eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
356 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
غم مخور ؛ منتقمِ آن شه بی سَر برسد مرد احیاگر خون شهدا می‌آید ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
کوچه‌ی سینه‌زنی ارثِ شهیدان برماست ؛ روزی ما زعطای شهدا آمده است نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
لشگرم ریخٺ بهم یاررشیدم برگرد ناامیدم نڪن عباس،امیدم برگرد نگران حرمم جان حسین زودبیا حرف غارٺ شدن خیمہ شنیدم برگرد 💔 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
در رکاب حسین_۹.mp3
7M
💫 ۹ شب نهم؛ حضرت قَمَر بنی هاشم و من... ▪️با خوانش: مژده لواسانی ▪️به قلم: حاتمه سیدزاده ▪️تنظیم: پارسا کمالی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
(س) (س) میخوانیم اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاًوَحافِظاً وَقائِداًوَناصِراًوَدَليلاًوَعَيْناًحَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً به امید روزی که همه خبرهای جهان این باشد: ((مهدی فاطمه آمد)) 🔴 🚩دوستان در روز تاسوعا و  در روز عاشورا به نیت آرامش قلب مولامون صدقه دهید و صلوات بفرستید. اَللّهُــمَّ عــجّـــلْ لِــــوَلِیــِّکــــَ الْـفَــــــرَج اللهم عجل فی فرج مولانا المنتقم بحق زینب(س)
پسر دور از پدر می‌شد مهیّای خطر می‌شد پدر هی پیرتر می‌شد پسر می‌بُرد دل‌ها را ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
داغ غربت دست مقطوع روضه‌ی انگشترت اسم قاسم جسم قاسم اربا اربا پیکرت . . . 🌷 شبتون شهدایی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
نگاهت در نگاهم شد چه بی تاب است قلب تو ومن مست همین چشمم قیامت می‌شوم با تو شاعر یاس خادم الشهدا رمضانی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
۵۸ نگاهی به محمدرضا انداختم. که ایستاده بودو به من نگاه میکرد... سمتش رفتم لبخندی زدم و گفتم: -سلام. اوهم به لبخند من جواب داد و گفت: -سلام عزیزم. -خوبی؟؟؟دیشب خوب خوابیدی؟ -آره خوبم.توخوبی؟؟ -خداروشکر. مادرمحمدرضا_خب عروس و دوماد میخوان مارو همین جا نگه دارن؟؟؟؟ محمدرضا_شرمنده بفرمایین.بفرمایین بالا... همه وارد ساختمان شدن. بعد هم محمدرضا به من نگاه کردو گفت: -بفرمایین خانوم. لبخندی زدم و گفتم: -ممنون. وارد خانه شدیم همگی دور هم نشستیم. با میوه و شیرنی هایی که محمدرضا خریده بود از خانواده ها پذیرایی کردیم. همه خوشحال بودیم. نیم ساعتی گذشت محمدرضا داخل اتاق بود. یکمی بعد منو صدا کرد. -فاطمه؟؟؟ -جان؟؟ -یه دقیقه بیا. به دنبال نگاهش داخل اتاق رفتم. چیزی دستش بود. -این چیه؟؟؟ -منو ببخش بخاطر تموم رفتار هایی که این مدت داشتم. -این چه حرفیه عزیزم. جعبه ای کوچیک سمتم گرفت و گفت: -این یه هدیه ی ناقابله. -این چه کاریه آخه.برای چی زحمت کشیدی؟؟ -زحمت نیست عزیزم. دلم میخواست برات هدیه بخرم.بازش کن. جعبه را باز کردم داخلش یه گردنبند خیلی قشنگ بود که با خط تحریری دوتا اسم روی هم نوشته شده بود... (فاطمه و محمد) ❤️ ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh اینم اخرین قسمت رمان منو به یادت بیار امیدوارم مورد پسندتون قرارگرفته باشد 😊☺️🌹🌹🌹
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ  هر شب به نیابت از یک شهید بزرگوار (یکی از شهدای عزیز و گرانقدری که همانند قمـر بنی هاشم،ابالفضل العبـاس به شهادت رسیدند.) نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا حضرت عبّاس! بگو محتشم‌ات را، از جوهره علقمه پر ڪن قلم‌ات را جارے شود از دامنه‌اش چشمه‌اے از خون بر دوش بگیرد اگر الوند غم‌ات را یک دست تو در آتش و یک دست تو بر آب دندان به جگر گیر و به پا ڪن علم‌ات را آن جا ڪه علے اصغر شش ماهه شهید است شاعر یله ڪن قافیه درد و غم‌ات را بے نیزه و بے اسب بماناد؛ ڪه بے دست چون باد برآشوب ڪه دشمن همه بید است بگذار گشایش گر این واقعه باشی بر علقمه قفلی‌ست و دست تو ڪلید است ابروے ترک خورده عبّاس ... خدایا شقّ القمر از لشڪر ابلیس بعید است بر نیزه سر توست ڪه افراشته گردن؟ ےا سرخ‌ترین سوره قرآن مجید است؟ روزی ڪه سر از ساقه هر نیزه بروید در عالم عشّاق عزایی‌ست ڪه عید است بایست قلم گردد اگر از تو نگوید دستے ڪه نویسنده این شعر سپید است شمشیر ڪن از فرط جنونت قلم‌ات را چون قافیه باخته شعر یزید است چون قافیه باخته شعر یزید است شمشیر ڪن از فرط جنونت قلم‌ات را یا حضرت عبّاس! قدم رنجه ڪن، آرام بگذار به چشمان ملائک قدم‌ات را ...