#السلام_علیک_یا_بن_رسول_الله
اعطاء قلب نبي به حضرت حسين
🔰در بيان آنچه خداوند عطا نموده است به حضرت حسين (عليهالسلام) مخلوقات جناب پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و درآن چند امر است:
اول: بيان آن عطيات به طريق تعداد اجمالي - دوم بيان تفاصيل آنها - سوم بيان فوق آن عطايا.
اما امر اول، ميگوئيم که: خداوند به او عطا نمود قلب پيغمبر را، و روح و فؤاد و عقل و باصره و شامه و چشم و مابين دو چشم، و قوت، و کتف، و ظهر و دامان، و زبان، و دست، و انگشتان و سينه، و لبان، و کلام، و فرزند او را.
امر دوم، در بيان تفاصيل آنها، پس ميگوئيم: اما اعطاء قلب نبي بحضرت حسين (عليه السلام) پس دليلش کلام آنجناب که ميفرمود: «انه مهجة قلبي» [1] ، و ايضا آن علاقه مخصوصي که به آنجناب اظهار مينمود، در حال ملاقاتش با ديگري اظهار نميفرمود، چنانکه گاهي که به آن سکينه و وقار نبوت، در ميان اصحاب نشسته بود، هرگاه حسين (عليهالسلام) ميآمد آنحضرت سخن را قطع مينمود، و برميخواست، و استقبال ميکرد او را، و به دوش مبارک ميگرفت و ميآورد در دامان خود مينشانيد، و عجبتر آنکه هرگاه بر منبر در اثناي خطبه، حضرت حسين (عليهالسلام) وارد ميشد، آن حضرت خطبه را قطع مينمود و به زير ميآمد و او را استقبال مينمود، و ميفرمود، والله ندانستم که از منبر به زير آمدهام چنانکه عبدالله ابن عمر روايت نموده است. [2] .
و اين کلام، کنايه است از شدت محبت و علاقه ي قلبيه، و اعجب از آن، روايتي است که ابنماجه در کتاب سنن، و زمخشري در کتاب قائق نقل کردهاند که آنحضرت روزي حسين (عليهالسلام) را در ميان کوچه ديد که با اطفال بازي ميکند، پس حضرت رو به سوي او رفت و يکدست خود را بسوي او دراز نمود که او را بگيرد آن طفل از طرفي به طرفي فرار ميکرد و آنحضرت با او مضاحکه مينمود تا اينکه او را گرفت پس يکدست به زير ذقن و يکدست بر سرش گذاشت و او را بلند کرد، دهان بر دهانش گذاشت و او را بوسيد پس فرمود: «انا من حسين و حسين مني...»: [من از حسينم و حسين از منست]، خدا دوست بدارد هر کس حسين (عليهالسلام) را دوست بدارد، حسين سبطي است از اسباط [3] .
و بدانکه اين محبت و علاقه به حسين (عليهالسلام) سرايت به محبين او نيز نمود، چنانکه آن حضرت خدا را شاهد ميگرفت و ميفرمود من حسين (عليهالسلام) را دوست ميدارم و محبين او را نيز دوست ميدارم و ميفرمود: خدا دوست بدارد محبين حسين (عليهالسلام) را [4] ، و روزي از روزها طفلي را در کوچه ديد پس نشست و او را گرفت و با او ملاطفت نمود، شخصي از سبب آن سؤال نمود، فرمود: اين طفل پسرم حسين را دوست ميدارد، زيرا که من ديدم خاک قدم او را ميگرفت، و به صورت خود ميماليد و جبرئيل مرا خبر داده که از انصار حسين (عليهالسلام) خواهد بود در کربلا. [5] .
و ما نيز اميدواريم که از محبين آنجناب باشيم تا اينکه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) ما را دوست بدارد و خداي متعال نيز به سبب دعاي آن سرور ما را دوست بدارد، پس از گناهان ما درگذرد.
>اعطاء روح و فواد و عقل حضرت نبي به آن حضرت
>سبب تخصيص آن حضرت به اين احترامات
📚خصائص الحسینیه مرحوم شوشتری
[1] بحار 248:44.
[2] بحار 295:43 - مناقب 226:3.
[3] بحار 296:43 - مناقب 226:3.
[4] بحار 275:43 - ارشاد مفيد 25:2.
[5] بحار 242:44.
کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال مقتل ضامن اشک در ایتا
@zameneashk1
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI
❖﷽❖
#السلام_علیک_یا_بن_رسول_الله
#سیره_و_اخلاق_امام_حسین_علیه_السلام
🔰اعطاء روح و فواد و عقل حضرت نبي به آن حضرت
💠و اما اعطاء روح و فؤاد و عقل آنسرور، پس ميفرمود: حسين (عليهالسلام) روح من است، و ثمر فؤاد من و سبب سکون و طمأنينه قلب من است [1]
💠و اما باصره و قوت، پس ميفرمود: هر وقت نظر به او ميکنم گرسنگي من تمام ميشود [2]
💠 و اما اعطاء شامه و عين، پس ميفرمود: حسين (عليهالسلام) ريحانه ي من و نور دو چشم من است. [3] ،
💠و اما پشت آن سرور، پس مرکب آن جناب بود، نه يکدفعه بلکه مکرر، به نحوي که خارق عادت بوده، چنانکه گاهي در سجود نماز جماعت سوار ميشد بر پشت آن سرور، پس طول ميداد سجده را تا اينکه خود به اختيار بزير آيد، پس اصحاب تعجب مينمودند از طول سجود و سؤال ميکردند که آيا وحي نازل شد؟ ميفرمودند: نه، لکن فرزندم بر پشت من سوار شده بود [4]
💠و اما کتف آن حضرت، پس محل آنجناب بود او را با حسن (عليهالسلام) به دوش ميگرفت و در کوچه و بازار ميرفت، و اصحاب ميخواستند بگيرند ايشانرا، ميفرمود: خوب راکبي هستند، و گاهي جبرئيل نيابت ميکرد و به دوش ميگرفت او را. [5] .
💠و اما دامان آن حضرت، پس محل نشستن آنجناب بوده، چنانکه از اول ولادتش فرمود: اي اسماء بياور پسرم را، عرض کرد: هنوز پاکيزه اش نکرده ايم، فرمود: تو او را پاکيزه ميکني! خدايش پاک و پاکيزه کرده [6]
💠 و او را کفالت مينمود و با انگشت ابهام شيرش ميداد و با او بازي مينمود، و ذکر خواب ميخواند از برايش [7]
و به زبان اطفال با او سخن ميگفت، حتي اينکه بعضي اصحاب از روي تعجب ملامت کردند آن جناب را، فرمود: آنچه بر تو مخفي است - يعني از فضل حسين (عليه السلام) و محبت من نسبت به او - بيشتر است از آنچه بر تو ظاهر شد [8] ،
🕊 و معلوم است که همه ي اين اقوال و افعال بامر الهي بوده، حتي طول سجود و حمل بر دوش، و دويدن در کوچه با او، و استقبال و قطع خطبه، و وجه آن بيايد. (ان شاءالله).
💠و اما لبهاي آن سرور، پس هميشه ميبوسيد آن جناب را با حضرت حسن (عليهالسلام)و ميبوئيد و به خود ميچسبانيد زمان دراز، و ميفرمود: اين دو پسر ريحانه ي من هستند [9] ،
و مشهور است که روزي دهان حسن (عليه السلام) و گلوي حسين (عليه السلام) را بوسيد پس حسين (عليه السلام) اظهار کدورت نمود و به نزد مادرش شکايت کرد. و من در اخبار اين را نديده ام، آنچه ديده ام آن است که حسين (عليه السلام) راگاهي در گلويش بوسه ميداد، گاهي پيشانيش، و گاهي تمام بدنش، و گاهي شکمش را برهنه ميکرد، و بالاي نافش را ميبوسيد، و گاهي دندانهايش را [10] و گاهي لبهايش را، وآن يک معجزه باهره اي است از پيغمبر (صلي الله عليه و آله) که سبب آن ميفرمود: که من موضع شمشيرها را ميبوسم [11] و گريه ميکنم، اما سبب بوسيدن دندانها و بالاي ناف معلوم نبود، تا اينکه بعد معلوم شد يعني چوب خيزران و تير سه شعبه.
📚خصائص الحسینیه/مرحوم شوشتری
[1] بحار 260:44 - کامل الزيارات باب 22 ص 68.
[2] بحار 309:43.
[3] بحار 260:44 و 270:43.
[4] بحار 296:43 - مناقب 227:3 و آنچه در متن ذکر شده در شأن امام حسين (عليهالسلام) است بحار 294:43 و مناقب 188:3.
[5] بحار 316:43 - مثير الاحزان ص 11.
[6] بحار 243:43 با اختلاف در اسم که عوض اسماء، صفيه ذکر شده است.
[7] بحار 254 :43 - مناقب 209:3 - بحار 295:43.
[8] بحار 269:43 - کامل الزيارات باب 14 ص 50.
[9] بحار 264:43 - عيون الاخبار 27:2.
[10] بحار 261:43 - کامل الزيارات باب 22 ص 70.
[11] بحار 261:43 - کامل الزيارات باب 22 ص 70.
کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال مقتل ضامن اشک در ایتا
@zameneashk1
هدایت شده از قرآن و امام حسین ع
❖﷽❖
#سیره_و_اخلاق_امام_حسین_علیه_السلام
#ادعیه_و_مناجات
💎 دعاي قنوت امام
امام حسين عليه السلام در تداوم عمل به سنّت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در تمام نمازها قنوت ميخواند و يکي از دعاهايي که در قنوت ميخواند اين است:
📜قال الامام الحسين عليه السلام: اَللّهُمَّ مَنْ أوي إِلي مَأْويً فَاَنْتَ مَأْوايَ، وَ مَنْ لَجَأَ إِلي مَلْجَأٍ فَأَنْتَ مَلْجَأي، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاسْمَعْ نِدائي، وَأَجِبْ دُعائي، وَاجْعَلْ مَآبي عِنْدَکَ وَ مَثْوايَ، وَاحْرُسْني في بَلْوايَ مِنْ إِفْتِنانِ الْاِمْتِحانِ، وَ لُمَّةِ الشَّيْطانِ، بِعَظَمَتِکَ الَّتي لايَشُوبُها وَلَعُ نَفْسٍ بِتَفْتينٍ، وَلاوارِدُ طَيفٍ بِتَظْنينٍ، وَلايَلُمُّ بِها فَرَحٌ حَتّي تَقْلِبَني إلَيْکَ بِاِرادَتِکَ غَيْرُ ظَنينٍ وَلامَظْنُونٍ، وَلامُرابٍ وَلا مُرتابٍ، إِنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ. [1] .
📝امام حسين عليه السلام فرمود: (پروردگارا! هرکه به پناهگاهي پناه جويد تو پناهم ميباشي، و هر که به تکيه گاهي پناه گيرد، تو تکيه گاهم ميباشي، خداوندا! برمحمّد و خاندانش دورد فرست، و ندايم را بشنو و دعايم را اجابت فرما، جايگاهم را نزد خودت قرار ده، و در مواضع امتحان مرا از لغزش به جهت آنها و گمراهي به وسيله شيطان بازدار، بحق عظمتت تو که تکذيب انساني و خيال پردازي در آن مؤثّر واقع نشده و امري از آن خالي نمي باشد، تا اينکه مرا به اراده و مشيّتت بسوي خود بازگرداني بدون آنکه نسبت به تو مشکوک و مظنون بوده و رحمتت را مورد شک و ترديد قرار دهم، بدرستي که تو مهربانترين مهرباناني).
📚[1] مهج الدعوات ص49، بحارالأنوار ج85 ص214 حديث 1، صحيفة الحسينية ص36.
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
کانال مقتل ضامن اشک
@zameneashk1
هدایت شده از قرآن و امام حسین ع
❖﷽❖
#سخنان_امام_حسین_علیه_السلام
#سیره_و_اخلاق_امام_حسین_علیه_السلام
🎁پذيرش هديه
از نظر اخلاقي، هديه را بايد پذيرفت چه کم باشد يا زياد، و بهتر آنکه هديه ديگران را با پاسخ مناسب جبران کنيم.
📜قال الامام الحسين عليه السلام: مَنْ قَبِلَ عَطاءَکَ، فَقَدْ أَعانَکَ عَلي الْکَرَمِ.
📝امام حسين عليه السلام فرمود: (هرکس بخشش ترا بپذيرد به بزرگواري تو کمک کرده است.) [1] .
[1] بحار الانوار ج71 ص357 حديث 21 و ج78 ص127 حديث 9.
