eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج محمود کریمی4_5965144717225101262.mp3
زمان: حجم: 3.42M
‍ ‍ ‍ ۹۶ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چهره از خون خدا کردی خضاب ای ذوالجناح! چون شرار افتاده ای در پیچ و تاب ای ذوالجناح! صیحه‌هایت از الظّلیمه، شیهه‌هایت یا حسین هر نفس داری هزاران التهاب ای ذوالجناح! ای بُراق تیر باران گشته در معراج خون از چه بر تن زخم داری بی‌حساب ای ذوالجناح! فاش بر گو ماه زینب را کجا انداختی در یم خون یا میان آفتاب ای ذوالجناح! گوش کن در قَلزم خون از گلوی خشک او دم به دم آید صدای آب آب ای ذوالجناح! چهره از خاک و غبار کربلا پوشیده‌ای یا ز خون صاحبت بستی نقاب ای ذوالجناح! قلب ما را سوختی این گونه سقایی مکن کم بریز از چشم گریانت گلاب ای ذوالجناح! باز شو سوی منای خون خلیلم را بگو خیمه‌ها زمزم شد از اشک رباب ای ذوالجناح! من ز سوز سینه خود با تو می‌گویم سخن تو به اشک دیده می گویی جواب ای ذوالجناح! با وجود آن که ریزد از دو چشمت سیل اشک زانویت را خون گرفته تا رکاب ای ذوالجناح! شیهه‌هایت شعله‌های نظم «میثم» می‌شود تا جهان را افکند در اضطراب ای ذوالجناح! @zameneashk1
1.mp3
زمان: حجم: 27.52M
1399-11-1 ❣عاشوراء روز خاص حضرت مهدی(عج) 💔وداع های امام حسین(ع) 🕊ذوالجناح عصر عاشوراء 99/6/9 کانال مقتل ضامن اشک @zameneashk1 ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR
2.mp3
زمان: حجم: 26.57M
1399-11-2 ❣عاشوراء روز خاص حضرت مهدی(عج) 💔وداع های امام حسین(ع) 🕊ذوالجناح عصر عاشوراء 99/6/9 کانال مقتل ضامن اشک @zameneashk1 ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR
4_5834932802142875409.mp3
زمان: حجم: 10.03M
🌹شرح آمدن ذوالجناح و بردن خبر گودال چه کسی خبر را برد. 📜و في بعض الکتب المعتبرة، و يمکن أن يستشم هذا المضمون من المنتخب انه لما قتل الحسين عليه‏السلام، جعل فرس الحسين عليه‏السلام يصهل، و يحمحم و يتخطي القتلي في المعرکة قتيلا بعد قتيل، حتي وقف علي الجسد الشريف، فوجده جسدا بلا رأس، فجعل يدور حوله و يمرغ عرفه و ناصيته بدم الحسين عليه‏السلام، و يصهل صهيلا عاليا،فنظر اليه عمر بن سعد لعنه الله، و صاح بالرجال، و قال يا ويلکم! دونکم فرس الحسين عليه‏السلام، خذوه و ائتوني به، و کان من جياد خيل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، فتراکضت الفرسان اليه، فلما أحس الجواد بهم لعنهم الله، جعل يمانع عن نفسه،و يکدم بفيه، و يرمح بيديه و رجليه، فيثب علي الفارس، فيخبطه عن فرسه، و يدوسه حتي قتل أربعين رجلا، و عشر من رؤوس الخيل، و لم يقدورا عليه، فصاح ابن‏سعد بهم ويلکم تباعدوا عنه، حتي ننظر ما يصنع، فتباعدوا عنه، فلما خف الناس من حوله، و أمن الطلب، جعل يتخطي القتلي، و يطلب الحسين عليه‏السلام ...
4_5834932802142875515.mp3
زمان: حجم: 5.97M
آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) بیاب بخش ۲۵ - مکالمهٔ آن حضرت با ذوالجناح     شد چوسست از شهسوار دین رکاب کرد رو با مرکب صرصر شتاب.... میدهد این خاک بوی کوی یار راه طی شد ذوالجناحا پاپس آر ذوالجناحا هین برافکن بار خویش تا رود یاری بسوی یار خویش پا فروکش که نماند از راه عشق جز دو کامی تا بنزد شاه عشق تو ببر جان با سلامت ز بند یار من نخواهم شد مقیم کوی یار خاک اینکو بوی جانم میدهد بوی یار مهربانم میدهد ذو الجناحا رو بسوی خیمه گاه گو بزینب کای قرین درد و آه شد حسینت کشتۀ قوم عنید مویه سر کن که دگر پی شه امید هین بیا بنگر بخون غلطیدنش که دگر زنده نخواهی دیدنش گفت نالان ذوالجناحش با صهیل کای جهان داور خداوند جلیل سخت عار آید مرا زین زندگی که زهم جنسان برم شرمندگی چون روا باشد پس از چندین خطر که شوم بر بی وفائی مشتهر چون نهی بر عرصۀ محشر قدم چشم دارم ایخدیو محتشم که نگردی رخش دیگر را سوار بو که از رخ شویدم این رنگ عار شاهرا شفقت فزود از زاریش وانفر او ان زخمهای کاریش بست عهد و پا تهی کرد از رکاب در جهان افتاد شور و انقلاب شد ز اوج عرش رب العالمین سوره توحید نازل بر زمین ...
4_5834932802142875569.mp3
زمان: حجم: 3.4M
فرس الحسين ينعاه الي أهله 📚موسوعةالامام الحسین ع / ج5 📜قال: و أقبل بعد ذلک فرس الحسين، و کان قبل ذلک غار من بين أيديهم، أن لا يؤخذ، فوضع رأسه في دم الحسين رضي الله عنه، و أقبل يرکض الي خيمة النساء، و هو يصهل. قال: فلما نظر أخوات الحسين [1] اليه و بناته، و أهل بيته (رضوان الله عليهم)[2] الي الفرس، و ليس عليه [3] أحد، رفعوا أصواتهم بالصراخ و العويل. ابن‏أعثم، الفتوح، 220 / 5 ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 کانال مقتل ضامن اشک https://telegram.me/zameneashk کانال باب الحسین(ع) https://t.me/Babolhusein
4_5960810558352528349.mp3
زمان: حجم: 7.18M
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.: با صلوات بر وجود مقدس امیرالمومنین ع روضه روز دهم، غروب عاشوراء چه کسی خبر گودال را به خیام برد؟ فرس الحسين ينعاه الي أهله و أقبل فرس الحسين عليه‏السلام، حتي لطخ عرفه و ناصيته بدم الحسين، و جعل يرکض و يصهل، فسمعت بنات النبي صلي الله عليه و آله و سلم صهيله فخرجن، فاذا الفرس بلا راکب، فعرفن أن حسينا (صلي الله عليه) قد قتل و خرجت أم کلثوم بنت الحسين واضعة يدها علي رأسها، تندب و تقول: وا محمداه! هذا الحسين بالعراء، قد سلب العمامة و الرداء. [بسند تقدم عن علي بن الحسين عليه‏السلام]. الصدوق، الأمالي، 163 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 322 / 44، البحراني،، العوالم 171 / 17، البهبهاني، الدمعة الساکبة، 363 / 4؛ القمي، نفس المهموم، / 374؛ مثله الفتال، روضة الواعظين، 163 - 162؛ الجزائري، الأنوار النعمانية، 245 - 244 / 3؛ القزويني الامام الحسين عليه‏السلام و أصحابه [12] ، 347 / 1. 🕊شرح روضه عصر عاشورا 💔شاخصه مهم روضه غروب عاشورا، ذوالجناح است 🕊تذکر به مداحان محترم ، کلاسور با ۵۰ برگ داشته باشید و هر برگ را عنوان روضه ای بنویسید و خود را برای محرم با روضه های مستند و معتبر آماده کنید 💔مفصلا جریان ذوالجناح در کانال باب الحسين ع و ضامن اشک ذکر شده است 🕊روضه ذوالجناح در خونی کردن پیشانی و يال و حرکت به سمت أهل حرم 💔و اسب حسين آمد و يال و کاکل خود را به خون او آغشت، مي‏دويد و شيهه مي‏کشيد. 🕊چون دختران حسين شيهه‏ي او را شنيدند، بيرون دويدند واسب بي‏صاحب ديدند 💔و دانستند که حسين عليه‏السلام کشته شده [است]. 💔 ام
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
#تذکرات_کلاس #مقتل_شناسی 🌷ریشه بعضی از شبهات که به حق هم هست 🌷گاهی مترجم به دلیل ندانستن جملات
عطش و امام حسین ع « درس عاشقی » : و قال ابن شهرآشوب و روى أبو مخنف عن الجلودي أن الحسين ع حمل على الأعور السلمي و عمرو بن الحجاج الزبيدي و كانا في أربعة آلاف رجل على الشريعة و أقحم الفرس على الفرات فلما أولغ الفرس برأسه ليشرب قال علیه السلام أَنْتَ عَطْشَانُ وَ أَنَا عَطْشَانُ وَ اللَّهِ لَا ذُقْتُ الْمَاءَ حَتَّى تَشْرَبَ فَلَمَّا سَمِعَ الْفَرَسُ كَلَامَ الْحُسَيْنِ ع شَالَ رَأْسَهُ وَ لَمْ يَشْرَبْ كَأَنَّهُ فَهِمَ الْكَلَامَ فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَأَنَا أَشْرَبُ فمد الحسين ع يده فغرف من الماء فقال فارس يا أبا عبد الله تتلذذ بشرب الماء و قد هتكت حرمك فنفض الماء من يده و حمل على القوم فكشفهم فإذا الخيمة سالمة. ابن شهر آشوب از جلودى نقل ميكند كه امام حسين عليه السلام بر اعور سلمى و عمرو بن حجاج زبيدى كه با تعداد چهار هزار نفر مرد موكل شريعه بودند حمله كرد و اسب خود را بفرات رسانيد در این هنگام اسب با سر به امام اشاره فرمود تا آب بنوشد . امام حسين عليه السلام فرمود: تو عطشان و من هم عطشانم، بخدا قسم من آب نمى‏آشامم تا تو آب بياشامى. وقتى آن اسب سخن امام را شنيد سر خود را بلند كرد و آب نياشاميد. گويا: كلام امام را فهميد. امام حسين فرمود: من آب مى‏آشامم. وقتى دست خود را دراز كرد و مشتى آب برداشت ناگاه مرد ملعونی از لشکریان عمر سعد گفت: ای حسین تو آب می نوشی درحالیکه به خیمه های تو حمله کرده اند ، پس امام علیه السلام آب را ریخت و به سرعت به آن قوم حمله کرد و به خیام خود رسید . و خیام خویش را سالم دید. و این داستان عاشقی مرکب با راکب خود بود. مرکبی که حتی یک تازیانه از راکب خود نخورده بود. با سر به امام اشاره کرد تا اب بخورد و امام حسین دید وقتی او آب نمی خورد کفی از آب بر گرفت تا مرکب را آب دهد. وقصد نوشیدن نداشت. امام حسین ع عطش خدایی داشت. دشمن با تیر مانع نوشیدن مرکب و راکب شد . در آخر هر دو تشنه از فرات به سمت خیام بر گشتند. ❤️ مبلغ امام حسین ع باشیم ❤️ آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل تلگرام @m_h_tabemanesh2 ایتا @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "کلاس آنلاین مقتل شناسی" https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein ضامن اشک تلگرام  https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک  ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ضامن اشک واتساپ https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp
آخرین حامی حسین ع : به سخن اول برگردیم اهل بیت ع دور ذوالجناح حلقه زده بودند . ذوالجناح طاقتی برای گفتن نداشت . چگونه آخرین لحظات خود را با پیکر شریف بازگو کند .. ابن شهر آشوب و دهها مقتل می‌نویسند : آخرین حامی و مدافع امام حسین علیه السلام ذوالجناح بود . ذوالجناح ، چون مولای خود و امام مومنان را کشته دید بر کافران حمله کرد و ۴۰ نفر را به هلاکت رساند و سر خود را به خون آن حضرت رنگین نمود و شیهه زنان و فریاد کنان به جانب خیمه‌ها روان شد و فریاد می‌زد وای بر گروهی که فرزند پیامبر خویش را شهید کردند. و روي أبومخنف، عن الجلودي أنه کان صرع الحسين، فجعل فرسه يحامي عنه، و يثب علي الفارس، فيخطبه عن سرجه، و يدوسه حتي قتل الفرس أربعين رجلا، ثم تمرغ في دم الحسين، و قصد نحو الخيمة و له صهيل عال و يضرب بيديه الأرض. ابو محنف از جلودی نقل می‌کند: چون ذوالجناح حضرت را به زمین نهاد شروع کرد به حمایت کردن از امام حسین علیه السلام و به سوارانی که به سمت او می‌آمدند حمله می‌کرد و با زینش آنها را به شدت می‌راند و می‌زد و آنها را زیر سم اسب خویش می‌کشت تا این که ۴۰ نفر از آنها را کشت سپس خویش را در خون حسین علیه السلام غلطاند و به قصد خیام حرکت کرد و با صدای بلند فریاد می‌زد ، در حالیکه دستهای خویش را به شدت به زمین می‌کوبید. به جمله ی « أنه کان صرع الحسين » فکر کنیم در شرح این جمله ذو الجناح حرکاتی از خود نشان می داد که امام حسین ع را بر پشت خود نگه دارد. امام از او تشکر کرد و فرمود ذو الجناح وقت رفتن ، به سمت یار است. ذوالجناح آهسته حسین ع را بر زمین نهاد. ذوالجناحا هین برافکن بار خویش تا رود یاری بسوی یار خویش پا فروکش که نماند ، از راه عشق جز دو گامی تا بنزد شاه عشق جلاء العیون مجلسی/ ۶۹۰ ابن‏شهر آشوب، المناقب، 58 4 مساوي عنه المجلسي، البحار، 57 - 56 45؛ البحراني، العوالم، 300 17؛ الدربندي، أسرار الشهادة، 435؛القزويني، الامام الحسين عليه‏السلام و أصحابه، 347 1.