بیا قانون "دوستت دارم" را بین خودمان وضع کنیم
صبح ها تلفنت را بردار
به عکسم خیره شو
طوری که انگار قرار است
برای همیشه نباشم
"صبحت بخیر" را طوری بگو
که "عزیزم" ها و "جانم" هایش آزاد شود
و بریزد به رگ هایم
بگذار همین اول صبح تنِ من برایت بلرزد
و بترسم که مبادا روزی نباشی
دو فنجان قهوه ی ساده را بگذارم روی میز
و دلم بلرزد برای شنیدن یک " دوستت دارم"
و تو نگاهت را بپاشی به فنجان های قهوه
و نگاه بی قرار من
دلم بخواهد که بگویی " دوستت دارم"
و تو به جای هر بار گفتنش،
صدبار با نگاهت قربان صدقه م بروی
و من از فکر نداشتنت بمیرم و اسپند دود کنم
بیا با همین قانون ساده
کمی زندگی کنیم
#شیما_سبحانی
#حدیث_دل 🌸🍃
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
مٰادَری
قرآن میخوانَد
هـَمـه ی شـــُـهدا
گوش میدَهند ...
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
و کاش آن روزگاران گم نمی شد
هوای خوب باران گم نمی شد
صفای جبهه ها می ماند ای کاش
صدای پای یاران گم نمی شد...
عکاس: حمید داودآبادی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
7 اردیبهشت سالروز شهادت روحانی #شهیدمصطفی_قاسمی در همدان...
نحوه شهادت :ترور جلوی درب حوزه علمیه همدان
#سالروز_شهادت
❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
پامپئو خواستار تمدید تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران شد
🔹وزیر امور خارجه آمریکا که از پرتاب موفق نخستین ماهواره نظامی ایران به خشم آمده است، بار دیگر خواستار تمدید تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران شد که در مهرماه منقضی میشود.
fna.ir/ex2hsj
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
17.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥«یونس حبیبی»، جانباز و مداح اهل بیت(ع) پس از سالها تحمل عوارض ناشی از جراحات دوران دفاع مقدس، بامداد امروز در ۵۳ سالگی به همرزمان شهیدش پیوست.
این مداح با نوحه «یا اباعبدالله الحسین (ع)» شهرت یافته بود.
فارس
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
اولین شب افطار سال گذشته سردار دلها مهمان خانه شهید پورجعفری
عکس دیده نشده زیبا از
🌹سردار دلها🌹
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌷تهران که میآمد وعده میکرد #مسجد_ارگ در مراسم های حاج منصور ارضی.
تازه موتور خریده بودم. بعد از #افطار گفتم میآیم دنبالت باهم برویم.
🌷از میدان شهدا که رد شدیم یک ماشین پیکان سفید #خلاف آمد و پیچید جلوی ما. بدجور خوردیم بهش. پرت شدم. از بالای سرم رد شد خیلی متبحرانه خودش را جمع کرد. استخوان ترقوهام شکست.😞
🌷محمدحسین زخم های سطحی برداشت. میخواستم زنگ بزنم به پلیس، نگذاشت. میگفت #طوری_نیست...
گفتم: بابا من داغون شدم، چیزی از موتورم نمونده
گفت: این بنده خدا گناه داره، گرفتاره
🌷بالاخره به راننده ماشین گفت برو! من رو برد بیمارستان امام حسین (ع). دکتر آورد بالای سرم. اذان گفتند؛ بدون #سحری نیت #روزه کرد؛ هرچه اصرار کردم نرفت خانه
🌷بچه اولش که به دنیا آمد از همان بدو تولد مشکل تنفسی داشت.
هرچی زنگ میزدم جواب نمیداد.
بعد از چند روز پیام داد: دارم پسرم را دفن میکنم
🌷از یزد که آمد نمیخواستم راجع به آن قضیه صحبت کنم.
معلوم بود در دلش غصه دارد. با خانمش میآمد مسجد ارگ
🌷یکدفعه گفت: اگر این مناجات حاج منصور نبود نمیدانم میتوانستم این درد را تحمل کنم یا نه😞... اینجا که میام آرام میشوم.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#همت_مقاومت
#ذاکر_اهل_بیت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
همسر شهید:
🌿سحرهای ماه مبارک رمضان، از بهترین لحظات زندگی مشترک من و هادی بود، من هنوز هم شوخیها و خندههای سحرهای مشترکمان را به خاطر دارم.
هادی هر روز یک جزء قرائت میکرد و انس او با قرآن در ماه مبارک رمضان بسیار رشک برانگیز بود.✨
توصیه هادی به فرزندانمان این بود که نماز را اول وقت بخوانند، گفت: آن وقتی که بچههایمان کوچک بودند، دست آنها را میگرفت و برای نماز به مسجد میبرد🕌؛ برای اقامه نماز صبح هم همه اعضای خانواده را به آرامی و نرمی بیدار میکرد.
شهید مدافع حرم هادی کجباف🌹
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
در سفـرهی ما ...
رونق اگر نیست ، صفا هست
آنجا که صفا هست یقین نور خدا هست
#لحظات_سبز_افطار
#مردان_بی_ادعا
#التماس_دعا
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
⭐️ لوح | نماز، قبل افطار
🔺 قبل از افطار، نماز میخواندند. میگفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود؛ در این لحظهها اجر این نماز بیشتر است.
🏷 #رمز_رمضان؛ مجموعه لوح از سیره معنوی سپهبد قاسم سلیمانی در ماه مبارک رمضان به مرور منتشر میشود.
#مکتب_حاج_قاسم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh.
🌺 خواهرانه ای به مناسبت شهادت #شهید_عبدالحسین_نوروزی_نژاد:
می رفت و مَنَش گرفته دامن در دست
گفتا که دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست!
آخرین باری که عازم #جبهه شد خیلی خوشحال بود. دلیل روشنی داشت چون پدر رضایت نامه اش را امضاء کرده بود . مادر شب قبل لباس هایش را آماده کرده و خواهر پوتین هایش را با واکس براق انداخته بود.
برادرم عادت داشت همیشه آراسته باشد، لباسش مرتب و پوتین هایش واکس زده ....
24 فروردین 1361 صبح زود مادر او را از زیر قرآن رد کرد و کاسه آبی دنبالش . یکی یکی اعضای خانواده با او خداحافظی کردند و سر و صورتش را غرق بوسه...
من اما دل آشوب! من خواهر کوچکترش بیشتر از بقیه به او احساس نزدیکی داشتم. دوران کودکیمان و بازی و شیطنت های آن روزهایش، دوره نوجوانی و جنب و جوش هایش باعث شده بود بیش از پیش به هم نزدیک باشیم.
هنگام رفتن اجازه نداد کسی از اعضای خانواده جلوی در خانه او را بدرقه کند، گفت همین داخل حیاط کافی است!
و من اما طاقت نداشتم و نمی خواستم این بار حرفش را گوش بدهم! چادرم را سر کرده و در آستانه در ایستادم و به رفتنش نگاه می کردم.
خیابان خلوت بود و #عبدالحسین هر از چند قدمی که می رفت برمی گشت و نگاهی و لبخندی .
آنقدر رفت تا از افق دیدم خارج شد و من همچنان منتظر بر آستانه در ایستاده ام!
سی و هفت سال انتظار آمدنش را می کِشم! آخر این انتظار می کُشَدَم ...
پ.ن: این چشمهای شیدایی
#شهادت را فریاد میزنند.....
نشر معارف شهدا در ایتا
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh