4_5891218911197669298.mp3
8.29M
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#عطش
#القاب_حضرت_عباس_ع
#سیره_و_مکارم_اخلاقی_عباس_ع
🌊 چرا عباس ع را سقا نامیدند
🌴سپاه عظیمی بر فرات مسلط شد و دستور این بود یک قطره آب به خیام حسین ع نرسد
🌊چون عطش بر حسين ع و اصحاب سخت شد ، عباس ع را صدا زد
🌴سی نفر را همراه با عباس کرد و بیست مشک به آنها داد و نیمه شب به شریعه نزدیک شدند
🌊سرکرده لشکر عمرسعدلع گفت شما کیستید و مانع شد و کنار فرات جنگ بر سر آب درگرفت ، عده ای می جنگیدند و عده ای آب برمیداشتند تا مشکها را پرکردند و از اصحاب امام حسین ع کسی کشته نشد
🌊پس آب را به خیام حسینی رساندند و همه سيراب شدند
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/FeY2zvX5tAM8uDFoQoE9y1
کانال ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
ثم دعا بعمرو الحجاج الزبيدي فضم اليه خيلا عظيمة، و أمره أن ينزل علي الشريعة التي حذاء عسکر الحسين .
قال فنزلوا علي الشريعة، فلما اشتد العطش بالحسين ، دعا بأخيه العباس بن علي، فضم اليه ثلاثين فارسا و عشرين راجلا ، و بعث معه عشرين قربة، فأقبلوا في جوف الليل حتي دنوا من الفرات، فقال عمرو بن الحجاج من أنتم؟ فقال رجل من أصحاب الحسين عليهالسلام، يقال له هلال بن نافع البجلي ابن عم لک من أصحاب الحسين، جئت أشرب من هذا الماء الذي منعتمونا اياه، فقال عمرو اشرب هنيئا، فقال هلال ويحک! کيف تأمرني أن أشرب و الحسين بن علي و من معه يموتون عطشا؟ فقال عمرو صدقت، و لکن أمرنا بأمر لابد أن ننتهي اليه، فصاح هلال بأصحابه، فدخلوا الفرات، و صاح عمرو بالناس و اقتتلوا علي الماء قتالا شديدا، فکان قوم يقاتلون، و قوم يملؤون حتي ملؤوها ، و لم يقتل من أصحاب الحسين أحد ثم رجع القوم الي معسکرهم ، فشرب الحسين و من کان معه، و لذلک سمي العباس عليهالسلام السقاء .
محمد بن أبيطالب، تسلية المجالس، و زينة المجالس، 264 - 262 2 مساوي عنه المجلسي، البحار، 388 - 387 44؛ البحراني، العوالم، 239 - 238 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 264 - 263 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، 260، 258 القزويني، تظلم الزهراء، 170 - 169؛ الجواهري، مثير الأحزان، 51؛ مثله المازندراني، معالي السبطين، 318 - 317، 316 1
4_5891218911197669427.mp3
5.79M
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#عطش
#سقا
#القاب_حضرت_عباس_ع
#وداع_عباس_ع_با_امام_حسین_ع
🌷اذن عباس ع برای رفتن به میدان و وداع با امام حسین ع
💚چون عباس ع شهادت دوستان و أهل بيت را دید و امام ع را تنها میان دشمنان ، اذن میدان گرفت
🌷گوش عباس ع از صدای ضجه و اشک زنان و فرياد بچه ها از عطش پرشده بود
💚از حسين ع اذن میدان گرفت ، امام ع ، عباس ع را که نزد حسین ع از ذخایرالهی بود را دید که قصد رفتن دارد
🌷دشمن از حرکت عباس ع لرزه بر تنش می افتد و أهل حرم مطمئن به وجود عباس ع
💚امام ع نتوانست دوری عباس را تاب بیاورد و فرمود تو صاحب پرچم مني
🌷عباس ع فرمود سينه ام تنگ شده و میخواهم انتقام بگیرم
💚امام ع اذن رفتن داد و فرمود برای کودکان آب بیاور
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/FeY2zvX5tAM8uDFoQoE9y1
کانال ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
اذن عباس از امام حسین ع
📜و لم يستطع العباس صبرا علي البقاء بعد أن تفاني صحبه و أهل بيته، و يري حجة الوقت مکثورا قد انقطع عند المدد، و ملأ مسامعه عويل النساء، و صراخ الأطفال من العطش، فطلب من أخيه الرخصة، و لما کان عليهالسلام أنفس الذخائر عند السبط الشهيد عليهالسلام لأن الأعداء تحذر صولته، و ترهب اقدامه و الحرم مطمئنة بوجوده مهما تنظر اللواء مرفوعا، فلم تسمح نفس «أبي الضيم» القدسية بمفارقته، فقال له يا أخي «أنت صاحب لوائي».
قال العباس قد ضاق صدري من هولاء المنافقين، و أريد أن آخذ ثاري منهم، فأمره الحسين عليهالسلام أن يطلب الماء للأطفال
📚المقرم، مقتل الحسين عليهالسلام، 335 - 334
4_5891218911197677731.mp3
5.38M
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#شجاعت_عباس_ع
#سیره_و_مکارم_اخلاقی_عباس_ع
🌹خطبه آقا ابالفضل ع مقابل دشمن و اتمام حجت کردن عباس ع مانند امام حسین ع
💎پس عباس ع مقابل قوم رفت و ايشان را نصیحت فرمود و از خشم خدا برحذر داشت و سودی بر ايشان نکرد
🌹فرياد زد ای عمرسعدلع این حسین ع است پسر دختر پیامبر ص، اصحابش را کشتی و اینها أهل بیتش هستند که از شدت عطش درحال جان دادن هستند
💎قلبهایشان از شدت عطش ، آتش گرفته
🌹شمرلع گفت اي پسر ابوتراب اگر همه آبهای زمين در اختیار ما باشد تا با يزيد بيعت نکنید ، قطره ای به شما نخواهیم داد
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/FeY2zvX5tAM8uDFoQoE9y1
کانال ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
خطبه و اتمام حجت عباس در مقابل دشمن
📝فذهب العباس الي القوم و وعظهم و حذرهم غضب الجبار، فلم ينفع، فنادي بصوت عال يا عمر بن سعد، هذا الحسين ابن بنت رسول الله، قد قتلتم أصحابه و أهل بيته، و هؤلاء عياله و أولاده عطاشي، فأسقوهم من الماء، قد أحرق الظمأ قلوبهم، و هو مع ذلک يقول دعوني أذهب الي الروم أو الهند و أخلي لکم الحجاز و العراق؛ فأثر کلامه في نفوس القوم، حتي بکي بعضهم، و لکن الشمر صاح بأعلي صوته يا ابن أبيتراب، لو کان وجه الأرض کله ماء و هو تحت أيدينا، لما سقيناکم منه قطرة الا أن تدخلوا في بيعة يزيد
📚المقرم، مقتل الحسين عليهالسلام، 335
4_5891218911197677874.mp3
7.76M
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#عطش
#القاب_حضرت_عباس_ع
#سیره_و_مکارم_اخلاقی_عباس_ع
🌸مقتل کامل عباس ع از بحرالعلوم
☘چون اصحاب به خاک و خون غلتیدند، عباس ع نزد امام حسین ع آمد و اذن قتال گرفت
🌸امام ع گریست و فرمود تو برادر مني، تو صاحب پرچم مني، تو بروی لشکرم پراکنده خواهد شد
☘عباس ع برای بار دوم اذن میدان گرفت و فرمود از زندگی دنیا سیر شده ام می خواهم از دشمن انتقام بگیرم
🌸امام ع فرمود حالا که میروی برای کودکان آب بیاور
☘میدان رزم عباس ع، کنار علقمه بود برای آوردن آب
🌸قوم را نصیحت کرد و طلب آب برای اطفال کرد
☘سکینه س می فرمود العطش العطش
🌸عباس ع سر به آسمان بلند کرد و فرمود خدایا یاری کن برای کودکان تشنه آب بیاورم
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/FeY2zvX5tAM8uDFoQoE9y1
کانال ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
مقتل و شهادت عباس ع و سخنانش با امام حسین ع
از مقتل بحر العلوم
قالوا: و لما قتل اخوة العباس الثلاثة بين يديه، ورآهم صرعي علي وجه الصعيد، لم يستطع صبرا، فجاء الي أخيه الحسين عليهالسلام يستأذنه في القتال، و يطلب الرخصة منه.
فبکي الحسين بکاء شديدا، و قال: «يا أخي، أنت صاحب لوائي، و اذا مضيت تفرق عسکري». فلم يأذن له.
فعاد عليه العباس للمرة الثانية، و طلب منه الاذن قائلا:
«يا أخي! قد ضاق صدري و سئمت الحياة، و أريد أن آخذ ثاري من هؤلاء المنافقين».
فقال له الحسين: اذا فاطلب لهؤلاء الأطفال قليلا من الماء.
فذهب العباس عليهالسلام الي القوم، و وعظهم، و حذرهم غضب الجبار، و طلب منهم شيئا من الماء للأطفال.
فقالوا: لو کان تمام وجه الأرض ماء و کان تحت تصرفنا، لم نسقکم منه قطرة، الا أن تبايعوا ليزيد، و تدخلوا في طاعته. فرجع العباس عليهالسلام الي أخيه، و أخبره بمقالة القوم.
فطأطأ الحسين برأسه و بکي بکاء شديدا.
و بينما العباس في ذلک و نحوه اذ سمع الأطفال - و معهم سکينة بنت الحسين عليهالسلام - ينادون: العطش، العطش. فرفع رأسه الي السماء، و قال: الهي و سيدي! أريد أن أعتد بعدتي، و أملأ لهؤلاء الأطفال قربة من الماء.