eitaa logo
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
1.8هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
12.3هزار ویدیو
2.4هزار فایل
به عشق چهارده نور مقدس و خانم حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها ❤️ کلاس تخصصی مداحی حضرت اُمُ البَنین (س) ارتباط با مدیر👇 @th_taghizadeh آدرس کانال : https://eitaa.com/zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•تو رازِ عزت و عصمت عباسی... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو رازِ عزت و عصمت عباسی تو رمزِ غیرت و هیبت عباسی ای اُمِّ اُمت و نهضت عاشورا پیوندِ عترت و حضرت عباسی با شیرت، شیر حق ،شد لقب عباس فتح کردی عالمو با ادبِ عباس ای که از برکتِ دامن پاکت نیست چیزی جز سیدی روی لب عباس ای مادر، مادرِ ،اولاد زهرایی پا تا سر، مظهرِ ام ابیهایی تا آخر اِنقدر داغ جَوُون دیدی تا محشر، مادرِ همه شهیدایی واویلا واویلا وَیلی عَلَی شِبلی زینب که راویِ شکسته بالی بود گفت یا ام البنین جای تو خالی بود کاش بودی اون دمی که خبرش اومد میدیدی از غمش حسین چه حالی بود واویلا واویلا وَیلی عَلَی شِبلی تا عکس روی ماه، به روی آب افتاد زیر پاش علقمه، به پیچ و تاب افتاد جاری شد، اشک مشک برا علی اصغر تو قلبِ خیمه ها، از پا رباب افتاد دلشوره، تو دلِ اهل حرم افتاد تو راه خیمه ها دست قلم افتاد با گریه، غنچه ها هروله میکردن افتادن رویِ خاک تا که عَلَم افتاد واویلا واویلا وَیلی عَلَی شِبلی تا دریا تشنه لب از صدر زین افتاد تا ماهِ آسمون روی زمین افتاد رو کردن شعله ها به چادرِ زینب از مرکب تا یلِ اُم بنین افتاد بعد دشمن سمت خیمه ها به راه افتاد تا شاهِ بی سپاه تو قتلگاه افتاد وقتی که سرهای بریده رو بردن پیکرها زیرِ مرکب سپاه افتاد تا خیمه میرسه صدای آه تو پوشونده ابر خون صورتِ ماه تو من دارم میرسم طاقت بیار اما پیش از من شمر رسید به قتلگاه تو افتاده یوسفم با بدن خونی هر گوشه رَدِّ اون پیروهن خونی جای اون پیرهنِ چادرِ خاکیمو با ناله میکشم روی تن خونی واویلا واویلا حسین واویلا افتاده یوسفم با بدن خونی هر گوشه رَدِّ اون پیروهن خونی جای اون پیرهنِ چادرِ خاکیمو با ناله میکشم روی تن خونی میشکافن با عصا محراب اَبروتو میبوسن نیزه ها ضریحِ پهلوتو هرکی از راه میاد غنیمتی میخواد هر دستی میکِشه طُره ی گیسوتو آیاتِ ذاتِ کبریا تو دستاته گیسوی حجتِ خدا تو دستاته وقتی من اومدم کارو تموم کرده این رأسِ از بدن، جدا تو دستاته واویلا واویلا حسین واویلا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
@babolharam_net/کربلایی حنیف طاهری14001025eheyat-taheri-tak.mp3
زمان: حجم: 1.23M
|⇦•همه ی زندگی فاطمه... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج حنیف طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آن کَس که در میان محشر امید ماست ام البنین سردار کربلا ست 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
@babolharam_net/کربلایی محمدحسین پویانفر14001025eheyat-poyanfar-vahed.mp3
زمان: حجم: 2.39M
|⇦•اباالفضل نور دو عینم... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دیگر مرا خطاب به نکن بعـد از حسین مــادر سقـا نمی شوم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•اباالفضل نور دو عینم... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اباالفضل، نورِ دو عینم اباالفضل، یارِ حسینم نبودم کربلا اما، همیشه دیده گریونم به یاد روز عاشورا، پریشونه پریشونم شنیدم از لب زینب، مصیبتها رو میدونم یه گوشه از بقیع واسه، حسینم روضه میخونم میام رو، خاکا میشینم همیشه، زار و حزینم اباالفضل، نورِ دو عینم اباالفضل، یارِ حسینم به یادعصر عاشورا، چشام خونه دلم زاره تو رفتی و همه گفتن؛ که زینب بی علمداره رقیه بی عموجونش، توی صحرا شد آواره نمونده بود برای اون، نه خلخال و نه گوشواره حرم رو، تنها که دیدن خیامو، آتیش کشیدن اباالفضل، نورِ دو عینم اباالفضل، یارِ حسینم شریکم با غمِ زینب، ببین قدِ کمونم رو شنیدم روضه هایی که، گرفت از من امونم رو میدونم که شهید کردن چهارتا پهلوونم رو جدا کردن دودستایِ اباالفضل جوونم رو به خیمه، آبی نبرده به چشمش، سه شعبه خورده اباالفضل، نورِ دو عینم اباالفضل، یارِ حسینم شنیدم که حسین من، به مقتل دست و پا می زد کجا بودی اباالفضلم؟ تو را زینب صدا میزد به مقتل ازدحامی شد، یکی سنگِ جفا می زد یکی با تیر و با نیزه، یکی هم با عصا می زد حسین ای، صدپاره پیکر حسین ای، غریبِ مادر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•هر چه دارم همه از حضرت... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر چه دارم همه از حضرت اُمُّ الْقَمَر است بهترین شغل، فقط خدمت اُمُّ الْقَمَر است پدرم جزءِ غلامان همین خانم بود پس از او هم پسرش رعیت اُمُّ الْقَمَر است دست خالی ز در خانه ی لطفش نروم دادن حاجت من عادت اُمُّ الْقَمَر است رزق سالانه ی خود را ز درش می گیرم سفره ی من همه از برکت اُمُّ الْقَمَر است زائر ماه، به عرشِ حرمُ الله شدن ... به خدا در گِرُوِ دعوت اُمُّ الْقَمَر است *ان شا ءالله قسمت بشه بری مدینه، خانمارو‌ تو بقیع راه نمیدن، اما می بینی کنار یه پنجره خیلی شلوغه، اونایی که سفر اولن‌ تعجب میکنن، میرن‌ کنار این‌ پنجره، سؤال میکنن چرا این‌ خانوما اینجا جمع شدن؟ میگن: پشت این پنجره، قبر مادرِ ابالفضله... خانوما گندم میریزن برا کبوترا ..* آه، که سنگ مزارش شده خاک آلوده خاک قبرش سند غربت اُمُّ الْقَمَر است کاش ، یک روز ، ببینیم ، که سقاخانه در کنار حرم و تربت اُمُّ الْقَمَر است هر کجایی که سخن از ادب عباس است مطمئناً پس از آن صحبت اُمُّ الْقَمَر است *اُم البنین، ازدواج کرده، تازه داره میاد خونه شوهرش امیرالمومنین، گفت اول بگید دختر بزرگش بیاد دَم‌ در... نوشتن: زینبین وحسنین اومدن‌ دَم در، فرمود: یا زینب "سادتِی! أنَا هُنا خادِمَةٌ عِندَکُمْ جِئْتُ لِخِدْمَتِکُمْ" من خدمت کار شمام "فَهَلْ تَقْبِلُونِی بِهذَا الشَّرْطِ... وَ إلّا فَإنِّی راجِعَةٌ" اگه به این شرط من و قبول دارید وارد بشم... امام‌حسن جواب داد، پسر بزرگ جواب داد، صدا زد: خانوم! "اَنتِ عزیز و هذا البَیت، بَیتُک "شما خیلی بزرگوارید ، اینجا هم خونه ی شماست بفرمایید ...* هر کجا که سخن از ادب عباس است مطمئناً پس از آن صحبت از اُمُّ الْقَمَر است پسرش آخر مردانگی و غیرت بود هیبتش ارثیه ی هیبت اُمُّ الْقَمَر است یک نفر گفت، که قبر پسرت کوچک بود این سخن، خود سبب حیرت اُمُّ الْقَمَر است شرم، از مادر اصغر بخدا پیرش کرد مشکِ پاره سبب خجلت اُمُّ الْقَمَر است ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
@babolharam_net14001025eheyat-ramezani-roze.mp3
زمان: حجم: 1.98M
|⇦•هر چه دارم همه از حضرت... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پروانه ایم و بر اهل بیت سوخته ایم این چشمه اشک به مشک خود دوخته ایم گر خادم سادات علی هستیم ما از این روش آموخته ایم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•هنوز از علقمه صدای آه میاد... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هنوز از علقمه صدای آه میاد صدا شکستنِ غرور ماه میاد تیری که بی خبر به مشک تو نشست پیش چشمِ رباب غرورتُ شکست شنیدم خجالت کشیدی، خجالت کشیدم میدونی که چند سال گذشته تو رو من ندیدم میبینی به رویام رسیدم که مادر شهیدم شبم یه عمره که سحر نداره کبوتر مدینه پر نداره دیگه منو اُم البنین نخونید اُم البنین دیگه پسر نداره .. تو بی سپر ولی وقتی به تو رسید بشکنه دستی که دستِ تو رو برید مشک تو رو زدن، بمیره مادرت شنیدم از بشیر که چی اومد سرت شنیدم که آب رو زمین ریخت، خجالت کشیدی شنیدم چشاتو گرفتن جایی رو ندیدی عزیزم حالا پیش زهرا رو سپیدی کشته شدی ولی خبر نداشتم حتی به عباسم نظر نداشتم تموم زندگیم میگم حسین جان انگار که هیچ موقع پسر نداشتم *بشیر میگه هرچی گفتم‌ ام البنین بچه ها تو‌ کشتن .. گفت چه خبر از حسین؟ * بیا ببین رباب چجوری پیر شده باور نمیکنم زینب اسیر شده ..! من شب و روز میگم همیشه با خودم باور نمیکنم که بی حسین شدم شنیدم حسینم تو گودال چقدر دست و پا زد شنیدم که آبش ندادن یه مشت گبر نامرد شنیدم یه لشکر برا غارت آخر توی خیمه اومد خودم دیدم اشک چشم ربابُ رو گردنا جای غل و طنابُ ان‌شالله که دروغه روضه‌ی شامُ تشت طلا و مجلس شرابُ حسین .... *میگه هر وقت تو‌ کوچه میرسید به رباب میگفت رباب بچه‌مو‌ حلال کن .. شنیدم قول داده آب بیاره .. سفره فاطمیه رو ام البنین جمع میکنه ..