مجلسی ج 45 آتشکده،نیر تبریزی 📚قسمتی از کتاب شیعتی سرود دولت عاشوراء در حال چاپ ❤️ مبلغ امام حسین ع باشیم ❤️ آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل تلگرام @m_h_tabemanesh2 ایتا @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "کلاس آنلاین مقتل شناسی" https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein ضامن اشک تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ضامن اشک واتساپ https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp
حرکت زینب و اهل حرم به سمت گودال با دیدن یال خونی ذو الجناح فهمیدیم ذو الجناح چه پیامی را اورده است. 🌴🌴صفی از زنان و بچه‌ها پشت سر عمه‌ام راه افتاده بودیم . مادرها بچه‌ها را بغل کرده بودند . ما هم می‌دویدیم و زمین می‌خوردیم . از خیمه‌ها حرکت کردیم . از آن بلندی هم عبور کردیم ؛ از میان صفوفی که سربازان خبیث آنجا را محاصره کرده بودند گذشتیم و به تپه ای از سنگ و نیزه و شمیشیر های شکسته رسیدیم. عمه ام جلوتر از ما بسرعت دوید و رفت. . ما منتظر ماندیم . بعد از مدتی عمه ام آمد ما را به سرعت به خیمه‌ها برگرداند . فقط اشک می‌ریخت و فقط پیامبر را صدا میزد : «یا ملیک السماء هذا حسین بالعراء مسلوب عمامة و الرداء …» جملات را مرتب می‌گفت ما منظور عمه ام را از این جملات نمی‌فهمیدیم . خدایا عمه ام چه دیده بود که اینگونه بی قراری می کرد و اشک می ریخت. مادرها ، بچه‌ها را در آغوش گرفته بودند و ما به سوی خیام بمی دویدیم. باید به جای امنی می رفتیم . بزرگترها منتظر واقعه ی دیگری بودند . کسی از بچه ها جرات نداشت از عمه ام سوال کند که در آنجا چه دیده است. . عمه ام آمد ما را در گوشه¬ای از خیمه جمع کرد . عمه‌ام دستور داد همه روسری‌ها را محکم ببندند و حجاب را قرص و محکم کنند . ما که در خیام مردی نداشتیم . این محکم کاری برای چه بود !؟ نمی‌دانم… اوضاع خیلی بد بود . عمه‌ام مرتب به خیمه ها می‌رفت و برمی‌گشت . روسریم را بستم . گوشواره‌هایم را زیر روسری ام هم پنهان کردم . عمه ام مرتب به خیمه برادرم می رفت . او به شدت مریض بود و در حالت بیهوشی بسر می برد. . گاهی به هوش می‌آمد عمه ام از او مراقبت می‌کرد و با او مشورت می ‌نمود . دژخیمان و سربازان آمدند، اطراف خیمه را نیز پدر شب گذشته خندق کنده بود تا دشمن از پشت حمله نکند و فقط ما برای رفتن ، یک راه فرار داشتیم . آنها از همان محل آمدند و منتظر ما ایستاده بودند تا ما را غارت کنند و شلاق بزنند. در این حال صدای زیادی را شنیدیم . به سمت خیمه‌ها می‌آمدند . صدای خنجر و نیزه های آنها که چادر ها را می درید به گوش می‌رسید . به خیام هجوم آوردند. معجرها که روی روسری‌ها بود ، بردند . بی‌معجر ماندیم . هم کتک می‌زدند هم غارت می کردند . با اینکه در خیمه نشسته بودیم ما را در درون خیمه آتش زدند . دود و آتش و گرما داشت همه ما را خفه می کرد . همه در خیمه بودیم . دستور پدر بود که در هر حالتی ، باید درخیام باشیم . ناگهان عمه ام با فریاد بلندی گفت : «علیکن بالفرار ، همه فرار کنید » . دستور برادرم بود او جانشین پدرم بود. و اطاعتش واجب . پدرم در وصیت آخر به ما گفت همه باید حرف او را گوش کنیم . قسمتی از کتاب حسین ع « محبوب خدا » مولف محمد حسین تابع منش در حال چاپ ❤️ خادم امام حسین ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️ 🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
خبر آوردن ذوالجناح به خیام : چون خواهران و دختران و اهل بيت حضرت صداي آن حيوان را شنيدند، از خيمه بيرون آمدند و آن اسب را بي‏صاحب و بي‏سوار و غرقه به خون ديدند که مي‏آيد. پس فهميدند که آن حضرت شهيد شده است. آن گاه فرياد به گريه و شيون بلند کردند و حضرت ام‏کلثوم - عليهاالسلام - دست خود را بر سر گذاشت و گفت: وامحمداه! واجداه! وانبياه! وا اباالقاسماه! وا علياه! وا جعفراه! وا حمزتاه! وا حسناه! هذا حسين بالعراء صريع بکربلاء، محزوز الرأس من القفاء، مسلوب العمامة و الرداء. اين حسين است که بر زمين کربلا افتاده است. اين حسين است که سر او را از پشت بريده‏اند و عمامه و رداي او را به تاراج برده‏اند. حضرت ام‏کلثوم - عليهاالسلام - اين جمله‏ها را گفت تا بيهوش شد. و حال ديگر اهل بيت در آن شب نيز چنين بود منتهي الآمال، ص 469-468 و نفس المهموم، ص 375-372. ❤️ خادم امام حسین ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️ 🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
حرکت حضرت زینب س و اهل حرم به سمت گودال 📜 با دیدن یال خونین ذوالجناح، فهمیدیم ذوالجناح چه پیامی را آورده است. یال خونی خبر از شهادت حسین× داشت. صفی از زنان و بچه‌ها پشت سر عمه‌ام به راه افتادیم. مادرها، بچه‌ها را بغل کرده بودند. ما هم می‌دویدیم و زمین می‌خوردیم. از خیمه‌ها حرکت کردیم. از آن بلندی هم که مشرف به محل شهادت بود، عبور کردیم، از میان صفوفی که سربازان خبیث آنجا را محاصره کرده بودند گذشتیم و به تپه ای از سنگ و نیزه و شمیشیرهای شکسته رسیدیم. عمه ام جلوتر از ما به سرعت دوید و رفت. ما منتظر ماندیم. بعد از مدتی عمه ام آمد ما را به سرعت به خیمه‌ها برگرداند. فقط اشک می‌ریخت و فقط پیامبر| را صدا میزد: «وا محمّداه! صلی علیک ملیک السماء هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بناتک سبایا، الی الله المشتکی، و الی محمّد المصطفی و الی علی المرتضی، و الی حمزة سیدالشهداء.» وا محمّداه! صلوات و رحمت و درود خدا که پادشاه آسمانهاست بر تو باد. این حسین است که با اعضای پاره پاره در خون خویش آغشته است. اینک دختران تو هستند که همه اسیر هستند. همانا به خدا و محمّد مصطفی و علی مرتضی و حمزه سیدالشهداء این شکایت و شکوه میبرم. «وا محمّداه! هذا حسین بالعراء، یسفی علیه الصبا، قتیل أولاد البغایا، یا حزناه یا کرباه الیوم مات جدی رسول الله، یا أصحاب محمّداه! هؤلاء ذریة المصطفی یساقون سوق السبایا.» وا محمّداه! این حسین توست که در بیابان عریان افتاده است و نسیم صحرا بر او می‌وزد. کشته‌ی اولاد زناست. واحزنا، امان از گرفتاری. همانا امروز جدّم رسول خدا| وفات یافته است. ای اصحاب رسول خدا|! اینها فرزندان رسول خدا| می‌باشند که ایشان را چون اسیران به اسارت می‌برند. «یا محمّداه! بناتک السبایا، و ذریتک مقتلة تسفی علیهم ریح الصبا، و هذا حسین محزوز الرأس من القفا، مسلوب العمامة و الردا» یا محمّداه! اینها دختران تو هستند که ایشان را به اسارت می‌برند و اینها فرزندانت هستند که کشته شده اند و باد صحرا بر ایشان می‌وزد. این حسین توست که سرش را از قفا بریده‏اند و عمامه و ردایش را به غارت برده‏اند. این جملات را مرتب تکرار می‌کرد. خدایا عمه ام چه دیده بود که اینگونه بی‌قراری می‌کرد و اشک می‌ریخت. 📚کتاب مذبوح فرات صفحه 667 ؛ محمد حسین تابع منش @zameneashk1