روز عروسیش خیلی خسته شده بود.
مدام درگیر کارها بود و رفت و آمد.
شوخی میکرد و به هرکسی که میرسید میگفت:" زن نگیریا😐 ببین به چه روزی افتادم ، زن نگیری.😂"
حتی به ما خواهرها هم میرسید میگفت:" آبجی زن نگیری .."😅
°• شـهید مـحمد تقی سالخورده
#خاطرات | #طنز |
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
💚#یا_امام_مجتبی🌸
کار من نیست که از عشق شما دم بزنم🍃
یا شبیه شهدا شعله کشم بر بدنم
منم و لقلقهای ساده درون دهنم:
من حسینیشدهی دستامامِحسنم✋
#دوشنبه_های_امام_حسنی💚
نشر معارف شهدا در ایتا
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
•♥️• شـهید احمد محمد مشلب •♥️• نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
[ داداش مهربــون🙃 ]
🍃
احـمد با رفتارش، به من عشق، علاقه و وفاداری به خانواده را می آموخت.
بسیار به مادر و مادربزرگش علاقهمند بود.
🍃
احـمد محبت بسیاری به مادرش ابراز میڪرد و عشق او به مادرش بی نظیر و غیر قابل وصف بود.
🍃
به بهانه های مختلف برایش هدیه میگرفت و روز به روز ارتباط آن ها با هم صمیمیتر میشد.
🍃
در ڪارهای منزل به او ڪمڪ می کرد.
حتی ڪـارهای زنانه در آشپزخانه را نیز برای مادرش انجام می داد.
🍃
گاهی اوقات احـمد خودش برای همه غذا درست میکرد و به کار در خانه افتخار می کرد.
🍃
اگر در انجام ڪاری اشتباهی از او سر می زد و ڪار خطایی میکرد، خیلی زود ابراز پشیمانی کرده و درصدد جبران اشتباهش بر می آمد.
🍃
• راوي نورهـان دقـدوق خواهـر شـهید
|📖| ـبرش کتاب #ملاقات_درملکوت
• ♥️
#شهیدBMWسوار
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
اِلهی!
فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَیتَهُ لِقُرْبِک وَ وِلایتِک
وَ اَخْلَصْتَهُ لِوُدِّک وَ مَحَبَّتِک،
وَ شَوَّقْتَهُ اِلی لِقآئِک
وَ رَضَّیتَهُ بِقَضآئِک
وَ مَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ اِلی وَجْهِک
وَ حَبَوْتَهُ بِرِضاک
وَ اَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِک وَ قِلاک
خدایا!
قرار ده ما را از زمره کسانی که برای قرب
و دوستیات برگزیده ای
و برای عشق و محبتت خالصش گردانده
و به دیدارت شائقش کرده
و به قضا و قَدَرَت راضیش ساخته
و به دیدن رویت به او نعمت بخشیده
و به خشنودی خویش مخصوصش گردانده
و از غم هجران و فراقت پناهش داده
#مناجات_المحبین
التماس دعا
نشر معارف شهدا در ایتا
خدایا کمك كن ؛
اگر در صفِ شهدا غایبیم
در صف پیامرسانان راهشان
غایب نباشیم ...
#تبلیغات
#هور_هویزه
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
بعد از شما ...
غرق شدیم در روزمرّگی هایمان
و گیر کردیم به سیم خاردار نَفْس
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
محمد گفته بود:
" من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم... "
صبح ۵ اردیبهشت، یکدفعه صدای انفجار خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در پهلوی چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود.
یکی از دوستانش از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در خواب او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم سپاه هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود.
از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟
محمدرضا تورجی زاده در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را در آغوش گرفتم...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده❤️
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
نیما هم اگر تو را شناخته بود
به جای شعرِ نو؛
شعرِ "تو" میگفت!
#شهید_علیرضا_شمسیپور ❤️
-----------------------------------------
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh