من برای تولدت ارباب
دوست دارم که پیروهن بخرم
نه! نه! تو هنوز هم بی کفن هستی
باید امروز یک کفن بخرم
رحمت الله واسعه نظری
من حرم لازمم تو با خبری
کاش بودم مثل یاران اباعبدالله
یکی از پیرغلامان اباعبدالله
کاش مانند حبیب ابن مظاهر جانم
بارها بود به قربان اباعبدالله
پادشاهی دو عالم کند آن کس که شود
نوکر گوش به فرمان اباعبدالله
چون حسین بن علی مظهر ایمان به خداست
همه هستیم مسلمان اباعبدالله
بنی فاطمه
به نام خداوند یار آفرین
همان خالق شاهکار آفرین
خدایی که هنگام خلق حسین
به خود گفته صدها هزار آفرین
به نام سمیع و علیم و بصیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
زمین روشن و آسمان روشن است
کران تا کران کهکشان روشن است
بنازم به رخسار ماهی کز او
دل و چشم کرّوبیان روشن است
خودش نور و نورش سِراجُ المُنیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
فقط حول و حُوشِ خیابان او
بُوَد خَطّ سِیرِ محبان او
و در کربلا بیش از هر شبی
شب سوم ماهِ شعبان او
هوا دلکش است و فضا دلپذیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
گره خورده دل های ما با حسین
شعاری نداریم جز یا حسین
و ما سالیانی است فهمیده ایم
رفیقی نداریم اِلّا حسین
به دام رفاقت مرا کرد اسیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
به قارون بگویید بر خود مناز
که محروم هستی از این امتیاز
نکرده نصیب تو حُبُّ الحسین
خداوند روزی دِهِ بی نیاز
حسینی نباشی فقیری فقیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
چگونه سپارم دلم را به غیر
مگر دیده ام کم از این خانه خیر
به آنانکه در او فنا گشته اند
به فطرس به شؤذَب به حُرّ و زهیر
کسی نیست مانند او دستگیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
به حق حسین و خدای حسین
بهشت است زیر لوای حسین
یکی از علامات ایمان ماست
همین گریه کردن برای حسین
مرا گریه کرده است روشن ضمیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
شدم با تو اهل تَغَزُّل حسین
به اسم تو کردم توسل حسین
خداوند خیر مرا خواسته
که در قلبم افتاده حُبُّ الحُسین
چه لطفی خدا کرده بر این حقیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
به عرش خدا گوشواره حسین
نبی مرکب است و سواره حسین
از این رو که از خونت اسلام ناب
گرفته حیات دوباره حسین
به تو می رسد آخرِ این مسیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
به جز تو کسی وِتر مُوتُور نیست
به جز تو کسی سِرِّ مستور نیست
بگو لَن ترانی به زُوّار خویش
که سِیرِ جمال تو مِیسور نیست
تو وجه خدایی نداری نظیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
دل آموخت از گردشِ روزگار
فقط می شود با تو شد ماندگار
شد آویزه ی گوشِ من این کلام
که خود کرده ای روزیِ سازگار
حسینی بمان و حسینی بمیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
منم بنده ی زَر خریدت حسین
یکی از هزاران مُریدت حسین
به فرق دوتای علی اکبرت
به حلقوم طفل شهیدت حسین
امان از عذابم بده یا مُجیر
اَمیری حُسینٌ وَ نِعمَ اَلاَمیر
#شاعر محمدقاسمی
بذری
به حسین اعتماد کن
رفتن و اومدن به روضه ات رو زیاد کن
قطرات اشکتو بارون اعتقاد کن
با حسین زندگی کن
با همین گریه طی مسیر بندگی کن
شهر کربلا را عشقِ خونوادگی کن
ابی عبدالله
بهحسین التماس کن
از رفیقی که تَبَرّی نداره هراس کن
خدارو به خاطرِ عشقِ علی سپاس کن
ابی عبدالله
با حسین بهترین باش
با همین سینه زنی اَفضلِ مؤمنین باش
عاشق گل پسرِ بی بی ام البنین باش
بهحسیناحترامکن
همه ی زندگیتو فدای این امامکن
روزی چند مرتبه به سمت حرمسلامکن
سلام آقا که الان روبه روتونم
من ایستادم زیارت نامه میخونم
حسینجانم
بذار سایه ات همیشه رو سرم باشه
قرار ما شب جمعه حرم باشه
حسین جانم
خدا کند شب جمعه منمحرم باشم
چقدر برای حرمباید انتظار کشید
فراق کرب وبلایت خودش مرا کشته
به روی کشته نبایدکه ذوالفقار کشید
حدادیان
عشق اومده عاشق ها کجایید؟
آی اونا که مست کربلایید
دسته گلای زهرا رسیدن
گداها! بیایید
اومده ارباب و برادر اربابم
قمر ارباب و گل پسر اربابم
نوکر اربابم دیوونهی اولادش
این شبا میگردم دور سرِ اربابم
میمیرم برا امام حسین
جَوُونیم فدا امام حسین، جانم!
من و یک کلام امام حسین
که تو رو میخوام امام حسین، جانم!
وقتِ سرورِ بنی هاشمه
عیدی میده به همه فاطمه
زِمزمهی دریاها اباالفضل
پشت و پناهِ مولا اباالفضل
آی اونی که درد و غصه داری
بگو یا اباالفضل
به خدا که خیلی نمک داره این دستا
دست ما رو خالی نمیذاره این دستا
دستای عباسه روی سر نوکرها
ما رو دست هیچ کس نمی سپاره این دستا
پسر امیرِ عالمین
قمر آقام امام حسین، عباس!
اومدی شدی آقای من
یه نگات بسه برای من، عباس!
وقتِ سرور بنی هاشمه
عیدی میده به همه فاطمه
اون که صفا بخشه اهلِ دینه
صحیفهی زین العابدینه
هر کی سعادت میخواد به پایِ
دعاهات میشینه
به دعات مدیونیم تو این مسیر افتادیم
ما ازون روزکه تو بندِ توایم آزادیم
تو و عمه زینب به پای دین ایستادید
میشه گفت اصلا مامسلمونِ سجادیم
فدای راز و نیاز تو
امیده منه نماز تو، آقا!
دل من شده اسیر تو
گدای سر مسیرتو، آقا!
وقت سرور بنی هاشمه
عیدی میده به همه فاطمه
حدادیان
از گهواره تا لحد ارباب دلم مدد
مَعشوقٌ اِلی الاَبد حسین
ای با غریبه های جهان آشنا حسین
ای عهده داره مردم بی دست و پا حسین
با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا حسین
عالم حیرونته، لیلا مجنونته
خوشبخت اونیِ که الان مهمونته
زیر ایوونته ثارالله یا حسین
ای ذکر عقیقِ من
مِصباحُ الطَریق من
یا نِعمَ الرَفیقِ من حسین..
ای سایه ات همیشه به روی سرم حسین
من پای سفره ی تو شدم محترم حسین
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
تو پر و بالمی، تحویل سالمی
حالم با تو خوشه
احسن الحالمی، تو شاه عالمی
ثارالله یا حسین
ای تایید بندگی،لذت داره بندگی
تا اون وقتی که بگی حسین
آقای ما که اشرف اولاد آدم است
نامی که بر تمامیِ اسماء مقدم است
صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین
ارباب ما معلم عیسی ابن مریم است
نورَ المُستَوحِشین، عشق روح الامین
عیدی میخوام ازت کربلا اربعین
جانِ ام البنین ثارالله یا حسین