* این آبها شبیه تو دریا ندیده‌اند مانند دستهای تو سقا ندیده‌اند سر نیزه ها به قد رشیدت نظر زدن حق داشتن چون خوش قد و بالا ندیده‌اند این تیر را که خورده به چشمت حلال کن این تیرها که چشم دل آرا ندیده‌اند برخیز تا خیمه مرا با خودت ببر طفلان من شکستن بابا ندیده‌اند *اینو شنیدی که الان انکسر ظهری الان پشتم شکست ..* گفت عباس ظاهرا تو بدنت پاره پاره است پشتم شکسته زودتر از من حرم برو‌ نامحرمان هنوز حرم‌ را ،ندیده‌اند *وقتی بار اول میری کریلا تعجب میکنی میگی همه‌ی شهدا یک جا هستند فقط حرم قمر بنی هاشم فاصله داره ‌‌.. وقتی با علما میشینی صحبت میکنی بهت میگن دوسه تا دلیل داره ... دلیل اول میگن شاید خودش گفت داداش بزار من همین جا بمونم ،منو طرف خیمه ها نبر .. دلیل دوم احتمالا همینه، انقدر بدن پاره پاره بود، هر گوشه بدن رو‌ میگرفت جدا میشد .. دلیل سوم اینه سر دو راهی موند حسین .. دید یه طرف دارن به خیمه‌ها حمله میکنن .. دیگه فرصت نکرد عباسُ ببره .. تا رفت طرف زنها خواست برگرده دیدن بالای نیزه سر بریده قمر بنی هاشم .. صدا بزن حسین .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
@babolharam_net14001025eheyat-ramezani-zemzemh.mp3
زمان: حجم: 3.44M
|⇦•هنوز از علقمه صدای آه میاد... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امروز هم روزِ خداست تا تموم نشده قدرش رو بدونیم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•اُمّ البنین شدم که شَوَم... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اُمّ البنین شدم که شَوَم یاورِ حسین تاگل بیاورم بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شَوَم مادرِ حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین شد شاملم دعای سحرهای فاطمه روشن شدم به نور قمرهای فاطمه تاج سر مَنند گهرهای فاطمه اولاد من کجا و پسر های فاطمه هستند هر چهار پسر نوکر حسین شرمنده ام نشد، سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین *وقت خداحافظی کاروان ابی عبدالله از مدینه ، اباالفضل خدای ادبِ، یه گوشه ای ایستاده بی بی اُم البنین با همه وداع کرد، زینبش رو بغل گرفت ،دست خدا به همرات، حسینش رو به آغوش گرفت، با عباسش خداحافظی کرد. یه منزل که کاروان دور شدن خبر آوردن عباس برگرد مادرت اُم البنین باهات کار داره، خودش رو سراسیمه رسوند محضر مادرش، یه نگاه کرد گفت فقط گفتم بیای یه حرف بهت بزنم، عباس! با حسین داری میری، بی حسین برنگردی...* پسرهای من جریان گرفته اند کنار ابوتراب از آل هاشم اند نه قوم بَنی کِلاب اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباسِ من شده به علمداری انتساب او هست یک تنه همه ی لشکر حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
@babolharam_net/کربلایی محمدحسین پویانفر14001025eheyat-poyanfar-roze.mp3
زمان: حجم: 1.78M
|⇦•اُمّ البنین شدم که شَوَم... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سر اردات ما نزد حضرت زهراست میان عرصه ی عالم ، فاطمه تنهاست کنون که فخر سیادت نصیبمان نشده برای ما حضرت زهراست 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
‍ ‍ 🍂🍁روضه و وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها شادم گدای حضرت ام البنین شدم عمری غلام همسرسلطان دین شدم بانو گدای حضرت عباس توشدم شادم فقیر جلوه احساس توشدم اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد... رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟ یکی اومد گفت:ام البنین! پسرات رو کشتن...حسین کجاست؟ یه وقت دید یه پیرتر ازخودش.. مگه پیر زن میدوه؟دید یه پیرتر از خودش داره میدوه،نزدیک شد،ای وای زینبِ،بغلش رو باز کرد،افتاد تو بغل ام البنین،مادر!مادر!...کتکم زدن...گفت:مادر امونم رو بریدن،بغض کرده بود،ام البنین می زد به کمرش،گریه کن دخترم، چی شده؟ گفت: نامحرم.....پرده ی محملم رو.... ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید،رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه... صدا زد رباب:ام البنین! دوتا سر رو نیزه وانمی ایستاد،یکی شیر خوار.....یکی سر علمدار... گفت: رباب!سر شیرخوار،سر علمدار.... گفت: مگه خبر نداری؟ عباس عمود تو سرش اومد،سر واشد شد،هر کار کردن سر رو نیزه وانمی ایستادبا روسری سر رو.... سر بچه ی من هم که از نوک نی کوچک تر بود، با هر سنگ می افتاد.حسین.... 👆👆👆 کوتاه @roze_daftari
🏴شهادت حضرت ام البنین (سلام الله علیها) ‍ به ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد جان علے به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلے سنگینه... شیعه تا قیامت، با این مصیبت میسوزه یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا یه نامردے اومد جلو صدازد... علے بیرون بیا زهراے مرضیه حامے ولایته اومد پشت درب خونه شاید اینا ببینند دختر پیغمبره حیا کنند برگردند فرمود از خدا نمیترسے نانجیب برا چے اومدید ما عزاداریم... نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونے چه کردم... هر چے صدا زدم زهراے مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهراے مرضیه بازم استقامت میکنه... میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارڪ زدم... صداے ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیڪ بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایے که از علے داشتم افتادم و... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهراے مرضیه یه جورے ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... یا صاحب الزمان اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آے غیرتے ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روے زمين افتاد.. روضه من تمام... فقط همینو بگم... . *همۀ این خانواده، خانوادۀ کرامتند .. تو زیارت جامعه میخونے عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ .. فاطمه اے که سه روز گرسنه غذاے خودش رو به سائل داد ..وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ برا شما خانواده‌ست ..* اما مدینه یه مادر دیگه هم که از کریمان بود، سراغ داره .... هر سال میومد در خونه ے قمر بنے هاشم،خرج سالشو از عباس مے گرفت،میرفت...." اون سال هم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ے عباس و کوبید،کنیزے اومد درو باز کرد،چے میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گداے هر ساله اومده و میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتے نکردم شما ناراحت شدید؟! من گداے عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزڪ با همون حالت اشڪ و ناله و بغض گفت اے مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چے شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزڪ جواب داد نه" آقاے تو خیلے آقاتر از این حرفاس، اما آقاے تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشڪ پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایے که شما میزنے من آقامو هر سال مے دیدم ، اون پهلوونے که من دیدم،مگه کسے حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه اے مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن ..... ..سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ے قمر بنے هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چے کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چے بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چے بگم؟چے جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزڪ کے بود در میزد؟عرض کرد بے بے جان (مے خواست بے بے رو ناراحت نکنه) کسے نبود ،رفت،فرمود وقتے سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلے بود برا گدایے اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلے نداره؟چے میگفت؟تو چے گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بے بے جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنے هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسے نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشے دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، امشب گدایے کن بگو بے بے جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنے چی؟برا اینکه شما بودے وقتے خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتے از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟* *بے بے روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر مے کشید زیر لب زمزمه اے داشت؛ چے کار کردے پسرم؟!!* باور نمے کنم که زمین خورده اے پسر 2 تشنه کنار مشڪ تهے مرده اے پسر... *پسرم ، پسرم.... عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر