eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
354 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
11.3هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
وزخم هایی هست که هیچ مرحمی آن را التیام نمیبخشد
وتنهایی هست که هیچ جمعی آن را برطرف نمیکند
درهایی هست که جز تو کسی نمیتواند آنها را بگشاید
ودعاهایی هست که جز به آمین تو اجابت نمیشود
تلاشهایی هست که جز به مدد تو ثمر نخواهد داد
أشهد بالعصافير التی تطير من عينيک إلى قلبی... أشهد أننی أحببتک مرّة... ومازلت... گواهی میدهم به گنجشک‌هایی که از چشم‌های تو تا قلب من پرواز میکنند... گواهی میدهم که من یک‌بار عاشقت شدم... و هنوز هم... غاده السمان
خدایا خودت اجابت کن دعای مارا
💫 گفتی که: به وصلم برسی زود، مَخور غم آری، برسم، گر زِ غمت زنده بمانم !
💫 در نزول گریه‌ام دیدم صعود خویش را اشک چون پایین بیاید روح بالا می‌رود #لطیفیان شب جمعه شب زیارتی ارباب😭 #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند دردِ بی‌ درمان‌شان را شــ‌هادت درمـــان می‌کند.. #شهید_علی_صیاد‌شیرازی🌷 #سالروز_ولادت
🍁زخمیان عشق🍁
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند دردِ بی‌ درمان‌شان را شــ‌هادت درمـــان می‌کند.. #شهید_علی_صیا
🌺علی همیشه یک حقوقش 💰را به من می داد و من با همان یک سوم، امور را اداره می کردم. خرج و مخارج منزل دست ✋خودم بود. 🍃می گفتم: شما مسئولین از وضع بازار که خبر ندارید.❌ رفتم را که تازه خریده بودم، برایش آوردم.😇 گفتم: به نظرت قیمت این بلوز چنده؟ پنج هزار تومانی را می گفت پانصد تومان. دادم در می آمد. معلوم بود که از قیمت ها خبر ندارد. می گفتم: ‼️شما نمی دانید که قیمت ها چقدر بالاست و چه بیدادی می کند.😔 🌺پولی که علی می داد با اینکه یک سوم بود؛ اما داشت. وقت که بهم پول می داد می گفتم: حاج آقا! یه وقت پول کم نیارید و برید قرض کنید😥. از همین بردارید. خندید و می گفت: شما نگران نباش قرض نمی کنم.💯 🍃دو سوم باقی مانده حقوق هر را برای کمک به این و آن خرج می کرد. خیلی ها می آمدند دم در خانه🏡 نامه می دادند و گریه می کردند. درد دل💔 می کردند. نامه را که می دادم علی، مدام پیگیری می کردم تا به نتیجه برسد. علی می خندید و می گفت: 😍« خانم ! شما بیش تر از من برای درد این مردم جوش می زنید.»☺️ ✍راوی: همسر شهید کتاب خدا می خواست زنده بمانی؛📚 🌷 📎سالروز ولادت نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh