eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
353 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
11.3هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
در تابستان 58 برای مقابله با گروهک‌های مسلح ضد انقلاب، عازم کردستان شد. وی علاوه بر نقش فعال در آزادسازی مهاباد، سنندج، سقز، بانه، سردشت، پاوه و روستاهای اطراف آن، مریوان، دزلی، قله تته، پاسگاه مرزی ژالانه، دکل مرزی کمان‌جیر، ارتفاع اورامان تخت، منطقه مرزی مله‌خورد، قله دالانی، ارتفاعات قوچ سلطان، به ترتیب فرماندهی سپاه پاوه و همچنین فرماندهی سپاه مریوان را بر عهده داشت 📚موضوع مرتبط: 📆تاریخ مناسبت نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
سال 53 به خدمت سربازی فراخواند شد، در همین دورن سربازی با تشکیل جلسات نیمه مخفی، سعی در افشای ماهیت رژیم پهلوی داشت. فعالیت‌های وی علی‌الخصوص در هدایت تظاهرات 13 شهریور 1357 مردم خرم آباد، توسط مأموران امنیتی ردگیری شد. به دنبال آن دستگیر و زیر شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت. با آزدی از زندان، نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات را در محلات جنوب تهران عهده دار شد. در همین زمان روابط خود را با حرکت‌های مکتبی دانشجویی و روحانیت مستحکم‌تر کرد. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت تشکیل کمیته محله را بر عهده گرفت. با تشکیل سپاه پاسداران به عضویت این نهاد تازه تأسیس درآمد و به مقابله با گروهک‌های ضد انقلاب و تجزیه طلب پرداخت. 📚موضوع مرتبط: 📆تاریخ مناسبت نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج، از طرف فرماندهی کل سپاه مامور شد با بکارگیری برادران سپاه مریوان و پاوه تیپ محمدرسول‌الله(صلی الله علیه وآله) - که بعدها به لشکر تبدیل شد - را تشکیل دهد و فرماندهی تیپ مذکور را به عهده گیرد. 📚موضوع مرتبط: 📆تاریخ مناسبت نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
17 بهمن 1360 تیپ محمدرسول‌الله فعالیت خود را درپادگان دوکوهه آغاز کرد. در شب دوم فروردین سال 61، در محور دشت عباس(چنانه) ودر قالب عملیات فتح‌المبین وارد عرصه پیکار شدند و در این عملیات نقش اساسی ایفا کردند. در طرح عملیات « بیت‌المقدس» حاج احمد متوسلیان علاوه بر فرماندهی تیپ، در مأموریت‌های شناسایی نیز شرکت داشت. سرانجام طی این عملیات، حاج احمد و نیروهایش توانستند وارد خرمشهر شوند و این شهر را از اشغال نیروهای رژیم بعث آزاد کنند. 📚موضوع مرتبط: 📆تاریخ مناسبت معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین 🍃 نام و نام خانوادگی :سردار حاج احمد متوسلیان از فرماندهان جنگ ایران و عراق است تاریخ تولد :1332/1/15 محل تولد : تهران تاریخ اسارت :1361/4/14 نحوه اسارت: حاج احمد متوسلیان به همراه سه نفر دیگر از همراهانش جهت تهیه گزارشی از وضعیت پایتخت لبنان، عازم این کشور شدند و در حالی که عازم محل کار خود در سفارت ایران بودند، در مسیر طرابلس به بیروت به دست نیروهای حزب فالانژ لبنان به اسارت درآمدند. از آن زمان تا کنون خبر موثقی از سرنوشت آنان در دست نیست تحصیلات :مهندسی الکترونیک در دانشگاه علم و صنعت ایران 📚موضوع مرتبط: 📆تاریخ مناسبت نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعالیت سیاسی تا انقلاب بعد از خدمت سربازی به نهضت امام خمینی گرایش پیدا کرد و در کنار فعالیت سیاسی در یک شرکت تاسیساتی استخدام و بعد از چند ماه به خرم آباد منتقل شد در نهایت بخاطر فعالیت ها سیاسی توسط ساواک دستگیر و در خرم آباد راهی زندان شد تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی از زندان رهایی یافت او بعد از زندان به کمیته انقلاب پیوست سپس وارد نیروی تازه تاسیس سپاه پاسداران شد وقتی معاوضه قبول نمی شود عماد مغنیه در مقابل اسرای ایرانی ، دیوید دج یکی از افسران بلند پایه CIA را دستگیر و تحویل ایران می دهد تا اینکه بعد از تخلیه اطلاعاتی قرار به معاوضه می گذارند قرار بر این بود این افسر CIA آمریکایی با سه دیپلمات و حاج احمد متوسلیان معاوضه شود اما در نهایت با فشار سوریه و کوتاه آمدن طرف ایرانی او در مقابل دریافت اسلحه و آزادی 21 افسر سوری معاوضه شد ! علی قنبری از نیروهای اعزامی برای آزادسای متوسلیان در لبنان می گوید که تا یکروز قبل از معاوضه ، متوسلیان جز افراد بود اما در نهایت بخاطر عدم تمایل طرف ایرانی ، او لحظه آخر به اسرائیل باز گردانده شد ربوده شدن بنا بر اعلام رادیو اسرائیل در 14 تیر 1361: نیروهای حزب فالانژ لبنان (وابسته به اسرائیل) سه دیپلمات بنام های سید محسن موسوی (کاردار)، تقی رستگار مقدم (کارمند سفارت) و کاظم اخوان (عکاس) به همراه احمد متوسلیان را در 4 کیلومتری شمال شهر لبنان دستگیر شدند 📚موضوع مرتبط: 📆تاریخ مناسبت نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
پاوه که بودیم، حاج احمد صبح ها بعد از نماز ما را به ارتفاعات شهر می برد و توی آن برف و یخبندان باید از کوه بالا می رفتیم. بالا رفتن از کوه خیلی سخت بود، آن هم صبح زود. اما پایین آمدن راحت بود؛ روی برف ها سُر می خوردیم و ده دقیقه ای برمی گشتیم. حاج احمد همیشه روی پلی که کنار کوه بود با یک جعبه خرما می ایستاد و به بچه ها خسته نباشید می گفت و از آنها پذیرایی می کرد. یک بار که در حال برداشتن خرما بودم، گفتم «مرسی برادر» گفت: «چی گفتی؟»، فهمیدم چه اشتباهی کردم، گفتم: «هیچی گفتم دست شما درد نکنه.» گفت: «گفتم چی گفتی؟» گفتم: «برادر گفتم خیلی ممنون» دوباره گفت: «نه اون اول چی گفتی؟» من که دیگر راه برگشتی نمی دیدم، گفتم: «خرما را که تعارف کردین گفتم مرسی» گفت: «بخیز». سینه خیز رفتن در آن شرایط با آن سرما و گل و برف ساعت 8 صبح، واقعاً کار دشواری بود. اما چاره ای نبود باید اطاعت امر می کردم. بیست متری که رفتم، دیگر نتوانستم ادامه بدهم. انرژی ام تحلیل رفته بود. روی زمین ولو شدم و گفتم: «دیگه نمی تونم»؛ حاج احمد گفت: «باید بری»، گفتم: «نمی تونم»، والله نمی تونم»، بعد با ضربه ای به پشتم زد که نفهمیدم از کجا خوردم! ظهر که همدیگر را دوباره دیدیم، گفتم: «حاج احمد اون چه کاری بود که شما با من کردی؟ مگه من چی گفتم؟ به خاطر یک کلمه برای چی منو زدین؟»، گفت: «ما یک رژیم طاغوتی را با فرهنگش بیرون کردیم. ما خودمون فرهنگ داریم. زبان داریم. شما نباید نشخوار کننده کلمات فرانسوی و اجانب باشید. به جای این حرف ها بگو خدا پدرت رو بیامرزه!» 📚موضوع مرتبط: 📆
وارد دارخوین شده بودیم. 3 روز بعد نامه‌ای به امضای حاج احمد به دستم رسید که «در اسرع وقت جمع کنید و به تهران بیایید که عازم لبنانیم». نامه توسط محسن مهاجر از بچه‌های مشهد که در والفجر 4 به شهادت رسید و جنازه‌اش هم همانجا ماند، به دستم رسید، اول فکر می‌کردم شوخی است بعد که پیش آقای رحیم صفوی رفتم، گفت: درست است، سریعاً بروید، به پادگان امام حسین(ع). حاج احمد متوسلیان به ما گفت: من اگر به لبنان بروم، برنمی‌گردم شما فکر خودتان باشید. و بعد برایمان تعریف کرد که یادتان هست فتح‌المبین، امکانات نداشتیم و می‌گفتم نکند شکست بخوریم، در همان تاریکی برادری با لباس فرم سپاه به پشتم زد و گفت: «حاج احمد، خدا را فراموش کردی، ائمه را از یاد برده‌ای فکر تویوتا و تجهیزات هستی» همانجا مژده پیروزی فتح‌المبین را به من داد و گفت عملیاتی به نام الی‌بیت‌المقدس در پیش دارید، در این عملیات خرمشهر آزاد می‌شود بعد از آن، تو به لبنان می‌روی و دیگر برنمی‌گردی.» 4 روز لبنان ماندیم تا اینکه حضرت امام گفتند: «راه قدس از کربلا می‌گذرد، برگردید.» قرار شد ما به تهران بیاییم، اما حاج‌احمد به همراه 3 تن از بچه‌ها به بیروت رفت و دیگر هیچ وقت برنگشت.» 📚موضوع مرتبط: 📆تاریخ مناسبت نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh