eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
355 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
11.3هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
سلامٌ عَلی آسمانِ نگاهٺ ... سلامٌ عَلی نورِ در سجده گاهٺ ...
إِنَّ الْإِنْسَانَ ؛ لَفِي خُسْرٍ ... یعنی آدم بمیرد ؛ و روی #ماهت را نبیند ..‌. أینَ صاحِبُنا ؛ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ...
🍃🌼قربان لبـــــان روزه دارت آقــا💕 بی یار غریبـــانه کجا می گردی 🍃🌼سردار و امــــیر آسمانی آقـــــا تنها و طریـــــد در کجا می گردی 🌹تعجیل درفرج مولا 🌹 اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم جانم فدای تون
ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی زاید و کاستی #ورزشکار_باشیم نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁زخمیان عشق🍁
🔴درس خمپاره! 🔶کلاس آموزش رزمی داشتیم. درس خمپاره و انواع آن. مربی یکی از آنها را بالا گرفته بود و توضیح می داد: اینکه می بینید، اینقدر شازده است و مؤدب و سر به زیر، جناب خمپاره 120 است. خیلی آقاست. وقتی می آید پیشاپیش خبر می کند، پیک می فرستد، سوت می زند که برادر سرت را ببر داخل سنگر من آمدم، خورد و مرد پای من نیست، نگویید نگفتید! 🔶سپس آن را گذاشت زمین و خمپاره دیگری را برداشت و گفت: این هم که فکر می کنم معرف حضور آقایان هست. نیازی به توضیح ندارد، کسی که او را نمی شناسد خواجه شیراز است. همه جا جلوتر از شما و پشت سر شما در خدمتگزاری حاضر است. شرفیاب که می شوند محضرتان به عرض ملوکانه می رسانند منتها دیگر فرصت نمی دهند که شما به زحمت بیفتید و این طرف و آن طرف دنبال سوراخ موش بگردید! با اسکورتشان همزمان می رسند. 🔶نوبت به خمپاره 60 رسید، خمپاره ای نقلی و تو دل برو، خجالتی، با حجب حیاء، آرام و بی سر و صدا. دلت می خواست آن را درسته قورت بدهی. اینقدر شیرین و ملیح بود: بله، این هم حضرت والا «شیخ اجل»، «اگر منو گرفتی»، «سر بزنگاه»، «خمپاره جیبی» خودمان 60 عزیز است. عادت عجیبی دارد، اهل هیچ تشریفاتی نیست. اصلاً نمی فهمی کی می آید کی می رود. یک وقت دست می کنی در جیبت تخمه آفتابگردان برداری می بینی، اِ آنجاست! مرد عمل است. 🔶 بر عکس سایرین اهل شعار نیست. کاری را که نکرده نمی گوید که کرده ام. می گوید ما وظیفه مان را انجام می دهیم، بعداً خود به خود خبرش منتشر می شود. هیاهو نمی کند که من می خواهم بیایم. یا در راه هستم و تا چند لحظه دیگر می رسم. می گوید کار است دیگر آمد و نشد بیایم، چرا حرف پیش بزنیم برای همین شما هیچ وقت نمی توانید از وجود و حضور او با خبر بشوید. اول می گوید بمب! بعد معلوم می شود خمپاره 60 بوده است. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#سردار_خیبر توی یکی از پاتک های دشمن، پایش ترکش خورد از آن ترکش های درشتی که هر کسی را زمین گیر می کند، ولی مهدی که وضع روحیه ی بچه ها را می بیند و فشاری که رویشان هست، تحمل کرد سوار موتورش شد، برگشت عقب فهمیدیم یک ساعتی رفت و برگشت، ولی نمی دانستیم رفته عقب، زخمش را باندپیچی کرده و شلوار خونیش را عوض کرده بعدها بچه ها از شلوار خونی که توی سنگرش پیدا کردند، فهمیدند راوی: اصغر ابراهیمی #شهید_مهدی_زین‌الدین #خیبر #جزیره_مجنون نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یــادت باشــد اسـم نیست❌ ↫رســـم است !!! شهیــد عکس📸 نیست که اگـر از دیوار اتاقت فراموش🗯 بشـــود ↫شهیـــد است ↫زندگیست❤️ ↫راه است ↫ است! شهید امتحـانـ📃 پس داده است بـه سوی خـــــدا💫 🌷
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
یــادت باشــد #شهیــد اسـم نیست❌ ↫رســـم است !!! شهیــد عکس📸 نیست که اگـر از دیوار اتاقت #برداشتـی
🌷 🔰ماه مبارک رمضان🌙 بود. قرار شده بود باز هم به بروند. یک روز که از خانه پدرش🏡 آمد، به من گفت: "خانم! مامانم میگن را نرو سوریه."😔 🔰گفتم: خوب طوری نیست! خوبه که باشی. بمون و بعد از ماه برو🚌 اون شب رفتیم مهمونی و بعد هم رفتیم 🌷 کوه سفید. 🔰فردا صبح که از خواب بیدار شد، گفت: من برم بیرون و بیام. وقتی برگشت خونه🏘 گفت: خانم! من دیشب به گفتم نمی خوام ماه رمضان را به برم🚷 ولی صبح پشیمون شدم و حالا رفتم پیششون و گفتم: ”هر طور صلاح میدونن“ ششـ6ـم ماه رمضان به سوریه رفتند و یازدهــ11ـم ماه مبارک هم به رسیدند.... 💥نکته ش رو گرفتی⁉️ رابطه و گمنام رو داشتی؟ همش همینه... نگاه شهید👀 به قلبته هر چی میخوای، بخواه... شهید، می گوید، دعایت می کند به شرط اینکه☝️ 🌷 تو قلبتـ❤️ عشقی نبینه❌ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
از مادر شهیدان محسن و یوسف سجودی پرسیدم : مادر ! فرزندانت کجا هستند؟ گفت : یوسف سال‌ها پیش به دنبال فرمان امامش به جبهه رفت و با شهادت به مأموریت خود خاتمه داد و محسن هم 37 است به مأموریت رفته و هنوز بازنگشته ... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh