بسم رب الحسین (علیهالسلام)
🔸 #ولادت_اباعبد_الله_الحسین
باز از لطفِ خالق منّان
جلوه گر شد طلیعة شعبان
شهرِ شادیّ احمد و آلش
ماهِ پر فیضِ رحمت و غفران
ماه میلاد پنجمین معصوم
آنکه اعمال را بُود میزان
سبط دوّم ، سِوُم امام ، حسین
کاوست مرجان به قلب اَلرَّحْمان
شبلِ شیر خدا ، علیّ ولی
در صفِ طف ، دلاورِ میدان
گل باغ رسول و جان بتول
پدرِ نُه ولیِّ عالی شان
من چه گویم از آن خجسته صفات ؟
به صفاتِ الهی اش ، صلوات
سوّمین روزِ ماه شعبان است
شوق و شوری به مُلک امکان است
زاده شد کودکی به خانة وحی
که از او نور حق ، نمایان است
پسری را بتول ، مادر شد
کاو پدر را عصارة جان است
خُفْت بر رویِ سینة یا سین
جای او رویِ جای قرآن است
اوست مقصود حق ، ز ذبح عظیم
در رهِ دوست ، تشنه قربان است
تربتِ پاک او ، عجین به شفاست
دارویِ دردِ دردمندان است
هر که خواهد ز تربتش برکات
هدیه بر جدّ او کند صلوات
آیتِ محکمِ ظفر آمد
نورِ چشمِ پیامبر آمد
از دو دریا ، عیان شده مرجان
از یمِ لطفِ حق ، گهر آمد
او که شمسِ ولایتش ، پدر است
برجِ اسلام را قمر آمد
چشمة جود و ابرِ رحمتِ حق
نخل اُمّید را ثمر آمد
اوست از هر فرشته والاتر
گر چه در کسوتِ بشر آمد
مژده ! مژده ! که بهر « دردائیل »
شبِ غم طی شد و سحر آمد
او دهد خلق را ، ز غُصّه نجات
به کراماتِ حضرتش ، صلوات
باز مرغِ دلم ، هوایی شد
اوج بگرفت و کربلایی شد
گِرد گنبدْ طلایِ ثار الله
آنقدر گشت ، تا خدایی شد
به اجابت ، قرین بُود بی شک
تحتِ آن قُبّه ، گر دعایی شد
هر که زد گام ، در مسیرِ حسین
به رهِ راست ، رهنمایی شد
من از اوّل ، گدایِ او بودم
بی نیازیم ، ز این گدایی شد
شیر خوردن به روضه و جشنش
علّتی بهرِ آشنایی شد
سائل اوست ، صاحب درجات
به دو دستِ کریم او صلوات
حجت کبریا ، حسین آمد
گلِ اهل کسا ، حسین آمد
مژده بر خیلِ انبیا دادند
وارث انبیا ، حسین آمد
در رگش ، خونِ حق بُود جاری
پورِ خون خدا ، حسین آمد
کربلایش ز کعبه ، دل بُرده
خسروِ کربلا ، حسین آمد
ای که در کارت ، اوفتاده گره
مَهِ عقده گشا ، حسین آمد
ای گنه کارها ، بشارت باد
شافعِ جُرم ها ، حسین آمد
شافعِ شیعه اوست در عرصات
به مقامِ شفاعتش صلوات
چونکه این اخترِ خجسته دمید
بر جهان و جهانیان ، تابید
همرهِ جبرئیل ، نزد رسول
فطرسِ خسته ، با امید رسید
عقلِ کُل ، در حَقَش ، دعا فرمود
حالِ زار و ندامتش چون دید
ز امرِ احمد ، سوی حسین آمد
بالِ خود را به مهدِ او مالید
حق به یُمنِ حسین در آن شب
پر و بالِ دوباره اش ، بخشید
گفت فطرس : منم عتیق حسین
پر گشود و به بام عرش ، پرید
فطرس آرد خبر به فُلکِ نجات
هر کسی گفت بر حسین ، صلوات
سینة او ، تهی ز کینه بُوَد
علمِ دادار را خزینه بُوَد
چهرة تابناک و زیبایش
اخترِ مکّه و مدینه بُوَد
او چراغِ هدایتِ بشر است
در یمِ فتنه ها ، سفینه بُوَد
تحتِ فرمانِ او بُوَد خورشید
در برش بندة کمینه بُوَد
یاد او می دهد صفا بر دل
ذکر او ، قلب را سکینه بُوَد
بُوَد این نازدانه ، نبضِ حیات
هدیه بر باب و مادرش ، صلوات
میر و سالارِ من ، حسین بُوَد
دل و دلدارِ من ، حسین بُوَد
در هجوم غم و گرفتاری
یار و غمخوارِ من حسین بُوَد
آنکه دست خدایی اش بگشود
گره از کارِ من ، حسین بُوَد
در دلم نیست خوفی از دشمن
تا هوادارِ من ، حسین بُوَد
بهتر از صحّت است بیماری
گر پرستارِ من ، حسین بُوَد
در حیات و ممات ، در عرصات
همه جا یار من ، حسین بُوَد
اوست احیاگرِ زکات و صلات
به روانِ مطهّرش ، صلوات
نخلِ اُمّیدِ ما ، ثمر دارد
او ز احوالِ ما ، خبر دارد
به علی اکبرش قسم که حسین
بر محبّینِ خود ، نظر دارد
هر کسی یا حسین می گوید
پیشِ تیرِ بلا ، سپر دارد
هر کسی پیروِ رَهَش گردد
در کَفَش ، رایت ظفر دارد
اوست خورشید و در کنارِ خودش
یک برادر ، چنان قمر دارد
بیشتر مَحرمِ حسین شود
هر که اخلاصِ بیشتر دارد
تا اَبَد شرمگین از اوست فرات
به لب خشک اصغرش ، صلوات
من ز نامش ، قرار می خواهم
فرج از بهرِ کار می خواهم
دیدنِ رویِ ماهِ مهدی را
پس از این انتظار می خواهم
حاجتم بی شُمار کرده روا
باز هم بی شمار می خواهم
همچو لاله ، به یادِ داغ دلش
سینه ای داغدار می خواهم
تا کنم گریه بر مصائب او
دیده ای اشکبار می خواهم
دلِ من سخت ، تنگِ شش گوشه است
بوسه از آن مزار می خواهم
به اُمیدِ قبولِ این ابیات
«ایزدی» را بُوَد به لب ، صلوات
🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