فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنههایی که
برای همیشه در تاریخ میماند!!
امدادگر فلسطینی،
کودکی را در آغوش گرفته
و تلاش میکند او را بخنداند!
وقتی گل لبخند بر چهره کودک میشکفد، امدادگر نمیتواند
جلوی اشکهایش را بگیرد و...
نمیدانم او
در آن لحظه
به چه چیز فکر میکرد......
حداقل
20 هزار نفر در غزه شهید شده اند
مردم مظلوم و بی پناه فلسطین اما
استوار ایستادهاند و تلاش میکنند به یکدیگر روحیه داده و خود را حفظ کنند....
پناه آنان
در این روزهای سخت و سنگی
فقط
«خدا»ست!
أَلیسَ اللهُ بکافٍ عبدَه!؟
ألیسَ الصبحُ بقریبٍ!؟
نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
همین
https://eitaa.com/zamaneh
24.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توبه امام جماعت مسجد الاقصی
https://eitaa.com/zamaneh
🌷 چه جمعهها که یک به یک غروب شد نیامدی
🌷 چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
🌺 خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن
🌺 خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
🌷 برای ما که خستهایم و دل شکستهایم نه
🌷 ولی برای عدهای چه خوب شد نیامدی
🌺 تمام طول هفته را به انتظار جمعهام
🌺 دوبار صبح، ظهر نه غروب شد نیامدی
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
💐 وقتی بسان خورشید، از گوشه ای برآیی
روشن شود جهانی، وقتی که تو بیایی 💐
🌷 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
♦️"خدا در هر عصری حجتی دارد که با او به انسان احتجاج می کند"
من سختی زیاد کشیدم تا تنها پسرم بزرگ شد
هم مادر خانه بودم هم مرد خانه! شوهرم و دخترم سه سال مریض بودند و هردو در یک سال مردند.
در کل شهر کرمان کسی را نداشتیم من بودم همین یک پسر، علی!
میرفتم سر کوره آجرپزی و بعد از ظهرها که از سرکار برمی گشتم توان راه رفتن نداشتم و از خستگی از خدا می خواستم جان مرا هم بگیرد!
حتی گاهی زندگی چنان سخت می شد که زیر باران و برف گدایی می کردم.
علی که کوچک بود نمی گذاشتم بفهمد چه کار می کنم با خودم می گفتم این بچه گناهی ندارد و غصه می خورد.
شب می گفت مامان! چرا پاهایت تاول زده؟
می گفتم چیزی نیست بخاطر سرماست مادر !
وقتی هیچ پولی نداشتم با یک نان سر می کردیم و گاهی یک نان را هم سه قسمت می کردیم تا در طول سه روز بخوریم.
علی که بزرگ شد با اینکه در یک خانه خرابه زندگی می کردیم می گفت "مامان خدا داره ما رو امتحان می کنه باید صبر کنیم و شکر کنیم!"
یک دست لباس داشت که وقتی می شستم تو سرما بدون لباس می ایستاد تا لباسش خشک شود می گفتم مادر سردت نیست؟ می گفت نه، کدوم سرما ؟!
وقتی که می رفتم سر کار برای این که حتی همسایه ها هم نفهمند چیزی نداریم که بخوریم قابلمه ای آب میگذاشت سر گاز تا جوش بیاید و قل بزند تا اگر همسایه ای آمد و چیزی آورد بگوید: نه! ببین مادر من غذا درست کرده برایمان!
کوچک بود هنوز یه روز که چیزی برای خوردن نداشتیم گفت: مادر! برویم نان بگیریم؟ با سرافکندگی گفتم مادر صاحب کار هنوز پول کارم را نداده است . گفت طوی نیست دیشب یک دانه خرما خوردم می توانم تحمل کنم...
مستاصل آمدم در خیابان گفتم خدایا امروز یک لقمه نان گیر من می آید؟
برگشتم خانه دیدم نزدیک درب خانه یک کیسه نان هست برداشتم آوردم داخل...
