندهی آنان بر ضد نیروهای بعثی و منافقان نقش عمده ای به عهده داشت؛ زیرا از نظر وی کسانی که در مقابل انقلاب و امام خمینی ایستاده بودند، قابل گذشت نبودند.
مقام معظم رهبری در تجلیل از شهید محمد جهان آرا می گوید: «من مایلم اینجا یادی بکنم از محمد جهان آرا، شهید عزیز خرمشهر و شهدایی که در خرمشهر مظلوم آن طور مقاومت کردند. آن روزها بنده در اهواز از نزدیک شاهد قضایا بودم. خرمشهر در واقع هیچ نیروی مسلح نداشت... محمد جهان آرا و دیگر جوانهای ما در مقابل نیروهای مهاجم عراقی - یک لشکر مجهز زرهی عراقی با یک تیپ نیروی مخصوص و با نود قبضه توپ که شب و روز روی خرمشهر می بارید - سی و پنج روز مقاومت کردند. خمپاره ها و توپهای سنگین در خرمشهر روی خانه های مردم مرتب می بارید اما جوانان ما سی و پنج روز مقاومت کردند. ملت ایران به این جوانان و رزمندگانتان افتخار کنید».
ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.
فرزند «آیت الله‌ میرزا محمدعلی شاه آبادی، استاد حضرت امام خمینی » 🗓ولادت سال ۱۳۰۹ قم، انتقال به تهران 👈متأهل (ازدواج در سال ۱۳۳۶) 👈دارای ۵ فرزند (۴ پسر و یک دختر) 👈از مبارزان و زندانیان سیاسی دوران ستمشاهی پهلوی 👈از شاگردان حضرت امام خمینی 👈عضو هسته مرکزی جامعه روحانیت مبارز 👈عضو شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی 👈عضو هیئت منتخب حضرت امام برای بررسی عملکرد بنیاد مستضعفان در سال ۵۹ 👈عضو ستاد بسیج اقتصادی کشور 👈مؤسس و سرپرست یک مدرسه علمیه 👈نماینده مردم تهران در دوره‌ های اول و دوم مجلس شورای اسلامی 🗓شهادت : ۶ اردیبهشت ۱۳۶۳ 🔹 اصابت ترکش گلوله توپ 📌جزیره مجنون 🔹بعد از عملیات 📍مزار : تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)، قطعه ۷۲ تن
🍃هر وقت که می رفت تبلیغ، یک کیسه نان خشک و پنیر هم با خودش می برد. فکر میکردم میخواهد در محل تبلیغش زندگی کند و با خودم کلنجار می رفتم که شیخ مهدی اهل این کارها و فیلم بازی کردن برای نبود، هر طور در خانه می کرد، بیرون هم همین بود، حالا چی شده که این کار را میکند؟! 🍃همین سوال باعث شد تا در یکی از سفرهای تبلیغی اش به زور همراهش بروم. وقتی به محل تبلیغ که روستای کوچکی بود رسیدیم تازه دو زاری ام افتاد. شیخ مهدی همیشه عادت داشت بین کارهایی که میخواهد انجام دهد، سخت ترین ها را انجام بدهد برای همین در تبلیغ هم روستاهایی را انتخاب می کرد که بر اثر تبلیغات ذهنیت منفی ای به دین و روحانیت داشتند تا آنجا که حتی حاضر نبودند نان خالی به بفروشند و شیخ مهدی مجبور بود تا با همان نان خشک و پنیر روزگارش را بگذراند اما این هیچ تاثیری در تبلیغ او نداشت. 🍃 برای اهالی آن روستا در تبلیغ و تبیین دین آنچنان سنگ تمام می گذاشت که یادم هست وقتی ایام تبلیغ تمام شدمردم همان روستا آمدند و با اشک و آه و به اصرار از او خواستند تا باز هم به آنجا برود اما شیخ مهدی بنایش این بود که در آن روستا کارش را کرده و را در اهالی ایجاد کرده، بقیه کار را یک نفر دیگر باید بیاید انجام دهد. 🍃برای همین سال بعد با وقت تبلیغی بعد می رفت به یک روستای صفر کیلومتر دیگر و روز از نو روزی از نو. بیخود نبود که شیخ مهدی شاه آبادی فرزند بزرگ استاد حضرت امام رضوان الله علیهم آنطور چشم خدا را گرفت که با خلعت فاخر شهادت او را برای خودش جدا کرد.
شهید فرهاد خوشه بر، از تکاوران تیپ نیروی مخصوص میرزا کوچک خان لنگرود بود که روز شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳ در منطقه تل قرین استان درعای سوریه در سن ۳۳ سالگی به فیض شهادت رسید.
روایت همسر شهید🌷 فرهاد مدتی را در حوزه درس می‌خواند. همان جا هم از طرف مرحوم آیت الله عباسی رئیس حوزه به خانواده ما برای ازدواج معرفی شد. همسرم از بدو زندگی مشترکمان اشتیاقش به شهدا را مخفی نمی‌کرد و در هر فرصتی که پیش می‌آمد به راهیان نور می‌رفت و روایتگری می‌کرد. فرهاد فقط روایتگر شهدا نبود بلکه خودش هم عطر شهادت گرفته بود.
🌷تاریخ تولد : 1363/06/02 🌷محل تولد : مشهد 🌷تاریخ شهادت : 1393/02/19 🌷محل شهادت : حلب - سوریه 🌷وضعیت تاهل : مجرد 🌷مزار شهید : مشهد – باغ دوم خواجه ربیع شهید قاسمی دانا به حضرات معصومین ارادت ویژه‌ای داشت و این دوستی به گونه‌ای بود که دو ماه محرم و صفر را عزاداری می‌کرد و لباس مشکی از تنش خارج نمی‌شد. او همیشه به شهادت فکر می‌کرد و دل‌نوشته‌های زیادی از او برجای مانده که از خدا مرگ باعزت و جان‌دادن برای ائمه (ع) را خواهان است.حسن کار همه را راه می‌انداخت. از صبح تا شب برنامه‌ه­اش يک چيز بود، آن هم خدمت به رزمند­‌گان. همه بچه‌ها می‌گفتند: «حسن آخر معرفت هست». همه را می‌خنداند. همه به یک طریقی عاشقش شده بودند. يک روز که می‌خواستيم غذا به دست بچه‌ها برسانيم با موتور راه افتاديم. وسط راه حسن و گم کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى بى‌معرفتى. خيلى ناراحت شد. گفتم من را تنها رها کردى. گفت نمی­‌دانستم که راه و بلد نيستى. تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد. وقت خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من بى معرفت نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هر چى می‌خواهى بگى بگو، ولى به من بى معرفت نگو.
بی‌تابم، و هر روز برایم سخت‌تر می‌گذرد. اول خدا را شکر می‌کنم که پاسدار شدم. ان شاالله پاسدار بمانم. ثانیا روی سخنم با پدر و مادر عزیزم است که اگر مرا با اسم حسین(ع) آشنا نکرده بودند چه بسا زندگی به این شکل پیش نمی‌رفت و پا در راه حسین(ع) نمی‌گذاشتم. اگر خطری برمن وارد شد و دچار آسیب یا شهادت شدم به جز شکر خداوند راضی نیستم که کاری انجام دهید. خوشحال باشید که میوه‌ی دلتان به ثمر رسیده است.
وصیت من این است که بر هر مسلمانی اطاعت از امام و مسئولین واجب است. اسلام امروز در ایران است. خدا به ما لطف کرده و اسلام را سربلند نموده. خدای ناکرده به خاطر کوتاهی ما نباید این سربلندی راکد بماند. ما پیش خون شهدا مسئولیم. پیش آنها که در زندانهای بغداد شکنجه می­شوند مسئولیم. ما نمی­گوییم حکومت اسلامی صد درصد در ایران پیاده شده اما واقعاً خیلی چشمگیر بوده. حالا را با زمان طاغوت مقایسه کنید. برخی هر چه(از مشکلات) به نظرشان می­آید می­گویند این چه اسلامی است!؟ شما مثل آیینه باشید. آیینه خوبی­ها و واقعیتها را نشان می­دهد. جوانها را ببینید. مساجد را ببینید. اینها نتیجه انقلاب است.
