11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_عاشوراء
#عصر_عاشوراء
روایت شب عاشورا به زبان انگلیسی با زیر نویس فارسی
ضامن اشک _ ایتا
@zameneashk1
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_عاشوراء
#عصر_عاشوراء
روایت شب عاشورا به زبان انگلیسی با زیر نویس فارسی
ضامن اشک _ ایتا
@zameneashk1
❖﷽❖
#وقایع_روز_عاشوراء
#عصر_عاشوراء
📜روضه های امام حسین ع در شب و روز عاشوراء (مقتل امام حسین ع )
قال: و لما أثخن الحسين عليهالسلام بالجراح، و بقي کالقنفذ، طعنه صالح بن وهب المري علي خاصرته طعنة، فسقط الحسين عليهالسلام عن فرسه الي الأرض علي خده الأيمن، و هو يقول: بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله . ثم قام صلوات الله عليه .
راوي گفت: چون حسين عليهالسلام در اثر زيادي زخم از پاي درآمد و بدنش از زيادي تير همچون خارپشت شد، صالح بن وهب مري چنان نيزهاي بر پهلويش زد که از اسب روي زمين افتاد و گونهي راستش روي خاک قرار گرفت و ميگفت «به نام خدا و به ياري خدا و به دين رسول خدا.»سپس از روي خاک برخاست.
قال الراوي: و خرجت زينب من باب الفسطاط، و هي تنادي: وا أخاه! وا سيداه! وا أهل بيتاه! ليت السماء أطبقت علي الأرض، و ليت الجبال تدکدکت علي السهل.
راوي گفت: زينب از در خيمهها بيرون شد و صدا ميزد: «اي واي، برادرم! اي واي آقايم! اي واي خانوادهام! اي کاش آسمان بر زمين فروميريخت! و اي کاش کوهها به بيابانها پاشيده ميشد.»
قال: وصاح شمر بأصحابه : ما تنتظرون بالرجل؟ قال: و حملوا عليه من کل جانب ، فضربه زرعة بن شريک علي کتفه اليسري ، و ضرب الحسين عليهالسلام زرعة فصرعه
راوي گفت: شمر به اطرافيانش بانگ زد: «دربارهي اين مرد منتظر چه هستيد؟»راوي گفت: با صدور اين فرمان يک حملهي همه جانبه کردند و زرعة بن شريک با شمشير بر شانهي چپ حضرت زد که حسين با شمشير خود زرعه را از پاي درآورد.
و ضرب آخر علي عاتقه المقدس بالسيف ضربة کبا عليهالسلام بها لوجهه، و کان قد أعيا، و جعل ينوء ويکب ، فطعنه سنان بن أنس النخعي في ترقوته، ثم انتزع الرمح، فطعنه في بواني صدره
و ديگري با شمشير بر دوش مقدسش آن چنان زد که به رو به زمين افتاد. ديگر حسين خسته شده بود. ميخواست برخيزد؛ ولي به رو ميافتاد. اين هنگام سنان بن انس نخعي نيزهاش را به گودي گلوي حضرت فروبرد و سپس نيزه را بيرون کشيد و بر استخوانهاي سينهاش زد.
ثم رماه سنان أيضا بسهم، فوقع في نحره، فسقط عليهالسلام، و جلس قاعدا، فنزع السهم من نحره، و قرن کفيه جميعا، فکلما امتلأتا من دمائه خضب بهما رأسه، و لحيته، و هو يقول: هکذا ألقي الله مخضبا بدمي، مغصوبا علي حقي.
کوبيد و سپس سنان تيري هم رها کرد و تير بر گلوي حضرت نشست. حضرت به روي زمين افتاد. برخاست و به روي زمين نشست و تير را از گلويش بيرون آورد و هر دو کف دست به زير خون گرفت. همين که کفهايش پر از خون شد، سر و صورت خود را رنگين کرد و ميگفت: «با همين حال که به خونم آغشتهام و حقم را غصب کردهاند، خداوند را ملاقات خواهم کرد.»
فقال عمر بن سعد لرجل عن يمينه: انزل ويحک الي الحسين عليهالسلام فأرحه.
عمر بن سعد به مردي که در سمت راستش ايستاده بود، گفت: «واي بر تو! فرود آي و حسين را راحت کن.»
قال : فبدر اليه خولي بن يزيد الأصبحي ليحتز رأسه، فأرعد ، فنزل اليه سنان بن أنس النخعي لعنه الله، فضرب بالسيف في حلقه الشريف، و هو يقول: و الله اني لأجتز رأسک، و أعلم أنک ابنرسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و خير الناس أبا و أما. ثم اجتز رأسه المقدس المعظم.
راوي گفت: خولي بن يزيد اصبحي پيش دستي کرد که سر حضرت را ببرد، لرزه بر اندامش افتاد. پس سنان بن أنس نخعي از اسب فرود آمد و شمشير بر گلوي حضرت زد و ميگفت: «به خدا قسم که من سر تو را از بدن جدا خواهم ساخت و ميدانم که تو پسر رسول خدايي و پدرت و مادرت از پدر و مادر همهي مردم بهترند.» سپس سر مقدس و معظم آن بزرگوار را بريد