🔆 مواظب باش اسیر چشمها و زبانها نشوی!
🔻 تو سعی کن #امیر دنیا باشی، نه #اسیر آن. اگر بخواهی امیر باشی و در باتلاق نمانی، باید #هدف را فراموش نکنی و از #حرکت چشم نپوشی. باید سنگ راه دیگران نباشی و گرد و خاک بلند نکنی.
🔸 در #زن، #جلوهکردنها و #خودنماییها ریشهدار است. میخواهد چشمها را به خودش جلب کند و زبانها را به دنبال خود بکشد. مواظب باش اسیر چشمها و زبانها نشوی و سعی کن تا به گونهای حرکت کنی که خلق خدا را گرفتار حالتها و رفتارت نسازی و آنها را اسیر ننمایی؛ که اگر کسی آلوده شد، این آلودگی دامان تو را میگیرد و تو را رها نمیسازد.
👤 #استاد_علی_صفایی_حائری
📚 از کتاب #نامههای_بلوغ
📖 صص ۱۳۳-۱۳۲
#⃣ #حجاب
🆔@zahrast
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌺 #تلاش_کن_ارزشمندشوی
🔹شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند‼️
⁉ استاد پرسید :
برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟!
🔹 شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!!!
🔹 استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد.
⁉ استاد گفت :
اگر مرغی را، پروش دهی هدف تو از پرورشِ آن چیست
🔹شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .
⁉ استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟!
🔹شاگرد گفت: خوب راستش نه…!
نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!
⁉ استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
🔹 شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود.
🔹 استاد گفت : پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش! همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ،گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.
🔹تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، #مفید و #باارزش شوی تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .
❤ خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو ، #حرکت، #رشد، #تعالی، و #با_ارزش_شدن را می خواهد و می پذیرد، نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را…..
🆔@zahrast