شهید علی اکبر نظری ثابت در سال ۱۳۴۴ در شهر مقدس قم به دنیا آمد. سال هایی که حضرت روح الله)ره( در پای درس عرفان و فلسفه و فقه و تفسیر، آهنگ قیام و جهاد فرموده بود، سربازانش در دامان شیرزنان محل ههای محروم نشین، شیر غیرت و مبارزه می نوشیدند و قدم به قدم الفبای ایثار و استقامت تاریخ چهارده قرن تشیع را هجّی میکردند .سرانجام این روح ناآرام و پرتلاطم، در سن بیست و دو سالگی و در شب شانزدهم اسفند ۱۳۶۴ در منطقه عمومی فاو و در حین اجرای عملیات والفجر هشت، از کالبد مطهر و پاکش پرواز کرد و بریده از دنیا، رو به دیار باقی بال گشود و در تجارت عظیمی که با خدای خود کرده بود، به بهای جان، متاع جاودانه و ردای افلاکی شهادت را ستاند. مجموعه لیاقت ها و استعدادهای کم نظیر و شخصیت استوار و قوی اش در کنار معنویت و پارسایی عجیب او، باعث شده بود علی اکبرِ بیست و دو ساله، یکی از فرماندهان برجسته، زیرک و برنامه ریز لشکر ۱۷ به شمار آید؛ تا آنجا که در بیشتر تصمی مگیر یها و مراحلِ اجرا و اقدام، به عنوان بازویی پرتوان و عنصری مطمئن شناخته می شد. شخصیت جذاب و معنوی و روحیه خاکی و بسیجی اش در کنار همه آن امتیازات اخلاقی و نظامی، از او شخصیتی جامع و کامل ساخته بود
سید محمدرضا سعیدی (۱۳۰۸ش - ۱۳۴۹ش) روحانی شیعی و از مبارزان سیاسی انقلاب اسلامی بود. وی از حامیان امام خمینی در مبارزه با حکومت پهلوی بود که دستگیر، زندانی و شکنجه شد و در نهایت به شهادت رسید. زمانیکه پس از تبعید امام (ره ) در آبان ۱۳۴۳، هنگامی که می بایست چراغ مبارزه علیه رپیم خاموش نگردد مجاهدین ایثار گری نظیر آیت الله سید محمد رضا سعیدی جانانه در راه ادامه نهضت کوشیدند و در این راه از هیچ چیزی حتی بذل جان دریغ نورزیدند.
​وصیت نامه کوتاه شهید آیت الله سعیدی وصیت نامه ای سیاسی، عاطفی، اخلاقی است و در نشر معارف اهل بیت (ع) قدمی جدی برداشته است، ایشان در وصیت نامه اش تاکید می دارد، هرکس می خواهد زحمت فاتحه برای من داشته باشد بجای آن یک مساله شرعی را یاد بگیرد و به آن عمل کند.
ظهور حضرت مهدی(عج) نزدیک است و چه بسا (اگر لیاقت داشته باشیم) دوباره رجعت کنیم (انشالله). همیشه پشت سر رهبر فرزانه انقلاب حرکت کنید.
🌷تاریخ تولد : 1355/01/25 🌷محل تولد : تهران 🌷تاریخ شهادت : 1394/08/15 🌷محل شهادت : حلب - سوریه 🌷وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند 🌷محل مزار شهید : کرج – قطعه شهدای امامزاده محمد (ع) به روایت همسر شهید: ایشان بعد از شهادت به نماد اخلاص و بصیرت شهرت یافتند، چراکه اخلاص ایشان از خداشناسی و توحیدش نشات می گرفت. وی موحد و بنده خالص خدا بود.خدا را خوب شناخته بود و تمام کارها را برای رضای خدا انجام دادن همان اخلاص بدون هیچ چشم داشت مادی از بندگان خدا ، فقط برای رضای خدا ، خیلی جاها ایشان فعالیتهای فرهنگی مختلفی داشتند. همیشه می گفتند: اگر کار برای خدا باشد خداوند برکتش را در تمام لحظات زندگی جاری می کند. توکلشش به خدا ، عبادت خالصانه اش ، نمازهای اول وقت ایشان ، تهجد و شب زنده داریش، سجده های طولانی بعد از هر نمازش از خصوصیات برجسته ایشان بود.