علی بعد از چند دقیقه امد گفت مادر بیا بخوریم... گفتم نگاه کردی تو کیسه چی بود؟ گفت خدا همین را برایم فرستاده!
خودم رفتم پای کیسه دیدم نان ها از کپک سبز شده بودند! علی یک مقدارش را شسته بود و نشسته بود به خوردن ...
علی که بزرگ شد جنگ شد
می رفت در کارهای پشت جبهه کمک می کرد، به چشم حاج قاسم که فرمانده لشکر کرمان بود آمد و او را با خودش به جبهه برد و جزو فرماندهان محوری لشکر ثار الله شد و شهید شد...
بعد شهادت علی کسی را نداشتم.. حاج قاسم برایم پسر شد، از سوریه زنگ می زد می گفت صدایت را شنیدم خستگیم رفع شد مادر ! صدایت را شنیدم ارامش پیدا کردم مادر !
یک شب ساعت ۲ نصفه شب تلفن خانه زنگ زد با ناراحتی گفتم کیست این وقت شب زنگ می زند؟ برداشتم، گفت منم قاسم! دلم تنگ شده برایت، از کربلا زنگ می زنم، به جایت زیارت کردم، برایت چه سوعاتی بیاورم؟
حاج قاسم همیشه می گفت: ما افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست! مادری که در عالم یک فرزند داشت و هیچ قوم و اقوامی نداشت و ندارد! زن زحمت کشیده سیه چرده پر از معنویتی که امروز افتخار شهر ماست او مادر شهید ماست که با کار در کوره های خشت مالی او را بزرگ کرد...
حالا اما بی بی سکینه در کنار دو پسرش خوابیده است...
علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی کیسه به دوش می گذاشت و درب خانه های نیازمندان می رفت و در جبهه مجاهدت حق بر علیه باطل به شهادت رسید امروز مزارش حاجت ها می دهد...
و قاسم پسر دیگرش از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد و آرامش قلب بی بی سکینه است...
بی بی اگر چه در این دنیا کسی را نداشت و ندارد ولی آنجا مادر لشکری از شهیدان راه خداست...
هدیه به روح بی بی سکینه پاکزاد عباسی و فرزند شهیدش سردار شهید علی شفیعی فرمانده محور لشکر ثارالله و شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیهم بخوانید فاتحه ای همراه با صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اباصالح التماس دعا
هرکجارفتی یادماهم باش
https://eitaa.com/zamaneh
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آشنایی با یکی از بزرگترین متفکرین قرن
♨️ مثال عجیب نماینده کویت درباره #رهبر_ایران
💢 چیزی که #ژاپن حسرت داشتنش را میکشد...
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌠☫﷽☫🌠
💗 #مهدویت | عرضه اعمال ما بر #امام_زمان(عج)
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حاجت گرفتن از #امام_زمان ارواحنا فداه
در این کلیپ کوتاه استاد عالی اشاره به داستانی جالب از ملاقات یکی از عاشقان با حضرت ولی عصر ارواحنافداه و حاجت گرفتن از حضرت دارند .
https://eitaa.com/zamaneh
صبحۍکہدلم،درپۍدیدارتوباشد..
آنصُبح،دلارامترینصبحجهاناست❤️
السلامعلیڪیابقیةالله✨
#امام_زمان
#فاطمیه
https://eitaa.com/zamaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مالیات منو میدن ۱سر*۱ییل؛
من ایران رو مثل کشتی نوح میبینم!
لطفاً کمی تأمل!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چیزی که به ضرر ماست، بهشتی و تفکرشه؛ اونو باید بزنیم!
.
💥سکانسی از فیلم سینمایی «ضد»، این اثر بعد از دو سال از امروز روی پردهی سینماهای سراسر کشور رفت.
💥معلوم میشه چرا آمریکا و انگلیس به بعضیا در ایران اصلا کاری نداره و ترورشون نمیکنه.👌