کانال مقتل ضامن اشک
@zameneashk1
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
هدایت شده از الدولة الزهرائیة عج
❖﷽❖
#امام_مهدی_عج_و_روایات
#امام_زمان_عج_در_کلام_امام_حسین_ع
#امام_مهدی_عج
#حدیث_مهدوی
🌠ظهور امام زمان در شکل جوان
حضرت اباعبدالله عليه السلام با علوم و آگاهي که بوسيله جدّ و پدر بزرگوارش در اختيار داشت، تحولّات گوناگون آينده و خصوصيّات فردي حضرت مهدي عليه السلام مانند شکل و سن و سال آن حضرت را به روشني بيان فرمود:
📜قال الامام الحسين عليه السلام: لَوْ قامَ الْمَهْدِيُّ لَأَنْکَرَهُ النَّاسُ؛لأنَّهُ يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ شابّاً مُوَفَّقاً، وَ إنَّ مِنْ أَعْظَمِ الْبَليَّةِ أَنْ يَخْرُجَ إِلَيْهِمْ صاحِبُهُمْ شَابّاً، وَ هُمْ يَحْسِبُونَه شَيْخاً کَبيراً. [1] .
📝امام حسين عليه السلام فرمود: (اگر مهدي عليه السلام قيام کند گروهي از مردم او را انکار مينمايند زيرا عليرغم تصوّر آنان که مهدي عليه السلام را بسيار پير ميپندارند، مهدي عليه السلام با چهره شاداب جواني ظهور خواهد کرد، و از بزرگترين آزمايش براي مردم آن زمان همين است که ميپندارند حضرت مهدي عليه السلام بسيار پير است).
📚[1] عقد الدرر ص41، اثبات الهداة ج7 ص215 حديث 119، معجم احاديث المهدي ج3 ص353 حديث 900.
کانال الدولة الزهرائیة (عج)
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
کانال مقتل ضامن اشک
@zameneashk1
❖﷽❖
#آیاتی_که_امام_حسین_ع_در_واقعه_عاشوراء_تلاوت_نمود
#قرآن_و_امام_حسین_ع
#اصحاب_شهداء_کربلاء
📜قَالَ اَلضَّحَّاكُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ: وَ مَرَّ بِنَا خَيْلٌ لاِبْنِ سَعْدٍ يَحْرُسُنَا وَ إِنَّ حُسَيْناً لَيَقْرَأُ وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ ما كانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ
فَسَمِعَهَا مِنْ تِلْكَ الْخَيْلِ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سُمَيْرٍ وَ كَانَ مِضْحَاكاً وَ كَانَ شُجَاعاً بَطَلاً فَارِساً فَاتِكاً شَرِيفاً فَقَالَ نَحْنُ وَ رَبِّ اَلْكَعْبَةِ الطَّيِّبُونَ مُيِّزْنَا مِنْكُمْ فَقَالَ لَهُ بُرَيْرُ بْنُ خُضَيْرٍ يَا فَاسِقُ أَنْتَ يَجْعَلُكَ اللَّهُ مِنَ الطَّيِّبِينَ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ وَيْلَكَ قَالَ أَنَا بُرَيْرُ بْنُ خُضَيْرٍ فَتَسَابَّا.
📝ضحاك بن عبد اللّه مىگويد:چند سوار از لشكر ابن سعد براى نگهبانى ما بر ما گذر كردند كه در آن هنگام حسين عليه السّلام مشغول خواندن اين آيه بود: وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ* ما كانَ اللّهُ لِيَذَرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ ،
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻧﺪ ، ﮔﻤﺎﻥ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﻣﻬﻠﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﺩﺷﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ، ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻬﻠﺘﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﻔﺰﺍﻳﻨﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺧﻮﺍﺭ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ [ ﻭﺿﻌﻲ ] ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻳﺪ [ ﻛﻪ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻦ ، ﻭ ﺧﻮﺏ ﺍﺯ ﺑﺪ ﻣﺸﺨﺺ ﻭ ﻣﻌﻠﻮم ﻧﻴﺴﺖ ] ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﺩ ، [ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ] ﺗﺎ ﭘﻠﻴﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎﻙ [ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ] ﺟﺪﺍ ﺳﺎﺯﺩ .(آل عمران/178و179)
،مردى از جملۀ آن سواران كه عبد اللّه بن سمير نام داشت و مردى بذلهگو و بىباك و دلير و سرشناس بود وقتى اين را شنيد گفت:به پروردگار كعبه پاكيزهها ما هستيم كه از شما جدا شدهايم.برير بن خضير به او گفت:اى فاسق!خدا تو را از پاكيزهگان قرار مىدهد؟آن مرد گفت:واى بر تو كيستى؟ گفت:منم برير بن خضير.پس همديگر را دشنام دادند.
📚 ارشاد شیخ مفید، سیره ائمه اطهار علیهم السلام، صفحه 397
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
❖﷽❖
#اصحاب_امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#السلام_علی_اصحاب_الحسین
#بریر_بن_خضیر_همدانی 4
📜(مقتل برير بن خضير رضي اللّه عنه)
قال الأزدي: و حدثني يوسف بن يزيد عن عفيف بن زهير بن أبي الأخنس و كان قد شهد مقتل الحسين عليه السلام قال: و خرج يزيد بن معقل من بني عميرة ابن ربيعة و هو حليف لبني سليمة من عبد القيس فقال: يا برير بن خضير كيف ترى اللّه صنع بك. قال: صنع اللّه و اللّه بي خيرا و صنع اللّه بك شرا. قال: كذبت و قبل اليوم ما كنت كذابا، هل تذكر و أنا أماشيك في بني لوذان و أنت تقول أن عثمان بن عفان كان على نفسه مسرفا و أن معاوية بن أبي سفيان ضال مضل و أن إمام الهدى و الحق علي بن أبي طالب عليه السلام. فقال له برير: أشهد أن هذا رأيي و قولي.
فقال له يزيد بن معقل: فإني أشهد أنك من الضالين.
فقال له برير بن خضير: هل لك فلأباهلك و لندع اللّه أن يلعن الكاذب و أن يقتل المبطل ثم أخرج فلأبارزك. قال: فخرجا فرفعا أيديهما إلى اللّه تعالى يدعوانه أن يلعن الكاذب و أن يقتل المحق المبطل. ثم برز كل واحد منهما لصاحبه فاختلفا ضربتين فضرب يزيد بن معقل برير بن خضير ضربة خفيفة لم تضره شيئا و ضربه برير بن خضير ضربة قدت المغفر و بلغت الدماغ فخر كأنما هوى من حالق، و أن سيف ابن خضير لثابت في رأسه فكأني أنظر إليه ينضنضه من رأسه، و حمل عليه رضي بن منقذ العبدي فاعتنق بريرا فاعتركا ساعة ثم إن بريرا قعد على صدره، فقال رضي: أين أهل المصاع و الدفاع؟ قال: فذهب كعب بن جابر بن عمرو الأزدي ليحمل عليه فقلت: إن هذا برير بن خضير القارئ الذي كان يقرئنا القرآن في المسجد. فحمل عليه بالرمح حتى وضعه في ظهره، فلما وجد مس الرمح برك عليه فعض بوجهه و قطع طرف أنفه، فطعنه كعب بن جابر حتى ألقاه عنه و قد غيب السنان في ظهره، ثم أقبل عليه يضربه بسيفه حتى قتله رضوان اللّه عليه.
قال عفيف: كأني انظر إلى العبدي الصريع قام ينفض التراب عن قبائه و يقول: أنعمت علي يا أخا الأزد نعمة لن أنساها أبدا.
قال :فقلت أنت رأيت هذا. قال: نعم رأي عيني و سمع أذني. فلما رجع كعب بن جابر قالت له امرأته و أخته النوار بنت جابر: أعنت على ابن فاطمة و قتلت سيد القراء لقد أتيت عظيما من الأمر، و اللّه لا أكلمك من رأسي كلمة أبدا.
و قال كعب بن جابر:
سلي تخبري عني و أنت ذميمة غداة حسين و الرماح شوارع
أ لم آت أقصى ما كرهت و لم يخل علي غداة الروع ما أنا صانع
معي بزنى لم تخنه كعوبه و ابيض محشوب الغرارين قاطع
فجردته في عصبة ليس دينهم بديني و إني بابن حرب لقانع
و لم تر عيني مثلهم في زمانهم و لا قبلهم في الناس اذ أنا يافع
أشد قراعا بالسيوف لدى الوغى ألا كل من يحمي الذمار مقارع
و قد صبروا للطعن و الضرب حسرا و قد نازلوا لو أن ذلك نافع
فأبلغ عبيد اللّه أ ما لقيته بأني مطيع للخليفة سامع
قتلت بريرا ثم حملت نعمة أبا منقذ لما دعا من يماضع
ادامه مطلب(ترجمه)👇👇