#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده
دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق، آب شده
«میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»...
گناهکاریِ من، بین ما حجاب شده
چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم
چقدر پیش تو این عاشقات خراب شده
به سیلی پدرانه همیشه محتاجم
که سربهراه شد آن طفل که عتاب شده
چقدر «آه» نوشتم..، به دست تو نرسید...
فراقنامهی من این چُنین کتاب شده
به غیر پشت در خانهات کجا برود؟!
همان گدایِ سرافکندهیِ جوابشده
وصال یار..، به جز سوختن مُیَسَّر نیست...
بگو به شمع که پروانهات مُجاب شده
درختِ «آب» نخورده، ثمر نخواهد داد
دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده
تو را به خونِ علیاصغرِ حسین..، بیا...
بیا که شیعهی تو غرق در عذاب شده
**
سه شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت...
رشید اهل حرم از خجالت آب شده
عمو کجاست ببیند به جای جرعهی آب
طناب حرملهها قسمت رباب شده
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات
اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سَیِّدَی شَبابِ اَهل الجَنَّة
در هیئت حسینم و در هیئت حسن
در خدمت حسینم و در خدمت حسن
هم صحبت حسینم و هم صحبت حسن
هم رعیت حسینم و هم رعیت حسن
دست کرم حسن شد و احسان حسین شد
روح و روان حسن شد و جانان حسین شد
قبله حسن..،مساحت ایمان حسین شد
از ملت حسینم و از ملت حسن
در مجلس حسین و حسن روضه خوان خداست
آقا؛ حسین..،امام؛ حسن..،ماسوا؛ گداست
اصل بهشت..،سینهزنی پای این دوتاست
در جنت حسینم و در جنت حسن
روح اذان حسین شد و ربنا حسن
کشتی حسینِ فاطمه شد..،ناخدا حسن
شیرینیِ حسین حسین است یا حسن
در "یاحسین" ریخته شد لذت "حسن"
پیر نجف حسینیه را تا درست کرد
زینب گریست..،ماتم عُظمیٰ درست کرد
زهرا غذای هیئتشان را درست کرد
نان حسین خورده ام از برکت حسن
ظرف حسن فرات به جوی حسین بُرد
لبتشنه را به سمت سبوی حسین بُرد
ما را حسن پیاده به سوی حسین بُرد
دور حسین پُر شده با زحمت حسن
یک روح در میان دو تن بوده از قدیم
پائین پای این دو..،وطن بوده از قدیم
صحن حسین..،صحن حسن بوده از قدیم
پس خاک کربلاست همان تربت حسن
آن کوچه..،بی حسین..،حسن را اسیر کرد
سیلیزدنبهفاطمه او را چه پیر کرد
در زیر چکمه چادر مادر که گیر کرد
آسیب دید بین گذر غیرت حسن
یک عمر اشک ریخت..،به گریه وضو گرفت
از هر مسیر تنگ که می دید..،رو گرفت
آن گوشوار را که شکستند..، او گرفت
این خاطره است اوج غمِ غربت حسن
شاعر: #سید_پوریا_هاشمی و #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_زینب_س_مدح
خورشید حِلم، شمع شبستان زینب است
دریای صبر، بندهی طوفان زینب است
اسلام، زیر سایهی ایمان زینب است
با این حساب، شیعه مسلمان زینب است
او رتبهدار مبحث علم از قدیم شد
مابینِ طورِ اهلِ تفکر، کلیم شد
در درس دادنِ به ملائک سهیم شد
جبریل نیز طفلِ دبستان زینب است
بی ذکر او به وادی عترت نمیرسیم
بی اذن او به گریهی هیئت نمیرسیم
بی حُبِّ او به سردرِ جنّت نمیرسیم
دَخْلِ بهشت در پیِ دُکّان زینب است
در کوچهی کرامت او کاسهها پُر است
از طبخ روزمَرّهی او، ظرف ما پُر است
این سفرهای که دور و بر آن گدا پُر است
تولیَّتَش به دست حَسَنجانِ زینب است
این شور، در محیط دلم انقلاب کرد
زهرا گرفت دست گدا را..، ثواب کرد
ما را برای نوکریاش انتخاب کرد
این شیعهخانه، کشورِ ایرانِ زینب است
با بالِ اشک، هیچ نماندهست تا دمشق
آنقَدْر اهل گریه کشاندهست تا دمشق!
ما را خودِ سهساله رساندهست تا دمشق
یعنی رقیّه تعزیهگردانِ زینب است
ای زائر حسین! به او احترام کن
پای برهنه حجِّ خودت را تمام کن
بین نجف به سیّده زینب سلام کن
ایوانطلا نمایش ایوانِ زینب است
در وقت رزم، واژهی او مثل خنجر است
از هرچه تیر و نیزه و شمشیر، بهتر است
زِیْنِ اَبی که زینبِ کرارِ حیدر است!
نام «علی» مدال محبان زینب است
هنگام خطبهخوانی او، آفتاب شد
دنیا به ترککردن ظلمت مُجاب شد
کاخ یزید روی سر او خراب شد
شام سیاه، عرصهی جولان زینب است
در کوچههای کوفه دل مضطرش شکست
در زیر دست و پای اراذل پرش شکست
نزدیک خانهی پدر او، سرش شکست
تا روز حشر، شیعه پریشان زینب است
بزم شراب بود و دل قرص ماه ریخت
خاکستری که روی سری بیگناه ریخت
با چوب خیزران زد و دندان شاه ریخت
این چوبخورده، قاری قرآن زینب است
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بعدِ دوری از تو تنها گریه شد کارم پدر
روضهی بی وقفهام، در حال تکرارم پدر
من چه شبهایی که پای نیزهات خوابم نبرد
پس خیالت تخت، امشب با تو بیدارم پدر
میتوانی سر روی پاهام بگذاری خودت؟
نا ندارم تا تو را از طَشت بردارم پدر
تکتک آمار زخم صورتت دست من است
این چنین آموختم تا خوب بشمارم پدر!
این اواخر راه میافتم شبیه مادرت
هر زمان پا میشوم دنبال دیوارم پدر
گوشوارم باعث این گوشهای پاره شد
تا ابد از هرچه زیور هست، بیزارم پدر
عاشق بازار رفتن با تو بودم، نه سنان...
تو ندیدی با چه وضعی بُرده بازارم پدر
زجر میخوابید و پا میشد، کتک میزد مرا
هیچ تفریحی ندارد غیر آزارم پدر
من فقط یک خُرده جا خوردم، زبانم کُند نیست
آه! کُلِّ شام میخندد به گفتارم پدر
من کجا، عمّه کجا، بزم حرامِ مِی کجا...
رنگِ چوب خیزران شد رنگِ رخسارم پدر
ناگهان بحثِ کنیزی شد، سکینه آب شد...
حرف خود را قطع خواهم کرد، ناچارم پدر!
::
جان هرکس دوست داری با خودت من را ببر
راحتم کن از خیال اینکه سربارم پدر
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
رمز وجودی ماست راز حیات حسین
جلب کند خلق را جذبهی ذات حسین
آینهی خالق است چهرهی دلبند او
وجه خدا دیده شد در وَجَنات حسین
دولت ارباب ما دولت پاینده است
عالم و آدم شدند مات ثُبات حسین
کوچهی سینهزنان، ختم به جنت شود
راه بهشت خداست، راه نجات حسین
خرجیِ چشم مرا فاطمه پرداخت کرد...
روزی من میرسد از برکات حسین..
حسرت جبریلها، خادمیِ هیئت است
کم نگذار ای رفیق!، پای بساط حسین
کتری هر روضه در، علقمه پُر میشود
چای حسینیههاست آب فرات حسین
بانی بزم پسر کیست به غیر از پدر
نذر علی پخش شد، در جلسات حسین
کرببلای مرا شخص حسن جور کرد
مُهر حسن خورده است پای برات حسین
در طلب کعبهای، حاجی ششگوشه شو
فیض هزاران حج است در عتبات حسین
صَلِّ عَلیٰ تشنهلب، صَلِّ عَلیٰ بی کفن...
آه! مرا کشته است، هر صلوات حسین
::
غرق مناجات بود، دست سنان بشکند...
نیزهی او پا گذاشت روی لُغاتِ حسین
ساقهی عرش بَرین، زیر سم اسب رفت
چیز زیادی نماند از فَقَرات حسین
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بعدِ دوری از تو تنها گریه شد کارم پدر
روضهی بی وقفهام، در حال تکرارم پدر
من چه شبهایی که پای نیزهات خوابم نبرد
پس خیالت تخت، امشب با تو بیدارم پدر
میتوانی سر روی پاهام بگذاری خودت؟
نا ندارم تا تو را از طَشت بردارم پدر
تکتک آمار زخم صورتت دست من است
این چنین آموختم تا خوب بشمارم پدر!
این اواخر راه میافتم شبیه مادرت
هر زمان پا میشوم دنبال دیوارم پدر
گوشوارم باعث این گوشهای پاره شد
تا ابد از هرچه زیور هست، بیزارم پدر
عاشق بازار رفتن با تو بودم، نه سنان...
تو ندیدی با چه وضعی بُرده بازارم پدر
زجر میخوابید و پا میشد، کتک میزد مرا
هیچ تفریحی ندارد غیر آزارم پدر
من فقط یک خُرده جا خوردم، زبانم کُند نیست
آه! کُلِّ شام میخندد به گفتارم پدر
من کجا، عمّه کجا، بزم حرامِ مِی کجا...
رنگِ چوب خیزران شد رنگِ رخسارم پدر
ناگهان بحثِ کنیزی شد، سکینه آب شد...
حرف خود را قطع خواهم کرد، ناچارم پدر!
::
جان هرکس دوست داری با خودت من را ببر
راحتم کن از خیال اینکه سربارم پدر
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
خدا کند که دلم را فدای یار کنم
به این بهانه مگر رنج را مهار کنم
مرا مجال گریز از حصار داغِ تو نیست
بگو چگونه ز دست غمت فرار کنم!
لباس پارهی یوسف به کوی ما نرسید
چه با دل پدر پیرِ بی قرار کنم!
بهار زندگیام را خَزان غفلت بُرد
نمیشود به جوانیام افتخار کنم
شکست قلب تو از فرطِ بی خیالی من
بنا نبود دلت را جریحهدار کنم
اگر جواب سلامت به دست من برسد
فراق را به همین حکم، برکنار کنم
شمیم گیسوی خود را به بادها بسپار
که بوی زلف تو را عطر ماندگار کنم
اگر که طعمهی دنیا شدم، خودم کردم
نیامدم گله از مکر روزگار کنم
در اوج سُستیِ باور، تو اعتقاد منی!
نشد به نام تو یکبار هم قمار کنم
هنوز هم که هنوز است، دوستت دارم
بغل بگیر مرا تا که آشکار کنم
زدم به این در و آن در ببینمت که نشد
به جان مادرِ تو ماندهام چه کار کنم!
دوای بغض گلوگیر من فقط نجف است
کجا به غیر نجف عشق را هوار کنم
سر مرا بنویسید نذر تیغ علی
به شوق اینکه فقط لمسِ ذوالفقار کنم
علیست راه رسیدن به اربعین حسین
پدر اجازه دهد ترک این دیار کنم
هنوز از حرمش برنگشته، دلتنگم...
چِقَدر خاطره را پشت هم، قطار کنم
کفن کنید مرا با لباسِ مَشّایه...
چه عشقبازیِ محضی در آن مزار کنم!
تو را قسم به همان شاه بی کفن، برگرد
بیا اجازه مده حسِّ اِنکِسار کنم
::
غروب روز دهم، خون به قلب زینب شد
حسین زیر سم اسب نامرتب شد
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
دلتنگ #زیارت_کربلا
#تنور_خولی
در خاستگاه رنج، مجالِ سُرور نیست
قلبی که سوخت پای فراقت، صبور نیست
هرجا که شمع بود، پرم را گذاشتم
تا شعلهای به طعنه نگوید: غیور نیست!
این دیده میلِ دیدن یوسف نمیکند...
یعقوبِ چشم منتظران تو، کور نیست
از سنگ کمترم که دلت را شکستهام
این خشتِ خام، لایقِ تُنگِ بلور نیست
هنگام امتحانِ وصال تو جا زدیم
شرمندهام که دورِ تو مردِ ظهور نیست
کِبرَم لباسِ زُهدِ مرا لَکّهدار کرد
در رخت بندگی که نخی از غرور نیست
با اختیار تام فقیرت شدم، مَـران!
سائل اگر نشسته دمِ در، به زور نیست
جانِ مرا بخواه، تعلُّل نمیکنم
در جمع عاشقان تو، اهلِ قصور نیست
حس میکنم همین که بمیرم، تو میرسی
با بودنِ تو در دلِ من ترسِ گور نیست
دلتنگ کربلای حسینم، مرا ببر
دیگر نگو بساطِ سفر جفت و جور نیست
کم طاقتم، تو را به ذَبـیـحَالْـقَـفـا بیا
لطفاً بگو که لحظهی دیدار، دور نیست
::
بالای نیزه ها..، وسطِ طشتها..، قبول!
جای سرِ شریف که کُنج تنور نیست
اثبات کرد مطبخِ خولیِ بی صفت
ظُلمت حریفِ تابش آیاتِ نور نیست
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#تنور_خولی #دیر_راهب
مثل آن مهتاب که هوش از کواکب میبَرَد
عشقِ مطلوبِ تو دل از هرچه طالب میبَرد
بُهت خِلقَت را رقم زد بُردن نامت، حـسـیـن
خلق را این ذکر تا مرز عجایب میبَرد
تا ابد هم وقت باشد، جا نمیافتد غمت
منبر اندوهِ تو از بس مطالب میبَرد
بی تو مثل یخفروشم که ندارد مشتری
روزگار از عُمر من قالب به قالب میبَرد
هرکسی خرج بساط ماتمت شد، بُرد کرد
حظِ سودِ خالصت را دخل کاسب میبَرد
رتبهای هرگز ندیدم بهتر از حُرَّت شدن
نوکرانت را ادب تا این مراتب میبَرد
فرش روضه خانههایت، قالی محراب ماست
مُستَحَبّات تو ما را سمت واجب میبَرد
مشکیِ ما جنسش از چادر سیاه زینب است
رخت نوکرهات نخهای مناسب میبَرد
دینِ دنیا را جهان در اربعینها دیده است...
پرچم سرخ تو را کُلِّ مذاهب میبَرد
پابرهنه، لابهلای زائرانت، جبرئیل
استکان چای را بین مَواکب میبَرد
::
ای سری که سرسری شمر از گلویت رد نشد
بین خُورجینی تو را خولی غاصب میبَرد
هرقَدَر گیسوی تو کنج تنورش خاک خورد
گرد از زلف پریشان تو راهب میبَرد
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
به نام نامیات عرش معلیٰ عطرآگین است
همان ذکری که با ما از دم روز نخستین است
صدایی هم اگر باشد در عالم، «یاحسین» ماست
تویی عشقِ حقیقیِ جهان، باقی دروغین است
چنان داغ محرمها نشسته در دل تقویم...
هنوز از ماتم تو سینهی تاریخ سنگین است
یقین دارم که سرگرم گناهانش نخواهد شد
کسی که قبل هیئت با کتیبه گرم تزئین است
قسم به شوری اشک تمام گریهکنهایت
برایت جان سپردن در بساط روضه، شیرین است
خلیل الله را پیراهنت از شعلهها رد کرد
یکی از معجزات دستبافِ مادرت این است
سَرایت پادشاهان جهان را روی خاک انداخت
نشستن گوشهی این صحن، آمالِ سلاطین است
من از تعظیم پایینپای این ششگوشه فهمیدم
که بالا میرود در محضرت هرکس که پایین است
غذای نذریِ تو فقر ما را ریشهکَن کرده
هر آنکَس که به نانَت لب نزد در اصل مسکین است
دهانِ خاکیاش از عطر سیبِ صحن تو پر شد
پدر هنگام بیماری به تربت سخت خوشبین است
فقط تو قتلگاهت را عبادتگاه خود کردی
چُنین محرابِ خونین در کدامین رسم و آئین است؟!..
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
در زیان عُمر، سودِ ماتمش را دیدهام
پس خدا را شُکر میگویم غمش را دیدهام
از نخستین نسلِ خِلقَت، گریه بر او باب شد
داستان جبرئیل و آدمش را دیدهام
اشک، دردِ لاعلاجم را به سرعت خوب کرد
بین هر ذکر مصیبت، مرهمش را دیدهام
بی نیازان، مِنَّتِ حملِ کُتَل را میکِشند
زیر بار این علمها، حاتمش را دیدهام
بیرقِ ارباب من بالاتر از این حرفهاست
سر در هفتآسمان هم پرچمش را دیدهام
فیضِ حج را بُرده هرکس لب به چای روضه زد
در دل هر استکانی، زمزمش را دیدهام
یا حسینِ من جواب یا حسینِ مجتبیست
وقتِ اوج هروله، صاحبدمش را دیدهام
طبخِ نذر روضه را زهرا نظارت میکند
در کنار دیگها، قدِّ خمش را دیدهام
شالِ مشکیِ عزایش دستگیری میکند
معجزات تار و پود محکمش را دیدهام
بین آن گودال، عالم را بهم میزد حسین
دردِدلها با خدای عالمش را دیدهام
::
عصر شد، هنگام تاریکی رسیده ساربان
با چه حرصی داد میزد: خاتمش را دیدهام!
بوریا جا خورد وقتی پیکرش را جمع کرد
گفت: حیفِ این بدن که درهمش را دیدهام
✍ #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات
اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سَیِّدَی شَبابِ اَهل الجَنَّة
در هیئت حسینم و در هیئت حسن
در خدمت حسینم و در خدمت حسن
هم صحبت حسینم و هم صحبت حسن
هم رعیت حسینم و هم رعیت حسن
دست کرم حسن شد و احسان حسین شد
روح و روان حسن شد و جانان حسین شد
قبله حسن..،مساحت ایمان حسین شد
از ملت حسینم و از ملت حسن
در مجلس حسین و حسن روضه خوان خداست
آقا؛ حسین..،امام؛ حسن..،ماسوا؛ گداست
اصل بهشت..،سینهزنی پای این دوتاست
در جنت حسینم و در جنت حسن
روح اذان حسین شد و ربنا حسن
کشتی حسینِ فاطمه شد..،ناخدا حسن
شیرینیِ حسین حسین است یا حسن
در "یاحسین" ریخته شد لذت "حسن"
پیر نجف حسینیه را تا درست کرد
زینب گریست..،ماتم عُظمیٰ درست کرد
زهرا غذای هیئتشان را درست کرد
نان حسین خورده ام از برکت حسن
ظرف حسن فرات به جوی حسین بُرد
لبتشنه را به سمت سبوی حسین بُرد
ما را حسن پیاده به سوی حسین بُرد
دور حسین پُر شده با زحمت حسن
یک روح در میان دو تن بوده از قدیم
پائین پای این دو..،وطن بوده از قدیم
صحن حسین..،صحن حسن بوده از قدیم
پس خاک کربلاست همان تربت حسن
آن کوچه..،بی حسین..،حسن را اسیر کرد
سیلیزدنبهفاطمه او را چه پیر کرد
در زیر چکمه چادر مادر که گیر کرد
آسیب دید بین گذر غیرت حسن
یک عمر اشک ریخت..،به گریه وضو گرفت
از هر مسیر تنگ که می دید..،رو گرفت
آن گوشوار را که شکستند..، او گرفت
این خاطره است اوج غمِ غربت حسن
شاعر: #سید_پوریا_هاشمی و #بردیا_محمدی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................