eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
351 دنبال‌کننده
29هزار عکس
11.4هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
(٢ / ١) ....! 🌷عصر بود، خورشید چهره ‌ی زرد خود را در افق مغرب پوشاند و نارنجی شد، روز اول استقرار ما در پادگان به پایان رسیده بود که معاون فرمانده آمد و گفت: بچه ‌ها شما آموزش دیده ‌اید؟ همه با صدای رسا گفتند: بله ....! اما فقط من بودم که چند روزی در پادگان منجلیق کرمان آموزش دیده بودم. آن هم فقط کار با اسلحه و یک سری مطالب تئوری و.... 🌷جناب معاون کله‌ ی خود را خاراند و گفت: خوبه خوبه! به نوبت بروید و از اسلحه خانه، اسلحه خود را تحویل بگیرید. یادتان باشد که اسلحه ناموس ما نظامی ‌ها است مواظب باشید کسی به ناموستان بد نگاه نکند! 🌷به ترتیب و مثل بچه مدرسه ‌ای ها در صف ایستادیم و هر کدام یک ژ-۳ با مقداری فشنگ تحویل گرفتیم. پادگان چابهار قبل از انقلاب مرکز ساواک بود و بعد از پیروزی انقلاب با تشکیل سپاه پاسداران به نیروهای سپاهی داده شده بود. وارد آسایشگاه پادگان شدیم که تعدادی اتاق داشت و در هر اتاق چهار تا تخت سه طبقه وجود داشت و فاصله تخت سوم تا زمین حدود ۲متر بود. 🌷لبه تخت‌ ها هیچ نرده و حفاظی وجود نداشت و من با سابقه لنگ و لگد زدن در خواب بهترین طبقه یعنی اول را باید انتخاب می کردم اما طبقات اول پر بود و من به ناچار روی یکی از تخت‌ های طبقه سوم وسایلم را گذاشتم و جا گرفتم. 🌷می‌ دانستم که اگر در طبقه سوم بخوابم با این خواب بدی که دارم حتماً می‌ افتم پایین و افتادن همان و داغان شدن همان. اما با آیه الکرسی و صلوات در این مدت اتفاقی برایم نیفتاد. بسیاری از بچه ‌ها اسلحه ندیده بودند و با ترس و احتیاط با اسلحه‌ شان ور می‌ رفتند. 🌷محمد ابراهیمی گفت: جلالی تو که آموزش دیدی باید به ما هم یاد بدهى، من هیچی از این تفنگ ‌ها سر در نمی‌آورم. کله تازه ماشین شده ‌ام را خاراندم و گفتم: باشه بچه ‌ها از فردا آموزش نظامی شروع میشه البته پنهانی! زشته بقیه پاسدارها بفهمند ما هیچی بلد نیستیم! ... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh