هدایت شده از فهرست مقاتل
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
⚫️ فهرست لینکدارِ مصائب و مطالب مرتبط با حضرت امّالبنین علیهاالسلام
➖ حضرت ام البنین علیهاالسلام، آنقدر بر سیدالشهداء علیهالسلام گریه کرد تا بیناییاش را از دست داد...
➖ بانویی که در شب عروسیاش تا صبح، مشغول پرستاری از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام شد...
➖ « وَیلِی عَلَی شِبلِی »... | به من خبر رسیده که عمود آهن بر سر بچهشیرم زدند...
➖ نوحهسرایی های حضرت امّالبنین علیهاالسلام، قلب همه مردم، حتی «مروان بن حکم ملعون» را آتش میزد...
➖ خواهش دارم که مرا «فاطمه» صدا نزنید...
➖ ای کاش میدانستم که با دستان ابالفضلم چه کردند...
➖ فرزندان من و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین علیهالسلام...
➖ ای امّالبنین! مصیبتهای سنگین، زینب را پیر کرده است...
➖ حضرت امّ البنین علیهاالسلام را طبق برخی از نقلها به شهادت رساندند...
➖ مجلس عزای حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها و حضرت امّالبنین علیهاالسلام در مدینه....
➖ مقام حضرت امّالبنین علیهاالسلام در نزد حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها ...
➖ وداع امام حسین علیهالسلام با حضرت امالبنین علیهاالسلام به هنگام خروج از مدینه...
➖ وداعِ حضرت ابالفضل العباس علیهالسلام با مادرش حضرت امالبنین سلاماللهعلیها به هنگام خروج از مدینه...
➖ من نیامدهام تا جای مادرتان حضرت فاطمه زهرا «صلوات الله علیها» باشم؛ بلکه آمدهام تا «خادمه» شما شوَم...
➖ احترام ویژه امام حسن مجتبی علیهالسلام به حضرت امالبنین علیهاالسلام...
➖ وقتی که مولا امیرالمومنین «صلوات الله علیه» برای حضرت امُّالبنین علیهاالسلام،روضه دستانِ حضرت عباس علیهالسلام را میخواند...
➖ دیگر مرا امّالبنین نخوانید...
@Maghaatel
مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین»
ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین»
هرکسی که توبهاش در محضر ربّ شد قبول
قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین»
مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار
بر گدایان درت پیوست یا ام البنین!
ما همیشه محضر تو عرض حاجت کردهایم
هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین!
هفت پشتم را نظر کردم تماماً بودهاند
نوکرعباس تو دربست یا ام البنین!
در حمایت از غریب کربلا، عباس تو
دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین!
فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت
آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین!
خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید
دست زینب را کسی میبست یا ام البنین!
بعد عباست برای غارت اهل حرم
حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین!
گرچه قدّت تا شده از غصۀ زینب ولی
حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!
من فدایی سر موی امیرالمؤمنینم
غیر زهرا را ندیدم در وجود آتشینم
خاک پایم سرمه چشم تمام عارفان و
لیک خود خاک کف پای امیرالمؤمنینم
دست بر دامان من دارد هر آن کو مانده در ره
من دخیل چادر بانوی روز واپسینم
هر گرفتاری برایم روضه می گیرد ولی من
روضه خوان خانه مولای افلاک برینم
خدمت درگاه من گر آرزوی اهل دل شد
خود کنیز نوگلان پاک ختم المرسلینم
در مصائب نی فقط سنگ صبور اهل دردم
در شداید محرم راز امام المتّقینم
«مَن أراد الله» باید راه آل الله پوید
در مسیر عشق اهل البیت نهج السالکینم
در دو عالم مرتضی باشد امام الصالحین و
در دو عالم مادر شمس عماد الصالحینم
با همان دستی که در حشر است اسباب شفاعت
من سهیم بخشش جرم تمام مجرمینم
اختر اقبال خود را جستوجو می کردم اکنون
کهکشان بخت و اقبال خودم را خوشه چینم
کس نرفته ناامید از خانه باب الحوائج
منتهای آرزوی دست های سائلینم
خواب دیدم ماه و اختر ریخت بر دامانم آخر
گشت تعبیر همان رؤیا که امروز این چنینم
من رعیت بودم و سلطان عالم با عنایت
انتخابم کرد و زان پس ساکن کاخ گِلینم
از همان دم کآمدم در خانه زهرا به خدمت
رشک اهل آسمانم، غبطه اهل زمینم
گریه کردم پا به پای زینب اما پاک کردم
اشک او با معجر خود، اشک خود با آستینم
من کجا و مادری کردن برای آل عصمت
عذر خدمت دارم و از روی زهرا شرمگینم
دادی از آن مزد عشقم را به پای شیر یزدان
کودکی را که برای نوکری شد جانشینم
چهره اش چون ماه کامل، چشم هایش عین ساحل
کودکی حیدر شمایل، گفت مولا آفرینم
یاوه گویان بعد از آن گفتند بر اولاد زهرا
نیست آن مهر و وفاداری و عشق اولینم
هست در یاد من از این شهر، بی مهری به مولا
نیست از اهل مدینه انتظاری بیش از اینم
قد کشید عباس با شیر من و نان ولایت
نان خوشبویی که خورد از دست شاهنشاه دینم
در حضور پاک اربابان خود آموخت این که
من دو زانو با ادب پایین سفره می نشینم
خرده نانِ مانده از آن سفره را دادم به عالم
عالمی حاجت گرفت از سفره امّ البنینم
دور آل الله گرداندم گل رعنای خود را
تا بگویم که فدایی هم منم هم مه جبینم
بود لالایی طفل کوچکم نام حسین و
یا علی بود آیه فاللهُ خیرُ الحافظینم
با اباالفضلم دل آل علی را شاد کردم
من که خیرالشاکرین از لطف خیرالوارثینم
هر زمان دلگیر بود از غم حسینم گفت مادر
اول صبح آمدم عباس را اول ببینم
سایه سارانم یکایک از سرم رفتند و تنها
زینب و کلثوم من ماند و حسین نازنینم
تا علیِ اکبر و قاسم به من گفتند مادر
در دلم گفتم که اکنون واقعاً امّ البنینم
کاروان جان من راهی دشت کربلا شد
فتم عباسم تو هستی آبروی آخرینم
می روی با سید و مولای خود هر جا که او رفت
وقت برگشتن تو را بی سید و مولا نبینم
وای از آن روزی که در یثرب خبر دادند ما را
از به خاک افتادن فرزند مقطوع الیمینم
گفتم عباسم فدای زینبم شد شکر لله
من عزادار شه مظلوم مقطوع الوتینم
تا ابد در پیش فرزندان زهرا سربه زیرم
کشته من را مشک خالی، نی عمود آهنینم
محمود کریمی
ای مایه فخر جهان ام البنین
نور زمین و آسمان ام البنین
ای نور جمع قدسیان ام البنین
صاحب کرم در هر زمان ام البنین
ای دستگیر مستمندان جهان
ای ماهتاب روشن کون و مکان
تو جانشین حضرت زهرا شدی
تو بعد زهرا، همسر مولا شدی
تو سفره دار خانه سقا شدی
تو روضه خوان داغ عاشورا شدی
جانم بگیر و سایه ات را کم مکن
آتش بزن بر جان من، خاکم مکن
زهرا نهاده چادرش را بر سرت
جانم به قربان تو و آب آورت
زینب شده هم یاور و هم دخترت
لرزه فتاده از چه رو بر پیکرت؟
از غربت ارباب بر سر می زنی
با دیده پر آب بر سر می زنی
تو در مدینه گفتی از داغ حسین
با سوز سینه گفتی از داغ حسین
از ظلم و کینه گفتی از داغ حسین
تو بی قرینه گفتی از داغ حسین
تا روضه می خواندی، دل آتش می گرفت
هر دشمن ناقابل آتش می گرفت
گفتی حسین و شهر، عاشورا شده
گفتی حسین و خانه ای غوغا شده
گفتی حسین و مستمع زهرا شده
زینب دوباره از غم او تا شده
گریه کن و این شهر را ویرانه کن
ما را بگیر و محرم این خانه کن
چشم گنه کار من و دست کرم
حسرت به دل مانده، نداری یک حرم
افکنده ای چادر سیاهت بر سرم
نامادری بچه های مادرم
برگ براتی دست این نوکر بده
قول شفاعت در صف محشر بده
پوریا باقری
گویند فقیری به مدینه به دلی زار
آمد به درِ خانه عبّاس علمدار
زد بوسه بر آن درگه و اِستاد مؤدب
گفتا به ادب با پسر حیدر کرّار
کِای صاحب این خانه یکی مرد فقیرم
بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار
هر سال در این فصل از این خانه گرفتم
بر خرجی یک ساله خود هدیه بسیار
گفتا به زنان امّ بنین مادر عبّاس
با سوز دل سوخته و دیده خونبار
کز زیور و زر هرچه که دارید بیارید
بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار
خود سائل هر ساله عبّاسِ من است این
عبّاس، دل آزرده شود گر برود زار
دادند بدو زیور و زر آنچه که می بود
از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار
سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد
بگذاشت ز غم، گریه کنان چهره به دیوار
گفتند همه هستی این خانه همین بود
ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار
آن سائل دلباخته با گریه چنین گفت
کِای در همه جا بوده به خیل ضعفا یار
بر من درِ این خانه گدایی ست بهانه
من عاشق عبّاسم، نه عاشق دینار
من آمده ام بازوی عبّاس ببوسم
من در پی گل، روی نهادم سوی گلزار
هر سال زدم بوسه بر آن دست مبارک
هر بار شدم محو رخ صاحب این دار
یک لحظه بگویید که عبّاس بیاید
باشد که برم فیض از آن چهره دگربار
ناگاه، زنان شیونشان رفت به گردون
گفتند فرو بند لب ای مرد گرفتار
ای عاشق دلسوخته! ای محو رخ دوست!
ای سائل دلباخته! ای طالب دیدار!
دستی که زدی بوسه، جدا گشت ز پیکر
ماهی که تو دیدی، به زمین گشت نگونسار
آن دست کز او خرجی یک ساله گرفتی
شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار
سر بر سرِ نی، دست جدا، تن به روی خاک
لب تشنه، جگر سوخته، دل شعله ای از نار
این طایفه هستند در این خانه سیه پوش
این خانه بُوَد در غم عبّاس، عزادار
حاج غلامرضا سازگار
بر مریدان حق مرادی تو
گریه شام و بامدادی تو
به همه درس عشق دادی تو
پای دروازه ایستادی تو
چشمت از فرط اشک بی سو شد
پای این غم سپید گیسو شد
پای دروازه پای خون حسین
داشتی درسرت جنون حسین
دل تو بود بی سکون حسین
زینب آمد ولی بدون حسین
زینب آمد ولی کمان قد بود
وای ام البنین مردد بود
گفت بر درد من دواست حسین
نور لا یطفأِ خداست حسین
تو اگر زینبی کجاست حسین؟
نکند که سرش جداست حسین
ای شکسته ترین بلور حرم
آه زینب بگو چه شد پسرم
گفت ای بیقرار خونجگرش
گوش کن تا به تو دهم خبرش
لشگر نیزه بود دور و برش
شمر از پشت سر برید سرش
شمر خیلی. زیاد عذابش داد
از لب تیغ کُند آبش داد
تو نبودی تنش به غارت رفت
کهنه پیراهنش به غارت رفت
رگ رگ گردنش به غارت رفت
بعد او گلشنش به غارت رفت
قدر یک نیم روز پیر شدم
آه ام البنین اسیر شدم
بدهم شرح خشکی لب را
یا تن زخم نا مرتب را
بنگر این پیکر پر از تب را
آه خیلی زدند زینب را
بعد عباس آب رفتم من
آه بزم شراب رفتم من
سعید توفیقی
مادرِ عباسم و عشقم حسینِ فاطمه است
خوش به حالم نامِ من امّ البنینِ خادمه است
قطره ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته ام
زوجه شاه و کنیزِ بیتِ زهرا(ع) گشته ام
هرگز از دامانِ او دستم نمی گردد رها
ذرّه ای از خاک باشم در حریمِ این سرا
آنکه از باغش شود هفتاد و دو گل بهترین
کربلایش محشری بر پا نماید در زمین
سر نَهم بر آستانش با کمالِ افتخار
کز حسن دارم صفا و از حسینش اعتبار
نور می بینم در این دو از چراغِ کیستند
باورم جز آفتابِ یاس و حیدر نیستند
هر دو سعدِ اکبرند و بر خلایق برترند
سیّدِ عالی مقام و هر دو عالم سرورند
شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول
تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول!
هستی محرابی
هدایت شده از یا صاحب الزمان
حدیث شریف کسا ۱۴۰۳٫۰۹٫۱۹.m4a
32.28M
هدایت شده از یا صاحب الزمان
بسمه تعالی
سلام و درود خدمت همه مداحان اهل بیت کلاس مداحی حضرت ام البنینِ(ع).
بنده نتوانستم در کلاس روز دوشنبه شرکت کنم ولی تمام فایل های ارسالی را با دقت گوش کردم.
ماشاء الله، هزار ماشاء الله به این اجراها، همه عالی و درجه یک.
آقای خیرخواه عزیز با بیان نکات دقیق خود، آقایان سلطانیان و اسماعیلی عزیز با اجراهای عالی...
آقای صدری گُل، آقای نصر با صدای دلنشین خود، آقای عظیمی بزرگوار و دیگر عزیزان دل...
مطمئنم که با وجود استاد با دانش و دلسوزی همچون جناب آقای دکتر تقی زاده بزرگوار، راه های پیشرفت مداحی و نوکری اهل بیت برای همه ما محقق خواهد شد.
دوستتان دارم ـ علیرضا تقیان
۱۴۰۳٫۰۹٫۲۰
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
بسمه تعالی سلام و درود خدمت همه مداحان اهل بیت کلاس مداحی حضرت ام البنینِ(ع). بنده نتوانستم در کلاس
سلام و ارادت
عزیزید آقای تقیان بزرگوار 💚
خدا حفظتون کنه
هدایت شده از JawadSoltanian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میگیم مداح اهل بیت علیهم السلام باید به روز ،فهیم،باسواد،وجامع باشه یعنی یه چیزی مثل حاج مهدی سلحشور و یه کسی مثل حاج میثم مطیعی ، حاج مهدی رسولی و .....
تحلیل میدانی و جامع ودقیق حاج مهدی سلحشور از اتفاقات سوریه
انتشارش صدقه ی جاریه است
دوستان تا جایی که میتوانید انتشار بدید.
#سوریه
ـــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از Alireza Mohaghegh
45.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از مهران صدری
39.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
#تصنیف
#زمینه
#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
از روضه ی بشیر تا با خبر شدم
بشکسته بودم و بشکسته تر شدم
دنیا به حال من خون گریه میکند
هم بی حسین شدم هم بی پسر شدم
جسم عزیزان مرا در خون کشیدند
گلهای یاسم را همه از ساقه چیدند
دست علمدار مرا از تن بریدند
خیلی حزینم_ام البنینم ۲
از سرشب تا صبح،گریه شده کارم
این غم دل آشوب،می دهد آزارم
"من امّ بی بنینم،ام البنینم"
.........
خیلی دلم شکست،از دیدن رباب
اشک دو دیده اش،من را کند عذاب
بغض سکینه را،دیدم به چشم خود
میسوزم از غم ِ، طفل نخورده آب
گفتند شرمنده شده ساقی طفلان
گفتند مشک آب او شد تیرُباران
طفل رباب از تشنگی گردیده بی جان
با غم عجینم،ام البنینم ۲
داروندارم را،نذر حسین کردم
روضه گرفتم با،این دل پر دردم
"من امّ بی بنینم،ام البنینم"
......
باور نمیکنم این زینب من است
باور نمیکنم پیشانیش شکست
آتش به جان زند،قد خمیده ش
بند دلم ازین،درد و بلا گسست
گفتند رفته زینبم راه اسارت
گفتند که دارایی او رفته غارت
ای وای من ای وای من از این جسارت
زارو غمینم،ام البنینم ۲
وِیلی عَلی شِبلی،ناله ی جان سوزم
گریه به عباسم، روضه ی هر روزم
"من امّ بی بنینم،ام البنینم
#وفات_حضرت_ام_البنین
#هاشم_محمدی_آرا ✍
👇👇👇