eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
351 دنبال‌کننده
29هزار عکس
11.4هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
مادربزرگ میگفت خدا نگاه میکنه ببینه تو برای بنده‌هاش چی ‌میخوای و چی کار میکنی تا همونو برا خودت کنه خوبی کنیم تا خوبی ببینیم
خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و ترس و اندوهِ عذاب و اشتیاق پاداش وعده داده شده را روزی‌ام، کن تا لذّت آنچه تو را به خاطر آن می‌خوانم و دشواری چیزی که از آن به تو پناه می‌آورم، بیابم. دعای بیست و دوم صحيفه سجاديه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 شاطری که شهید مدافع حرم شد! شهید حسن قاسمی دانا از بسیجیان فعال شهر مشهد مقدس و مربی رزم نیروهای بسیج بود. در اکثر رزمایش‌های بسیج داوطلبانه شرکت می‌کرد. با اینکه در دانشگاه قبول شده بود اما به دانشگاه نرفت و در مغازه نانوایی پدرش مشغول به کار گشت. در روز‌های گرم ماه مبارک رمضان که به پخت نان مشغول بود، به مادرش که نگران سلامتی‌اش بود، می‌گفت: کار در این شرایط سخت، هم یک امتحان است و هم باعث آمرزش گناهان می‌شود. درآمد بالایی داشت و می‌توانست مثل خیلی از جوانان دیگر مشغول امور دنیوی شود اما جسارت تکفیری‌ها به حریم اسلام در سوریه غیرت حیدری‌اش را خدشه‌دار کرده بود و برای رفتن به سوریه ثبت‌نام نمود و ۲۲روز پس از نخستین اعزامش، ۱۹اردیبهشت۱۳۹۳ در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید. ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 جواد و رفقایش روی بعضی آدم ها اسم می‌گذاشتند اسم یکی را گذاشته بودیم "نمایندگی ولی فقیه" از بس نماز میخواند و اهل عبادت بود... گاهی جواد می‌رفت سراغش و می‌گفت فلانی پستش را ترک کرده یک حکم برایش بدهید نماینده ولی فقیه هم می‌گفت برایش سیبیل آتشین بزنین و با این حکم، از خجالتش درمی‌آمدیم.... 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دوستان ِ ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 از اخم تا لبخند اعتقاد داشت که فاصله اخم و لبخند دشمن خیلی کوتاه است و بر همین اساس توصیه می کرد: 👈ما باید به توانمندی های داخل خود توجه و خود را باور کنیم و چشم به بیرون نداشته باشیم. لازم است که راههای میان‌بر را پیدا کرده و فراموش نکنیم که دشمن همیشه دشمن است. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان سالروز شهادت ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 ...برایمان دعا کن چشمان تو گل آفتابگردانند! به هرکجا که نگاه کنی، خدا آن‌جاست! یاران خاص ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 آمریکایی شهید در راه آزادی ایران!  هوارد باسکرویل معلمی بود که برای تدریس تاریخ به ایران آمد. حضور او در ایران همزمان شد با دوره‌ای که محمدعلی‌ شاه در تهران مجلس را به توپ بسته بود تلاش مردم تبریز بر این بود که مشروطیت را بازگردانند و نیروهای شاه هم به تقابل با آن‌ها تبریز را محاصره کردند. ۱۱ماه از محاصره گذشت و کمبود دارو و غذا به مردم فشار آورد. باسکرویل دسته‌ای مردم را با نام فوج نجات جمع‌آوری کرد به آنها آموزش نظامی داد تا محاصره را بشکنند. پس از مدتی کنسول آمریکا در تبریز، از او خواسته بود از صف مشروطه‌خواهان جدا شود. ستارخان نیز ضمن قدردانی از باسکرویل او را به کناره‌گیری از نبرد تشویق می‌کند اما جوان آمریکایی پاسخ عجیبی می‌دهد؛ او خطاب به کنسول آمریکا میگوید: جناب کنسول! اگر من تبعه آمریکا هستم و بدان افتخار دارم، یک انسان نیز هستم. اوضاع این ملت، آرامش را از من ربوده است. نمی‌توانم به آسودگی فجایعی را که به مردم این شهر می‌گذرد تماشاگر باشم و هیچ اقدامی نکنم؛ از مرگ نیز نمی‌ترسم. تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست. در جریان نبرد بین گروه فوج نجات و محاصره کنندگان، باسکرویل بر اثر گلوله‌ای که به سینه‌اش اصابت کرد، کشته شد. پس از مرگ وی، مراسم تشییع جنازه‌ای با حضور گستردهٔ مردم در گورستان ارامنه تبریز برگزار شد. چندی بعد، ستارخان، نام و تاریخ کشته شدن باسکرویل را روی تفنگش حک کرد و در پرچم ایران پیچیده و برای خانواده‌اش در آمریکا فرستاد. سالروز شهادت
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 یه شهیدی هم بود که قول شفاعت داد... ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 یک نفر دیگر را داشتیم که خیلی میخوابید. اسمش را گذاشته بودیم ارشد خواب.... یک شب این بنده خدا خوابید جواد همه مان را صدا زد برق آسایشگاه را قطع کردیم و رفتیم بیرون جواد هم رفت او را از خواب بیدار کرد و گفت: بلند شو صبح شده همه رفتند نماز... او هم خواب آلود بیدار شد و تختش را آنکارد کرد و دوید بیرون که دید یک گروهان دارند بهش می‌خندند... فردایش دیدیم ارشد خواب با جواد نشسته اند به بگوبخند... شوخی‌هایش اینطوری بود 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دوستان ِ ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 مناجات شهدا خدایا! حمد بی‌پایان خدای را که توفیق داد جامه‌ی شهادت بر تن کنم و حسین‌گونه در راهش قربانی شوم. ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh