eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی
340 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
202 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/MAHDI_EHTESHAMI شماره تماس: ۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ مهدی احتشامی
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم در خانه ی غریب کوفه... آقامون.. مسلم بن عقیل... (ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...) 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها... توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله... درد دل میکنه... حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من... 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم... من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید حضرت فرمودند... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد... خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد... اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... بردن بالای دار الإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه دارن نگاه میکنند... هر کسی یه حرفی میزنه... یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت میرسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای... غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان... میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما... دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند... تمام استخوان ها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
روضه روز اول ۹۳.mp3
9.65M
أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لایذکُرُنی مُؤمنٌ الّا اسْتَعبَرَ یعنی گریه‌ی بر ابی‌عبدلله نشانه‌ی ایمانِ گریه‌ی بر مسلم هم نشانه‌ی ایمان تَدمَعُ عَلَيهِ عُيونُ المُؤمِنينَ... .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لایذکُرُنی مُؤمنٌ الّا اسْتَعبَرَ یعنی گریه‌ی بر ابی‌عبدلله نشانه‌ی ایمانِ گریه‌ی بر مسلم هم نشانه‌ی ایمان تَدمَعُ عَلَيهِ عُيونُ المُؤمِنينَ  این آقا وقتی کربلا میخواد مشرف بشه، خودش که آمده کوفه خودش شهید کوفه هست پنج تا شهید هم تقدیم نهضت کربلا کرده است حالا بماند در بعضی نقل‌ها داره هشت تا اما این پنج تا مشهورند دوتا شهید دو آقازاده‌ی مسلم هستند که تو کربلا کشته شدند و اصلا روضه‌خوان‌ها بهش اشاره نمیکنن متاسفانه جناب محمد و عبدالله که در ناحیه مقدسه امام معصوم (ع) به این دو شهید کربلا سلام میدند دو تا آقا زاده‌اش هم که تو مسیر اسارت برگشت از کربلا تو منطقه‌ی مسیّب، محمد و ابراهیم کشته شدند یه دختر هم داره به نام حمیده، که او هم در حمله‌ی به خیام اباعبدلله ،جزء اون دخترای گمشده‌ی کربلاست هان... که هر چی زینب کبری گشت این دوتا بچه رو پیدا نکرد آخر متوسل به خود ابی‌عبدلله شد و بعد روز یازدهم هنگام شمارش دید دوتا بچه کمه گفتن یکی از همین دخترا که زیر بوته‌ی خار جون داده بود ، همین حمیده دختر مسلم هست... پنج تا شهید به ارباب داده با خودش شش شهید.. بریم در خانه‌ی او خیلی مقام داره ببین میتونی ایمانت رو محک بزنی ، برا مسلم میتونه چشمت گریه کنه یا نه؟ تَدمَعُ عَلَيهِ عُيونُ المُؤمِنينَ ، وتُصَلّي عَلَيهِ المَلائِكَةُ المُقَرَّبون ملائکه مقرب به مسلم درود و صلوات میفرستند بعد امیرالمومنین نگاه کرد دید پیغمبر یه مرتبه زد زیر گریه... فَبَکی رَسولُ اللّه حَتی جَرَتْ دُموعُه عَلی لِحیَتِه پیغمبر اونقدر گریه کرد محاسن مبارک خیس اشک شد ببین میتونی امروز گریه‌ات رو با گریه‌ی پیغمبر گره بزنی؟ البته ارباب ما هم برا مسلم گریه کرد تو منزل زُباله ، وقتی دوباره خبر آوردند که مسلم کشتند فَبَکیَ الحُسَین وَ قالَ رَحِمَ اللّهُ مُسلِماً السّلام عَلیک َ اَیُّها العَبدُ الصّالِح المُطیعُ لِلّه و لِرَسولِه و لِاَمیرالمومنین و الحسن و الحسین ▪️بنویسید مرا یار حسین ▪️کشته و مرده‌ی دیدار حسین تو هم میتونی این درخواست بکنی امروزا ▪️کم مخواه از عطای بسیارش... کم نخواهی تو ادعیه‌ی امام زمان ببین میگی اللهم اجعَلنا من خَیرِ اَعوانِه و اَنصارِه ما رو از برترین و بهترین یاران و انصارش قرار بده تو هم میتونی این خواسته رو داشته باشی ▪️بنویسید مرا یار حسین ▪️کشته و مرده‌ی دیدار حسین ▪️اولین بی‌سر بازار حسین ▪️مسلم کوفه علمدار حسین ▪️او دلش خواست سفیرش باشم... اما من... ▪️من دلم خواست اسیرش باشم ▪️تکه تکه ، بدنم گفت نیا اما ▪️پاره‌ی پیرهنش گفت بیا.. بیا.. باریکلا.. یه جوری امروز خود خدا داره من و تو رو به محرم میرسونه امام صادق(ع) فرمود: اول محرم که میشه خود خدا پیراهن خونی حسین رو از عرش آویزان میکنه، ما اون پیراهن رو می‌بینیم و گریه میکنیم.. ▪️پاره‌ی پیرهنش گفت بیا.. چندتا شباهت داره مسلم بن عقیل با اباعبدلله یکی دوتاش رو بگم محاصرش کردند... هان از مسلم میخوام دلت رو یجا ببرم تو خونه‌ی طوعه هست، تا فهمید خونه رو محاصره کردند بلافاصله از خونه اومد بیرون، مبادا زنی دوباره گرفتار بشه... مبادا بازم زنی بین نامحرم گرفتار بشه... یا زهرا... یه بار تو تاریخ این اتفاق افتاده دیگه بسه.. ▪️تنها نه یک نفر ،که در کوچه هر که بود ▪️کردند اتحاد به زهرا زدن؛ علی... ▪️یکی بیاد تو کوچه ها به مادرم کمک کنه ▪️اشک حسینو پاک کنه ، به خواهرم کمک کنه فاصله بگیر از اون درو دیوارو اون خونه بیا بیرون... تا فهمید خونه ی طوعه رو محاصره کردند از خونه اومدبیرون یه جوری جنگید که کسی به حریم خونه ی طوعه دیگه نزدیک نشه ، کاش شام غریبان بودی کنار خیمه ی زینب.... راوی میگه دیدم دامن زینب آتش گرفت... خانم چرا از خیمه بیرون نمیری ؟؟ اوج مصیبت اینجاست که حُمَیدِ بن مسلم باید وساطت کنه‌..‌. روز اولیه ببخشید یه جایی دلم رفت.... مرحوم محدث قمی مینویسد تا دید زینب میان خیمه ی آتش گرفته آمده، شمر تا دید زینب اینجاست حیا کرد بلافاصله از خیمه فاصله گرفت همه گریزها از روضه ب کربلاست امروز از کربلا بریم مدینه ، مرحوم محدث مینویسد شمر با اون همه قساوتش تا دید دختر علی وسط آتشه ، پشیمون شد اما من نمیدونم اون دومی چه دلی داشت... سادات ببخشید منو هر چی مادرتون صدا زد.... یا زهرا.... .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
Roz 01 - Sokhanrani 01.mp3
19.03M
▪️ای ماه خون ، خون خواه را با خود نیاوردی چرا ▪️ای شام تارم ، ماه را با خود نیاوردی چرا ▪️گفتی که بی یوسف نمی آیی به کنعان ▪️پس چه شد آن یوسف در چاه را با خود نیاوردی چرا .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً یابن الحسن.... ▪️ای ماه خون ، خون خواه را با خود نیاوردی چرا ▪️ای شام تارم ، ماه را با خود نیاوردی چرا ▪️گفتی که بی یوسف نمی آیی به کنعان ▪️پس چه شد آن یوسف در چاه را با خود نیاوردی چرا ▪️چشمان یعقوب از فراقش کور گشته ای محرم ▪️روشن ترین مصباح را با خود نیاوردی چرا ▪️شب های روضه آمد اما روضه خوانش دیر کرده(۲) ▪️مداح ثارالله را با خود نیاوردی چرا ▪️روضه شروع شد بانی اش شیب الخضیب است(۲) ▪️ای دل بیا خون گریه کن ، مسلم غریب است اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْفَادِي بِنَفْسِهِ وَمُهْجَتِهِ الشَّهِيدُ الْفَقِيدُ، اَلْمَظْلُومُ ‏الْمَغْصُوبُ حَقُّهُ اَلسَّلاَمُ‏ عَلَيْكَ يَا وَحِيداً غَرِيباً عَنْ أَهْلِهِ بَيْنَ الْأَعْدَاءِ بِلاَ نَاصِرٍ وَلاَ مُجِيبٍ ▪️گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین ▪️خانه آباد شدم ،خانه‌ات آباد حسین حسین جان.... قربون این حنجره هایی که همین روز اول خرج مجلس حسین بشه.. حسین جان... .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
Sokhanrani - Roz 01 - 3.mp3
15.15M
▪️راه را باز نمایید محرم آمد ▪️دم بگیرید که هنگامه ماتم آمد ▪️دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید ▪️مادری دست به پهلو، کمری خم آمد .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
▪️راه را باز نمایید محرم آمد ▪️دم بگیرید که هنگامه ماتم آمد ▪️دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید ▪️مادری دست به پهلو، کمری خم آمد ▪️نوکران، سینه زنان، گریه کنان، مویه کنید ▪️سر برهنه ز جنان ، حضرت خاتم آمد ▪️پیرهن مشکی ما حوله احرام عزاست ▪️در حسینیه ی ارباب، خدا هم آمد کی داده به ما این گریه‌ها رو منشاش چیه؟! ▪️چشم ماگریه کنان، وصل به چشم زهراست ▪️زین سبب سلسله ی اشک منظم آمد فرمود ابا بصیر از روز عاشورا که حسین ما را کشتند ، مادرم هر روز بر ابی عبدالله گریه می‌کنه، گریه‌های مادرم هم شَهَقه است یعنی گریه همراه با ضَجّه و ناله و فریاد... ▪️چشم ماگریه کنان، وصل به چشم زهراست ▪️زین سبب سلسله ی اشک منظم آمد روز محشر که همه ی خلق خدا حیرانند رتبه ی زائر ارباب مقدم آمد به زائر ابی عبدالله ،قیامت ، ندا میاد ، به برکت زیارت حسین، تو حق شفاعت پیدا می کنی، ▪️قدر بال مگسی اشک بشوید دل را ▪️قطره ای پاک تر از چشمه ی زمزم آمد روز اولیه پرونده نوکریت رو عرضه کن ▪️عرضه بر دوست کنم نوکری یک ساله ▪️که همه عشق خدا صاحب پرچم آمد جلوتر از تک تک ما کی اومده توی مجلسش... ▪️فاطمه (س) منتظر آمدن ما بوده... به بی بی نشون بده افتخار کن ▪️فاطمه (س) منتظر آمدن ما بوده ▪️لشکر گریه کنان شه عالم آمد ▪️تا ابد یار قتیل العبراتیم همه ▪️صاحب گریه و زهرا سکناتیم همه بی مقدمه برم سراغ روضه مسلم، از شبی که طوعه به او پناه داد، لب به آب و غذا نزد طوعه تا صبح چند مرتبه رفتم و آمدم ، دیدم فقط داره توی سجاده گریه می‌کنه، انگار پشیمانه چیزیه کاش ابی عبدالله نیاد کوفه... لب به آب و غذا نزد این آقایی که شبانه تو کوچه‌های کوفه سرگردانه، وقتی حمله کردند به خانه طوعه، مسلم مرد جنگه حریفش نشدند اما مسلم تدبیرش رو به کار برد اجازه نداد درگیری در صحن خانه اتفاق بیفته... بلکه یه بار دیگه زن آسیب ببینه بلافاصله جنگ رو از منزل طوعه برد بیرون.... طوعه کجا فاطمه کجا ... خانه طوعه کجا خانه حضرت زهرا کجا ... لذا بلافاصله جنگ رو از منزل طوعه برد بیرون بیش از این دیگه خجالت زده نشه حالا زبان حال مسلم رو با ابی عبدالله اشاره من اشاره کنم ناله ی وز اول با خودت... ▪️بر سر شانه کوه غم از من ▪️زخم خوردن زیاد و کم از من ▪️تو سلامت مدینه برگردی ▪️خنجر کُند و شمر هم از من دارند بلا رو با هم تقسیم می‌کنند با ابی عبدالله ▪️این شب بی ستاره از مسلم ▪️جگر پاره پاره از مسلم ▪️سر اکبر به نیزه ها نرود ▪️سر دارالاماره از مسلم آقا جان ▪️بزن آتش که خِرمنش با من ▪️از دهن نیزه خوردنش با من ▪️تو نخی از عبات کم نشود ▪️بی کفن ماندن تنش با من هان ناله هات رو رها کن ابی عبدالله برا مسلم گریه کرده‌ ها حیفه حقش رو ادا نکنی حسین ، ▪️سر بازار و ازدحام از من ▪️کینه ی شهر انتقام از من ▪️خواهرت را فقط تو بگردان ▪️هرچه سنگ است روی بام از من همش رو به جان می‌خرم اما زینب رو دیگه نیار... حالا تقسیم دارند می‌کنند ▪️بعد من ،اصل ماجرا با تو ▪️دردها با تو کربلا با تو ▪️سهم من بود گردنِ کوفه ▪️ته گودال و چکمه ها با تو ▪️بعد من ناله ی حرم با تو ▪️بی قراری دخترم با تو.... ابی عبدالله بغلش کرد حمیده رو یه جوری نوازش کرد نگفته فهمید یتیم شده... حسین ▪️بعد من ناله ی حرم با تو ▪️بی قراری دخترم با تو ▪️به پر بسته ام نگاه نکن ▪️سر دروازه میپرم با تو سرش رو وقتی از بدن جدا کردند پرتاب کردن روی زمین، سر رو ابن زیاد فرستاد برای یزید ، عرفه کجا اول ماه صفر کجا.. سرش رو که روز عرفه فرستادند یزید دستور داد بزنند روی دروازه شام... تا اول صفر سر مسلم بالای دروازه شام آویزان بود... آنقدر آفتاب صورتش رو سوزاند که وقتی زن و بچه‌اش رسیدند به شام، سر رو نشناختند از کجا فهمیدن سر مسلمه تا وقتی سر ابی عبدالله رو کنار سر مسلم زدند ، تازه فهمیدند ،این سر مسلمه که از اون روز بالا سر دروازه آویزانه ▪️بعد من رنج همسفر با توست ▪️سر نی گریه تا سحر با توست ▪️به زمین خوردنم صدایش ماند ▪️انعکاسش به طشت زر با توست حسین جان هرچی من اینجا مبتلا بشم در برابر اطلاعات شما هیچه آقا ▪️قسمت تلخ داستان با تو ▪️شام غم پس حسین جان با تو ▪️من که چیزی نمانده از لب هام با شمشیر لب‌های مسلم رو بریدند اما آقا ▪️زحمت چوب خیزران با تو همه روضه‌ها رو جمع کرده‌ ها اسم اونی رو ببرم که خیلی بهش ارادت داری، بند آخر من ▪️ آخر کار قائله با من ▪️ریسمان ،بند ،سلسله با من ▪️خار در پای دخترت نرود ▪️آن سه تا تیر حرمله با من .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................