آن شب گرسنه خوابید....
دوره آموزش تاکتیک بودیم.از اردوی صحرایی برگشتیم، همه دنبال اب و غذا بودند، وقتی غذا رو پخش کردند به همه رسید به جز سربازی که همرامون بود.
آقا روح الله غذای خودش رو به اون سرباز داد، در حالی که خودش ازصبح اون روز تا ساعت ۱۱ شب چیزی نخورده بود.
هرچقدر هم بهش گفتند تو سهم غذای خودت رو بخور برای اون سرباز غذا میارن، قبول نکرد و اون شب رو گرسنه خوابید.
حتی بعضی از هم دوره ای ها هم که بهش غذا تعارف کردند نخورد....
#شهید_روحالله_کافیزاده ❤️
#راوی_همرزمشهید ✍
-----------------------------------------
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این میکشد به زورم وان میکشد به زاری
#سعدی ✍
#شهید_روحالله_کافیزاده ❤️
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت تو در میان گلها چون گل میان خاری وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو این
#سیره_شهدا
رفتارهای روحالله آنقدر پخته و سنجیده بود که من در کنارش کامل شدن و بزرگ شدن را خیلی خوب حس می کردم. صبر زیادی داشت و این صبر زیادش فرصت برای رشد من فراهم می کرد تا جایی که اطرافیان این بزرگ شدن من را خیلی خوب حس میکردند و حتی به من گوشزد هم میکردند که رفتارهای من با قبل از ازدواج خیلی متفاوت شده است.
اختلاف نظر در هر زندگی مشترکی هست، اما چیزی که اصلاً بلد نبودیم قهر کردن بود. شاید باور نکنید بیشترین زمان ممکن که با هم حرف نمیزدیم از پنج دقیقه بیشتر نمیشد.خیلی زود خندهمان میگرفت و میزدیم زیر خنده و هرچی بود همانجا تمام میشد.
بیشتر اوقات در ظــرف شسـتن به من کمک میکرد. نزدیکهای عید که میشد حسابی کمک حالم بود. هر کاری که از دستش برمیآمد انجام میداد....
#شهید_روحالله_کافیزاده ❤️
@zakhmiyan_eshgh