eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت شب عاشورا به زبان انگلیسی با زیر نویس فارسی ضامن اشک _ ایتا @zameneashk1
❖﷽❖ 📜روضه های امام حسین ع در شب و روز عاشوراء (مقتل امام حسین ع ) قال: و لما أثخن الحسين عليه‏السلام بالجراح، و بقي کالقنفذ، طعنه صالح بن وهب المري علي خاصرته طعنة، فسقط الحسين عليه‏السلام عن فرسه الي الأرض علي خده الأيمن، و هو يقول: بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله . ثم قام صلوات الله عليه . راوي گفت: چون حسين عليه‏السلام در اثر زيادي زخم از پاي درآمد و بدنش از زيادي تير همچون خارپشت شد، صالح بن وهب مري چنان نيزه‏اي بر پهلويش زد که از اسب روي زمين افتاد و گونه‏ي راستش روي خاک قرار گرفت و مي‏گفت «به نام خدا و به ياري خدا و به دين رسول خدا.»سپس از روي خاک برخاست. قال الراوي: و خرجت زينب من باب الفسطاط، و هي تنادي: وا أخاه! وا سيداه! وا أهل بيتاه! ليت السماء أطبقت علي الأرض، و ليت الجبال تدکدکت علي السهل. راوي گفت: زينب از در خيمه‏ها بيرون شد و صدا مي‏زد: «اي واي، برادرم! اي واي آقايم! اي واي خانواده‏ام! اي کاش آسمان بر زمين فرومي‏ريخت! و اي کاش کوهها به بيابانها پاشيده مي‏شد.» قال: وصاح شمر بأصحابه : ما تنتظرون بالرجل؟ قال: و حملوا عليه من کل جانب ، فضربه زرعة بن شريک علي کتفه اليسري ، و ضرب الحسين عليه‏السلام زرعة فصرعه راوي گفت: شمر به اطرافيانش بانگ زد: «درباره‏ي اين مرد منتظر چه هستيد؟»راوي گفت: با صدور اين فرمان يک حمله‏ي همه جانبه کردند و زرعة بن شريک با شمشير بر شانه‏ي چپ حضرت زد که حسين با شمشير خود زرعه را از پاي درآورد. و ضرب آخر علي عاتقه المقدس بالسيف ضربة کبا عليه‏السلام بها لوجهه، و کان قد أعيا، و جعل ينوء ويکب ، فطعنه سنان بن أنس النخعي في ترقوته، ثم انتزع الرمح، فطعنه في بواني صدره و ديگري با شمشير بر دوش مقدسش آن چنان زد که به رو به زمين افتاد. ديگر حسين خسته شده بود. مي‏خواست برخيزد؛ ولي به رو مي‏افتاد. اين هنگام سنان بن انس نخعي نيزه‏اش را به گودي گلوي حضرت فروبرد و سپس نيزه را بيرون کشيد و بر استخوانهاي سينه‏اش زد. ثم رماه سنان أيضا بسهم، فوقع في نحره، فسقط عليه‏السلام، و جلس قاعدا، فنزع السهم من نحره، و قرن کفيه جميعا، فکلما امتلأتا من دمائه خضب بهما رأسه، و لحيته، و هو يقول: هکذا ألقي الله مخضبا بدمي، مغصوبا علي حقي. کوبيد و سپس سنان تيري هم رها کرد و تير بر گلوي حضرت نشست. حضرت به روي زمين افتاد. برخاست و به روي زمين نشست و تير را از گلويش بيرون آورد و هر دو کف دست به زير خون گرفت. همين که کفهايش پر از خون شد، سر و صورت خود را رنگين کرد و مي‏گفت: «با همين حال که به خونم آغشته‏ام و حقم را غصب کرده‏اند، خداوند را ملاقات خواهم کرد.» فقال عمر بن سعد لرجل عن يمينه: انزل ويحک الي الحسين عليه‏السلام فأرحه. عمر بن سعد به مردي که در سمت راستش ايستاده بود، گفت: «واي بر تو! فرود آي و حسين را راحت کن.» قال : فبدر اليه خولي بن يزيد الأصبحي ليحتز رأسه، فأرعد ، فنزل اليه سنان بن أنس النخعي لعنه الله، فضرب بالسيف في حلقه الشريف، و هو يقول: و الله اني لأجتز رأسک، و أعلم أنک ابن‏رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و خير الناس أبا و أما. ثم اجتز رأسه المقدس المعظم. راوي گفت: خولي بن يزيد اصبحي پيش دستي کرد که سر حضرت را ببرد، لرزه بر اندامش افتاد. پس سنان بن أنس نخعي از اسب فرود آمد و شمشير بر گلوي حضرت زد و مي‏گفت: «به خدا قسم که من سر تو را از بدن جدا خواهم ساخت و مي‏دانم که تو پسر رسول خدايي و پدرت و مادرت از پدر و مادر همه‏ي مردم بهترند.» سپس سر مقدس و معظم آن بزرگوار را بريد