🌷نام و نام خانوادگی: شهید روح الله قربانی 🌷نام پدر : داوود 🌷محل تولد : تهران 🌷تاریخ ولادت: ۱۳۶۸/۳/۱ 🌷تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱۳ 🌷محل شهادت: سوریه - دمشق - حلب روح‌الله هیچ وقت پشت سر دیگران حرف نمی‌زد، هیچ وقت حرف زور را قبول نمی‌کرد، بر اصول و اعتقاداتش محکم بود و ایستادگی می‌کرد حتی اگر به ضررش تمام می‌شد باز هم از اصولش کوتاه نمی‌آمد. خیلی مواقع در دفاع از حرف حقش چوب می‌خورد اما از آن حرف حق کوتاه نمی‌آمد بر عقیده به حق خود مستحکم بود.
چیزی که نمی‌دانید عمل نکنید. ادای کسی را در نیارید. بدون علم درست وارد کاری نشوید مخصوصا دین؛ اول واجبات بعد مستحبات مؤکد مثل کمک به پدر و مادر و دور و بری‌ها.. نه حج و کربلا صد بار... بدون این کارها؛ هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دین و سیدالشهدا، مستثنی است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر والدین و اولادها.
شهید دانشگر در۵ مهر ماه سال ۱۳۹۰؛ در حالی که ۱۸ سال داشت وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. جوّ مذهبی و عقیدتی دانشگاه، محیط مناسبی را برای رشد بیش از پیش برای او فراهم کرد، اودر طول دوره آموزش افسری و پاسداری مدام به فکر افزایش سطح تفکر و آگاهی خودش بود و توانست همزمان با دوره آموزش نظامی، مطالعاتش را در موضوعات مختلف خصوصا موضوعات عقیدتی فزونی بخشد. یکی از خصیصه های بارز شهید دانشگر ؛ شجاع و نترس بودن او در دوران کودکی و نوجوانی اش بوده است. او همیشه خنده ای بر لب خود داشت و در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت .او در اولین برخورد انقدر گرم و صمیمی می شد که رابطه ای صمیمی و عاطفی با اطرافیان برقرار می‌کرد. شهید عباس دانشگر هیچ‌وقت از کارها و کلاس‌هایش چیزی به خانواده اش نمی‌گفت. بعد از شهادتشان خانواده ی او گفتند:« که ایشان دوره‌های بینش مطهر را گذرانده و مدتی بود در دانشگاه، سطح ۱ بینش مطهر را تدریس می‌کرده است.
درد را انسان بی‌هوش نمی‌کشد، انسان خواب نمی‌فهمد، درد را، انسان باهوش و بیـدار می‌فهمد. راستی...! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده‌ام؟ نکند بی‌هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟ خدایا؛ تو هوشیارمان کن، تو مرا بیـدار کن، صدای العطش می‌شنوم، صدای حرم می‌آید، گوش عالم کر است. خیام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد.
با شروع جنگ تحمیلی، شهید ردانی پور به همراه عده‌ای از همرزمان خود از کردستان وارد جنوب شد و با نیروهای اعزامی از اصفهان (سپاه منطقه ۲) که در نزدیکی آبادان جبهه دارخوین مستقر بودند شروع به فعالیت کرد. ایشان مدتها با رزمندگان اسلام در خطی که به خط شیر معروف بود علیه دشمن بعثی به مبارزه پرداخت و از مهمترین علل شش ماه مقاومت مستمر نیروها در این خط وجود این روحانی عزیز و دلسوز بود که به آنها روحیه می‌داد، سخنرانی می‌کرد و یا مراسم دعا برگزار می‌نمود.
آنچه خوانده ام و لمس کرده ام خلاصه اش این است که تنها راه سعادت رسیدن به کمال، بندگی خداست و بندگی او در اطاعت از اوامرش و ترک نواهیش می باشد. همه دستورات اسلام در این دو جمله خلاصه می گردد: فرمان برداری از خدا و نافرمانی از شیطان برای انسان شدن. این برنامه اسلام است، با غیر اسلام کاری ندارم که انسان را با انسان کار است نه با حیوان که هرآنکه مسلمان و تسلیم خدا بود انسان است و بقیه فقط از انسانیت حیوانیتش را دارند.