سلام همسفر نیمه راه بی سر من
سلام ماهِ به دریای خون شناور من
گذشته است چهل روز از شهادت تو
هنوز مانده به گودال دیده تر من
هزار بار سرت را به نوک نی دیدم
هنوز داغ تو یک لحظه نیست باور من
چو آفتاب رُخَت را به روی نی دیدم
درست بود همان لحظه روز محشر من
خدا گواست چه دیدم در این چهل منزل
که بود همسفرم قاتل برادر من
تن تو ماند زمین پیش چشم خواهر تو
سر تو گشت جدا پیش چشم مادر من
ز خاطرم نرود هرگز ای عزیز دلم
که چوب خورد به لبهات در برابر من
به ذوالفقار زبان حمله بر عدو کردم
چنان که محمل من گشته بود سنگر من
گزارشات سفر را ز من بپرس ولی
مپرس از اینکه نیامد سه ساله دختر من
يک اربعين براي تو حيران شدم حسين
مانند گيسوي تو پريشان شدم حسين
با چند قطره اشک دل من سبک نشد
ابري شدم به پاي تو باران شدم حسين
زلفي اگر که ماند براي تو پير شد
در اول بهار زمستان شدم حسين
کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذر
قاري شدي مفسر قرآن شدم حسين
ديدي چگونه آخر عمري دلم شکست
ديدي چگونه پاره گريبان شدم حسين
تو رفتي و کنار خودم گريه مي کنم
دارم سر مزار خودم گريه مي کنم
*
اي سايه ي بلند سرم اي برادرم!
آيينه ي ترک ترک در برابرم
بالم شکسته است و پرم پر نمي زند
اما هنوز مثل هميشه کبوترم
من قول داده ام که بگيرم سر تو را
از دست نيزه ها و برايت بياورم
حالا سري براي تو آورده ام ولي
خاکستري و خاکي و اي خاک بر سرم!
بگذار اول سخن و شکوه ام تو را
اي ماه زينب از نگراني درآورم
هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولي
راحت بخواب دست نخورده است معجرم
تو رفتي و کنار خودم گريه مي کنم
دارم سر مزار خودم گريه مي کنم
*
هم پيرهن که ماند برايم بدن نداشت
هم که تن تو روي زمين پيرهن نداشت
اي بي کفن برادرم اي بوريا نشين!
اين چادرم لياقت خلعت شدن نداشت؟
آن گونه اي که من وسط خيمه سوختم
پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت
گل هاي باغت از همه رنگي گرفته اند
يعني کسي نبود که دست بزن نداشت
مردي نبود اگر يل ام البنين که بود
هرگز کسي نگاه جسارت به من نداشت
تو رفتي و کنار خودم گريه مي کنم
دارم سر مزار خودم گريه مي کنم
*
هر چند در مسير سرت ازدحام بود
اما درست مثل هميشه امام بود
بي تو سوار ناقه ي عريان شدم حسين!
من که به روي چشم علمدار جام بود
يادم نمي رود سر بالا نشين تو
بازيچه ي نگاه اهالي شام بود
در حرف هاي مرد و زن پشت بام ها
چيزي اگر نبود فقط احترام بود
با دست سنگ صورت تو خط خطي شده
از بس که آفتاب تو نزديک بام شد
تو رفتي کنار خودم گريه مي کنم
دارم سر مزار خودم گريه مي کنم
*
دستي که چوب زد لب قرآني تو را
زير سوال برد مسلماني تو را
بالاي تخت رفتي و دستم نمي رسيد
تا که رفو کنم سر پيشاني تو را
مي خواستند پيش همه کوچکت کنند
اما خدات خواست سليماني تو را
اي کاش ما برادر و خواهر نمي شديم
حيران نبودم اين همه حيراني تو را
اين سر، شکسته هست ولي سرشکسته نيست
يعني کسي نديد پشيماني تو را
تو رفتي و کنار خودم گريه مي کنم
دارم سر مزار خودم گريه مي کنم
پسر فاطمه سلام سلام
خواهرت زینب آمده از شام
من که بی تو سفر نمی کردم
بی تو یک لحظه سر نمی کردم
مانده زخم فراق بر جگرم
سر پاک تو گشت هم سفرم
بود بهر تسلی دل من
سر تو سایه بان محمل من
لشکر اشک من سپاه تو بود
نفسم شعله های آه تو بود
صوت قرآن تو دلم را برد
چشم های تو محملم را برد
چتر من بود سایه سر تو
مونسم بود اشک دختر تو
ای سرت بر سنان تماشایی
ای لبت خشک و دیده دریایی
تا کنی اشک چشم ما را پاک
دست بیرون بیار از دل خاک
غم ایام را بپرس از من
قصه شام را بپرس از من
کوه اندوه ریخت بر سر ما
شام شد کربلای دیگر ما
صوت قرآن کجا شراب کجا
دست زینب کجا طناب کجا
یا اخا شامیان بد اند بد اند
دختران تو را زدند زدند
من که خود بوده ام شریک غمت
من که بودم مدافع حرمت
حامی ناز دانه ها بودم
سپر تازیانه ها بودم
هر چه تو زخم دیدی از دمشن
جای کعب نی است بر تن من
به تو و باغ لاله ات سوگند
به سفیر سه ساله ات سوگند
به لبت که از عطش تَرَک خورده
به تن کودک کتک خورده
به همه زخم های سلسله ام
به قنوت نماز نافله ام
به سرشک دو دیده ات سوگند
به گلوی بریده ات سوگند
نه فقط زینب است خواهر تو
تو امامی و من پیمبر تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در تعزیهای در عراق بازیگر نقش امام حسین چنان با احساس طلب کمک کرد که عکس العمل مردم باور نکردنی بود که خود عوامل تعزیه از مردم بیشتر گریه میکردند
#😭😭😭
ای امام وای امیر اربعین یابن الحسن
ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن
میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن
بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور
انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور
گرکنی امضا دوباره سمت جاده می روم
اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم
مشکل مالی چه باشد عاشقت سر می دهد
خرجی این راه را زهرای اطهر می دهد
گرچه عبدی روسیاهم دست من را هم بگیر
پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر
خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه
کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه
گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم
کوبه کو، موکب به موکب، جستجویت می کنم
ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا
در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا
میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین
بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین»
اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
کربلا ومادری که ناله ها می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربعین آمد دلم را غم گرفت
بهر زین عالمی ماتم گرفت
سوز اهل آسمان آید به گوش
ناله ی صاحب زمان آید به گوش
جان اهل بیت عصمت بر لب است
کاروان سالار آنها زینب است
17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام استاد
ارادتمندم
مداحی آقا مهزیار تو مسیر کربلا
التماس دعا
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
سلام استاد ارادتمندم مداحی آقا مهزیار تو مسیر کربلا التماس دعا
سلام و ارادت
عزیزید حاج آقا مرادی 💚
زیارات قبول
التماس دعا
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
سلام استاد ارادتمندم مداحی آقا مهزیار تو مسیر کربلا التماس دعا
احسنت آقا مهزیار عزیز 💚 عالی 😭
هر جا مشرف شدی ما را دعا کن🙏