eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
891 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh تبادل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم مقتل امیر المومنین ع ( 2 ) مقتل شب 19 رمضان و روي اسماعيل بن زياد قال: حدثتني أمموسي خادمة علي عليهالسلام، و هي حاضنة فاطمة ابنته عليهاالسلام، قالت: سمعت عليا عليهالسلام يقول لابنته أمکلثوم: و نيز اسماعيل بن زياد گويد: أمموسي خدمتکار علي عليهالسلام که در ضمن دايهي دخترش فاطمه نيز بود، برايم حيدث کرد و گفت: شنيدم علي عليهالسلام به دخترش امکلثوم ميفرمود:، يا بنية! اني أراني قل ما أصحبکم؟ قالت: و کيف ذلک يا أبتاه؟ «دخترکم! چنين ميبينم که مدت کمي با شما هستم؟» عرض کرد: «چگونه پدر جان!» قال: اني رأيت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في منامي، و هو يمسح الغبار عن وجهي، و يقول: يا علي! لا عليک قد قضيت ما عليک، فرمود: «من رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را در خواب ديدم و او (در آن حال) گرد و خاک از رويم پاک ميکرد و ميفرمود: يا علي! تو را چيزي نيست. آنچه وظيفهات بود، انجام دادهاي.» قالت: فما مکث الا ثلاثا حتي ضرب تلک الضربة ، فصاحت أمکلثوم، فقال: يا بنية! لا تفعلي، فاني أري رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يشير الي بکفه و يقول: يا علي! هلم الينا، فان ما عندنا هو خير لک. امکلثوم گفت: «سه شب (از اين خواب) بيش نگذشت که آن ضربت را به او زدند.» امکلثوم در آن مصيبت فرياد زد. حضرت فرمود: «دخترکم! فرياد نزن؛ زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را ميبينم که به دست خود به من اشاره ميکند و ميفرمايد: يا علي! نزد ما بيا که آنچه در نزد ماست، براي تو بهتر است.» المفيد، الارشاد، 13 - 12/1 مساوي عنه: المجلسي، بحارالأنوار، 225 - 224/42؛ الحر العاملي، اثبات الهداة، 475/2؛ مثله الفتال، روضة الواعظين،/118 – 117، رسولي محلاتي، ترجمه ارشاد، 13 - 12/1. یا علی التماس دعا محمد حسین تابع منش 95/4/4 برابر با رمضان 1437 @zameneashk
[Forwarded from اتچ بات] ( https://attach.fahares.com/YOz0sHFbeNG705Seg3hEAw== ) بسم الله الرحمن الرحیم مقتل امیر المومنین ع ( 3) مقتل شب 19 رمضان و روي عمار الدهني، عن أبي صالح الحنفي، قال: سمعت عليا عليهالسلام يقول: رأيت النبي صلي الله عليه و آله و سلم في منامي فشکوت اليه ما لقيت عن أمته من الأود و اللدد، و بکيت و نيز عمار دهني از ابيصالح حنفي حديث کند که گفت: شنيدم علي عليهالسلام ميفرمود: پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را در خواب ديدم و به آن حضرت از رنجها و دشمنيهايي که از امتش به من رسيده بود، شکايت بردم و گريستم.» فقال: لا تبک يا علي، فالتفت و التفت فاذا رجلان مصفدان و اذا جلاميد ترضخ بها رؤوسهما، فرمود: «يا علي گريه مکن! پس به سويي نظر افکند و من نيز به آن سو متوجه شدم. دو مرد را ديدم که کتهاي آنها بسته است و سنگهاي بزرگي را ديدم که بر سر آن دو ميکوبند.» قال أبوصالح: فغدوت اليه من الغد کما کنت أغدو اليه کل يوم، حتي اذا کنت في الجزارين لقيت الناس يقولون: فتل أميرالمؤمنين! قتل أميرالمؤمنين عليهالسلام . ابوصالح (راوي حديث) گويد: «صبح فرداي آن روز مانند روزهاي ديگر به سوي خانهي آن حضرت رفتم. همين که به بازار قصابها رسيدم، ديدم مردم ميگويند: اميرالمؤمنين عليهالسلام کشته شد! اميرالمؤمنين عليهالسلام کشته شد!» المفيد، الارشاد، 13 - 12/1 مساوي عنه: المجلسي، بحارالأنوار، 225 - 224/42؛ الحر العاملي، اثبات الهداة، 475/2؛ مثله الفتال، روضة الواعظين،/118 – 117، رسولي محلاتي، ترجمه ارشاد، 13 - 12/1. یا علی التماس دعا -کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم مقتل امیر المومنین ع ( 4) مقتل شب 19 رمضان و روي عبدالله بن موسي، عن الحسن بن دينار، عن الحسن البصري، قال: سهر أميرالمؤمنين علي عليهالسلام في الليلة التي قتل في صبيحتها، و لم يخرج الي المسجد لصلاة الليل علي عادته، فقالت له ابنته أمکلثوم رحمة الله عليها: ما هذا الذي قد أسهرک؟ و نيز عبدالله بن موسي (به يک واسطه) از حسن بصري حديث کند که گفت: اميرالمؤمنان علي عليهالسلام آن شبي که در صبحش کشته شد (همهي شب را) بيدار بود و برخلاف عادتي که داشت، آن شب براي نماز شب به مسجد نرفت. پس دخترش أمکلثوم به وي عرض کرد: «اين چيست که (امشب) خواب را از شما گرفته است؟» فقال: اني مقتول لو قد أصبحت، فأتاه ابنالنباح فآذنه بالصلاة، فمشي غير بعيد ثم رجع، فقالت له أمکلثوم: مر جعدة فليصل بالناس فرمود: «اگر امشب را به صبح برسانم، کشته خواهم شد.» (تا اين که) ابننباح (اذانگوي آن حضرت عليهالسلام آمد) و اذان نماز (صبح را) گفت. حضرت کمي راه (به طرف مسجد) رفت و برگشت. امکلثوم به وي عرض کرد: «دستور فرما جعدة (که خواهرزادهي آن حضرت عليهالسلام بود) با مردم نماز بخواند.» قال نعم، مروا جعدة فليصل ثم قال: لا مفر من الأجل، فخرج الي المسجد، فرمود: «آري! دستور دهيد (امروز) جعده با مردم نماز بخواند.» سپس فرمود: «از مرگ گريزي نيست!» و خود به مسجد رفت و اذا هو بالرجل قد سهر ليلته کلها يرصده ، فلما برد السحر نام، فحرکه أميرالمؤمنين عليهالسلام برجله و قال له: الصلاة، فقام اليه فضربه . و آن مرد (يعني ابنملجم) تمام آن شب (در مسجد) بيدار بود و چشم به راه و مترصد آن حضرت بود و چون نسيم سحرگه وزيد، خوابش برد. اميرمؤمنان عليهالسلام (وارد مسجد شد) و با پاي خود او را جنبش داد و فرمود: «نماز!» پس برخاست و آن حضرت را ضربت زد. المفيد، الارشاد، 15 - 14/1 مساوي عنه: العلامة الحلي، المستجاد (من مجموعة نفيسة)،/309 - 307؛ الحر العاملي، اثبات الهداة، 475/2؛ السيد هاشم البحراني، مدينة المعاجز، 41 - 40/3؛ المجلسي، البحار، 227 - 226/42 رقم 38 مثله، الفتال، روضة الواعظين،/118 یا علی التماس دعا -کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم مقتل امیر المومنین ع ( 5 ) مقتل شب 19 رمضان و في حديث آخر: أن أميرالمؤمنين عليهالسلام قد سهر تلک الليلة، فأکثر الخروج و النظر الي السماء و هو يقول: و الله ما کذبت و لا کذبت، و انها الليلة التي وعدت بها ثم يعاود مضجعه، فلما طلع الفجر، شد ازاره و خرج و در حديث ديگري که اميرمؤمنان تمام آن شب را بيدار بود و بسيار بيرون ميآمد و به آسمان نگاه ميکرد و ميفرمود: «به خدا، دروغ نگفتهام و به من هم دروغ نگفتهاند. اين همان شبي است که بدان وعدهام دادهاند.» پس به خوابگاه خود برگشت و چون سپيده زد، کمربندش را محکم بست و بيرون رفت و هو يقول: و اين دو شعر را ميخواند أشدد حيازيمک للموت فان الموت لاقيک کمرت را براي مرگ محکم ببند (و مهياي آن باش)؛ زيرا مرگ به ديدارت خواهد آمد. و لا تجزع من الموت اذا حل بواديک و آن گاه که بر تو وارد شد، از مرگ جزع و بيتابي مکن. فلما خرج الي صحن الدار استقبلته الاوز فصحن في وجهه، فجعلوا يطردونهن، فقال: دعوهن فأنهن نوايح، ثم خرج فأصيب عليهالسلام . چون به ميان سرا (و صحن خانه) رسيد، مرغابيان پيش آمدند و به روي آن حضرت فرياد ميزدند (آنان که در خانه بودند). آنها را از پيش رويش دور ميکردند، حضرت فرمود: آنها را واگذاريد؛ زيرا اينها نوحهگران هستند. پس بيرون رفت و (همان شب) ضربت خورد. المفيد، الارشاد، 15 - 14/1 مساوي عنه: العلامة الحلي، المستجاد (من مجموعة نفيسة)،/309 - 307؛ الحر العاملي، اثبات الهداة، 475/2؛ السيد هاشم البحراني، مدينة المعاجز، 41 - 40/3؛ المجلسي، البحار، 227 - 226/42 رقم 38 مثله، الفتال، روضة الواعظين،/118 ، رسولي محلاتي، ترجمهي ارشاد، 15 - 14/1. سلام علیکم گریزها به سلیقه ذاکرین عزیز به حضرت زهرا س است که به دیدار فاطمة س می رفت یا علی التماس دعا -کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم مقتل امیر المومنین ع ( 6 ) مقتل روز 19 ماه مبارک رمضان و قال المفيد و الشيخ الطوسي في الأمالي: انه لما ضرب أميرالمؤمنين عليهالسلام احتمل، فادخل داره، فقعدت لبابة عند رأسه، و جلست أمکلثوم عند رجليه، ففتح عينيه، فنظر اليها، هنگامي که ابنملجم ملعون ضربت بر فرق اميرمؤمنان زد، آن حضرت را به سوي خانه حمل دادند. لبابه بالاي سر آن حضرت نشست و امکلثوم نزديک قدمهاي آن حضرت جلوس داد. اين وقت ديدههاي حق بين خود را گشود و به جانب امکلثوم نظري کرد فقال: الرفيق الأعلي خير مستقرا و أحسن مقيلا؛ فنادت أمکلثوم: وا أبتاه! ثم جاءت الي عبدالرحمان بن ملجم و قالت: يا عدو الله! قتلت أميرالمؤمنين عليهالسلام؟ قال: انما قتلت أباک. قالت: يا عدو الله! اين لأرجو أن لا يکون عليه بأس؛ فرمود: «اکنون به سوي خداوند مهربان سفر ميکنم که بهتر مقام و نيکوتر منزلي است.» نالهي امکلثوم به وا ابتاه بلند شد. سپس به نزد ابنملجم آمد و فرمود: «اي دشمن خدا! کشتي اميرمؤمنان را؟» آن ملعون گفت: «من نکشتم اميرمؤمنان را؛ بلکه پدر تو را کشتم.» آن مخدره فرمود: «اميدوارم که بر پدرم از اين ضربت باکي نباشد.» قال: فأراک لما تبکين عليه، والله لقد ضربته ضربة لو قسمت بين أهل الکوفة لأهلکتهم. آن ملعون گفت: «گويا پس ميبينم تو را براي چه بر او گريه ميکني؟ براي اين که ضربتي بر او زدم که اگر آن را بر همهي اهل کوفه قسمت کنند، همه را هلاک خواهد کرد.» محلاتي، رياحين الشريعة، 73 - 72، 246، 60/3. یا علی التماس دعا 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات] ( https://attach.fahares.com/nzeaAAIMS/B4Yian9nJFXA== ) بسم الله الرحمن الرحیم مقتل امیر المومنین ع ( 7 ) مقتل روز 19 ماه مبارک رمضان و ديگر از اخبار مرويه از حضرت زينب عليهاالسلام بنابر نقل علامه شهير شيخ جعفر نقدي در زينب کبري به نقل از نورالدين محمد بن المرتضي که به اسناد خود از حضرت عليا مخدره زينب عليهاالسلام روايت ميکند که فرمود: آن گاه که پدرم مريض شد، به شمشير عبدالرحمان بن ملجم مرادي، برادران مرا مخاطب ساخت و فرمود: «اي پسران من! چون من از دنيا رفتم، مرا غسل دهيد و با باقي ماندهي کافور بهشتي که از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و فاطمه زهرا زياد آمده است، مرا حنوط کنيد و بر عماري بگذاريد و توجه کنيد آن گاه که قسمت جلو تخت بلند شد، عقب آن را بلند کنيد.» حضرت زينب ميفرمايد: «جنازه ي پدر مرا به همان ترتيب بلند کرديم تا نزديک زمين نجف رسيديم. مقدم عماري نزول کرد. برادران نيز تخت را بر زمين گذاشتند. برادرم حضرت حسن کلنگي بر زمين زد که قبر ساخته نمودار شد و در دو سطر به سرياني بر آن نوشته بودند: «بسم الله الرحمن الرحيم، هذا قبر حفره نوح النبي صلي الله عليه و آله و سلم لعلي وصي محمد قبل الطوفان بسبعمائة عام». آن گاه که پدرم را دفن کرديم، موقعي که ميخواستند روي قبر را بپوشانند، آخرين خشت لحد را برداشتند تا بار ديگر از جمال او بهره برگيرند. قبر خالي بود. معلوم نشد پدرم در زمين رفت يا در آسمان سير کرد. آن گاه شنيدم صدايي که ما را تعزيت و تسليت ميداد و ميگفت: «أحسن الله لکم العزاء في سيدکم حجة الله علي خلقه». محلاتي، رياحين الشريعة، 73 - 72، 246، 60/3. یا علی التماس دعا 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم مقتل امیر المومنین ع ( 8 ) مقتل روز 19 رمضان و قالت أمکلثوم لابنملجم و هو مکتوف و هي تبکي، أي عدو الله، انه لا بائس علي أبي، و الله مخزيک، قال: فعلام تبکين؟ و الله لقد شريته بألف و صقلته أربعين يوما، ولو کانت هذه الضربة بأهل بلد، ما بقي منهم أحد. امکلثوم دختر علي بن ابنملجم که دست بسته ايستاده بود، گريان گفت: اي دشمن خدا. به علي آسيبي نخواهد رسيد و خداوند تو را خوار خواهد ساخت. ابنملجم گفت: پس براي چه ميگريي؟ به خدا سوگند، اين شمشير را به هزار درهم خريدهام و چهل روز آن را آماده کردهام. اگر اين ضربت بر مردم شهري فرود ميآمد، يک تن زنده نميماند. آيتي، ترجمهي العبر تاريخ ابنخلدون، 638/1. ؛ ابنخلدون، التاريخ، 525/2 یا علی التماس دعا 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
[ بسم الله الرحمن الرحیم مقتل امیر المومنین ع (9 ) مقتل روز 19 ماه مبارک رمضان مرانید نوحه گرند شيخ مفيد و ابن شهر آشوب و ديگران روايت کردهاند که حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام در شبي که در صبح آن شب ضربت خورد، براي نماز شب به مسجد نيامد و در تمام آن شب بيدار بود و به عبادت حق تعالي اشتغال مينمود. امکلثوم گفت: «يا اميرمؤمنان! بيداري و اضطراب تو در اين شب چيست؟!» علي عليهالسلام گفت: «در صبح اين شب، شهيد خواهم شد.» پس در اين وقت مؤذن حضرت آمد و نداي نماز در داد. امکلثوم گفت: «اي پدر! امشب ديگري را بگو تا با مردم نماز گزارد.» علي عليهالسلام فرمود: «از قضاي الهي نميتوان گريخت.» روايت کردهاند که: در تمام آن شب، بيرون ميآمد و به اطراف آسمان نظر ميکرد. ميفرمود: «هرگز دروغ نگفتهام و دروغ از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نشنيدهام. اين شبي است که مرا وعدهي شهادت داده است.» چون نداي صبح شنيد، گريست و شعري خواند که مضمونش اين بود: «کمر خود را براي مرگ محکم ببند که مرگ البته به تو خواهد رسيد و جزع مکن از مرگ، چون به وادي تو درآيد.» چون به صحن خانه آمد، مرغابي چند در آن خانه بودند. سر راه بر آن حضرت گرفتند و فرياد ميکردند. چون خواستند که ايشان را دور کنند، علي عليهالسلام فرمود: بگذاريد ايشان را که ايشان فرياد کنندگانند بر من، و بعد از ايشان بر من، نوحهکنندگان نوحه خواهند کرد.» مجلسي، جلاء العيون، /373، 371 - 370، 358، 346، 343 - 334، 325 - 324. یا علی التماس دعا 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات] ( https://attach.fahares.com/YOz0sHFbeNGH3s+PcxC4zg== ) بسم الله الرحمن الرحیم مقتل امیر المومنین ( 11 ) مقتل روز 20 ماه مبارک رمضان ابنبابويه به سند معتبر از حبيب به عمر روايت کرده است که او گفت: به خدمت حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام رفتم، در مرضي که حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود. پس جراحت سر خود را گشود. من گفتم: «يا اميرمؤمنان! جراحت تو چيزي نيست و بر تو از اين جراحت باکي نيست.» حضرت فرمود:«اي حبيب! به خدا سوگند که من در اين ساعت از شما مفارقت ميکنم.» حبيب گفت: من به گريه درافتادم، و امکلثوم دختر حضرت گريان شد. نزديک حضرت نشسته بود. علي عليهالسلام فرمود: «چرا گريه ميکني، اي دختر؟». امکلثوم گفت: «چون گريه نکنم؟ تو ما را خبر ميدهي در اين ساعت از ما مفارقت مينمايي.» حضرت فرمود: «اي دختر گرامي! گريه مکن، به خدا سوگند که اگر ببيني آنچه پدر تو ميبيند، هر آينه گريه نخواهي کرد.» حبيب گفت: از آن حضرت پرسيدم: «چه ميبيني يا اميرمؤمنان؟» حضرت فرمود: «اي حبيب! ميبينم ملائکهي آسمانها و پيغمبران را که از پي يکديگر ايستادهاند و انتظار ميکشند که مرا ملاقات کنند. اينک برادرم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به نزد من نشسته است و ميگويد: بيا نزد ما که آنچه در پيش داري، به از آن است که در آن هستي.» حبيب گفت: «من هنوز از پيش آن حضرت بيرون نرفته بودم که روح مقدس او به ارواح انبيا و اوصيا ملحق شد.» مجلسي، جلاء العيون، /373، 371 - 370، 358، 346، 343 - 334، 325 - 324. 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم «تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.» متن کامل مقتل امیر المومنین ع به روایت جلاء العیون مجلسی ( 12 ) عزیزان بعلت طولانی بودن متن مقتل ، عربی را نیاوردم دوستانی که متن عربی را می خواهند در خصوصی بفرمایند ارسال نمایم. مقتل در 10 قسمت ارسال می شود ذاکرین مداح دهها روضه در متن است با دقت خوانده شود سفره ی طعام شب 19 رمضان (1) عزیزم کی دیدی علی بر سفره ای بنشیند که دو نوع غذا برآن باشد در بعضي از کتب معتبره روايت کردهاند که امکلثوم گفت: در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان براي افطار حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام طبقي نزد او گذاشتم. دو قرص نان جو در آن بود. کاسهاي از شير نزد آن حضرت آوردم و نمک سابيده حاضر کردم. چون حضرت از نماز فارغ شد، به آن طعام نظر کرد، گريست و فرمود: «اي دختر! دو نان خورش براي من در يک طبق حاضر کردهاي؟ مگر نميداني که من متابعت برادر و پسر عم خود رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميکنم. تا از دنيا رفت، دو طعام از براي او حاضر نکردند. اي دختر! هر که خوردني و آشاميدني و پوشش او نيکوست در دنيا، ايستادن او در روز قيامت نزد حق تعالي بيشتر است. اي دختر! در حلال دنيا حساب است و در حرام او عذاب. و خبر داد مرا حبيب من، از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که جبرئيل از براي او کليدهاي زمين را آورد و گفت: «يا محمد! خداوند تو را سلام ميرساند و ميفرمايد: اگر خواهي تمام کوههاي تهامه را براي تو طلا ميکنم و به راه مياندازم. بگير اينها را که کليد گنجهاي زمين است و از ثواب آخرت تو چيزي کم نميشود.» حضرت فرمود: «بعد از آن چه خواهد بود؟» گفت: «مرگ» آن جناب فرمود: «هر گاه چنين است، مرا به دنيا احتياج نيست. بگذار مرا که روزي گرسنه باشم و يک روز سير، تا آن که در روزي که گرسنه باشم، دعا کنم پروردگار خود را و از او سؤال کنم و در روزي که سير باشم، حمد گويم پروردگار خود را.» پس جبرئيل گفت: «توفيق هر چيزي يافتهاي اي محمد.» فرمود: «اي دختر! اين دنيا خانهي فريب است و خانهي مذلت و خواري است. هر که چيزي به آخرت پيش ميفرستد، به او ميرسد. اي دختر! به خدا سوگند که نميخورم چيزي تا يکي از نان خورشها را برداري.» پس شير را برداشتم و اندکي از نان جو با نمک تناول کرد و حمد و ثناي حق تعالي به جاي آورد. پس برخاست و متوجه نماز شد. یا علی التماس دعا 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات] ( https://attach.fahares.com/nzeaAAIMS/Ah/6LV8GikHg== ) بسم الله الرحمن الرحیم «تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.» مقتل کامل امیر المومنین ع به روایت جلاء العیون مجلسی ره ( 13 ) عبادت ومناجات امیرالمومنین در شب 19 رمضان با ستارگان و... (2) پيوسته مشغول رکوع و سجود بود و تضرع و ابتهال به سوي حق تعالي مينمود. بسيار از خانه بيرون ميرفت و داخل ميشد. به اطراف آسمان نظر ميکرد و اضطراب مينمود و تضرع ميکرد و ميگريست. پس سورهي يس را تا آخر تلاوت کرد. پس اندکي خوابيده ترسان بيدار شد و جامهي خود را روي مبارک خود کشيد و بر پا ايستاد و گفت: «خداوندا! برکت ده مرا در لقاي خود» و کلمهي «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» بسيار گفت. پس نماز کرد تا بسياري از شب گذشت و در تعقيب نشسته بود که آن حضرت را خواب ربود. باز ترسان از خواب بيدار شد. زنان و فرزندان خود را طلبيد و فرمود: «در اين ماه از ميان شما خواهم رفت. در اين شب، خوابي هولناک ديدم و براي شما نقل ميکنم. در اين ساعت، حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم را در خواب ديدم که ميفرمود: «اي ابوالحسن! به اين زودي به نزد ما خواهي آمد و نزد تو خواهد آمد شقيترين امت، لحيهي تو را از خون سرت خضاب خواهد کرد و من بسيار مشتاقم به لقاي تو و تو در دههي آخر اين ماه به نزد ما خواهي آمد. زود بيا نزد ما که آنچه نزد ماست؛ بهتر است و باقيتر است از براي تو.» چون اهل و اولاد آن حضرت اين سخنان جانسوز را شنيدند، صدا به گريه بلند کردند. پس قسم داد ايشان را که: «ساکت شويد.» چون ساکت شدند، وصيت کرد ايشان را به نيکيها و نهي کرد ايشان را از بديها. چون از وصيت فارغ شد، باز مشغول عبادت شد، پيوسته در رکوع و سجود و تضرع و زاري بود و هر ساعت از خانه بيرون ميرفت، به اطراف آسمان نظر ميکرد. نظر در ستارهها ميکرد و ميفرمود: «به خدا سوگند که دروغ نشنيدهام از رسول خدا. اين همان شبي است که مرا وعده داده است. پس برگشت به جاي نماز خود و گفت: «اللهم بارک لي في الموت»؛ يعني «خداوندا! مبارک گردان براي من مرگ را»، و بسيار ميگفت: «انا لله و انا اليه راجعون، و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم»، پس بسيار صلوات ميفرستاد بر محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم و استغفار بسيار ميکرد. امکلثوم گفت: «چون در آن شب، قلق و اضطراب آن حضرت را ديدم، مرا خواب نبرد. گفتم: «اي پدر! چرا امشب خواب بر تو حرام شده است و استراحت نميفرمايي؟» گفت: «اي دختر! من با شجاعان بسيار جنگ کردهام و خود را به اهوال عظيمه افکندهام. هرگز رعبي و ترسي در دلم به هم نرسيده است. امشب بسيار ترسانم.» پس فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون.» امکلثوم گفت: «اي پدر! چرا در تمام اين شب، خبر مرگ خود را به ما ميدهي؟» فرمود: «اي دختر! اجل نزديک و آرزوها قطع شده است.» امکلثوم چون اين خبر شنيد، بسيار گريست. حضرت فرمود: «گريه مکن. من نگفتم اين خبر را مگر به آنچه عهد کرده است به سوي من رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم.» تذکر:دوستان مداح و ذاکر چندین مرتبه مطلب را بخوانند و تمرین کنند و شعر مناسب در کنارش قرار دهند این پست نزدیک به ده روضه قوی مستقل دارد التماس دعا خادم الحسین ع / تابع منش یا علی التماس دعا 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم «تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.» مقتل کامل امیر المومنین ع به روایت جلاء العیون مجلسی ( 14 ) داستان نوحه گری مرغابیها و دادن خبر شهادت خود به فرزندانش (3) پس اندکي به خواب رفت و بيدار شد. فرمود: «اي دختر! چون نزديک وقت اذان شود، مرا خبر کن.» پس باز مشغول تضرع و زاري و عبادت شد. چون نزديک وقت نماز شد، آب نزد آن حضرت حاضر ساختم. پس برخاست و تجديد وضو کرد و جامههاي خود را پوشيد و متوجه مسجد شد. چون به صحن خانه رسيد، مرغابي چند که براي برادرم حسين هديه آورده بودند، بر سر راه او آمدند. بالها گشودند و فرياد کردند. پيش از آن شب، صداي ايشان بر نميآمد. حضرت فرمود: «لا اله الا الله! فرياد کنندهاي چندند که از عقبشان نوحهکنندگان خواهند بود. فردا بامداد، قضاي الهي ظاهر شود.» امکلثوم گفت: «اي پدر! چرا فال بد ميزني؟» فرمود: «هيچ يک از ما اهل بيت، فال بد نزدند و فال بد در ايشان اثر نميکند؛ وليکن سخن حقي بود که بر زبانم جاري شد. پس اي دختر به حق خودم سوگند ميدهم تو را که اين مرغابيان را رها کني که حيوان بيزباني چندند که حبس کردهاي. ايشان را آب و دانه بده، چون گرسنه و تشنه شوند. يا رها کن آنها را که از گياههاي زمين بخورند.» چون به در خانه رسيد و خواست که در را بگشايد، قلاب در به کمر آن حضرت بند شد و از کمرش باز شد و افتاد. پس آن را از زمين برداشت و به کمر بست و شعري چند خواند که مضمون آنها اين است: «ببند ميان خود را براي مرگ، به درستي که مرگ ملاقات کننده است تو را. جزع مکن از مرگ وقتي که نازل شود به محلهي تو. مغرور مشو به دنيا، هر چند موافقت نمايد. چنانچه دهر که تو را خندان گردانده است، باز تو را به گريه خواهد آورد.» پس فرمود: «خداوندا! مبارک گردان براي من مرگ را و مبارک گردان براي من لقاي خود را.» امکلثوم گفت: چون اين اخبار محنت آثار را شنيدم، گفتم: «وا غوثاه! وا ابتاه! در تمام اين شب، خبر مرگ خود را به ما ميگويي.» فرمود: «اي دختر! اينها دلالتها و علامتهاي مرگ است که از پي يکديگر ظاهر ميشود.» پس در را گشود و بيرون رفت. امکلثوم گفت: من برگشتم و آنچه از آن حضرت ديده و شنيده بودم، به حضرت امام حسن نقل کردم. حضرت برخاست و از پي پدر بزرگوار خود رفت. پيش از آن که داخل مسجد شود، به آن حضرت رسيد و گفت: «اي پدر بزرگوار! چرا در اين وقت شب از خانه بيرون آمدهاي؟» گفت: «اي نور ديدهي من! خوابي هولناک ديدم.» جناب امام حسن گفت: «اي پدر! بيان کن خواب خود را براي من.» فرمود: «ديدم جبرئيل بر کوه ابوقبيس فرود آمد و دو سنگ از آن کوه برگرفت و به سوي کعبه رفت. بر بام کعبه ايستاد و آن سنگها را بر هم زد که ريزه ريزه شدند. پس بادي وزيد و آن ريزههاي سنگ را پراکنده کرد. هيچ خانه در مکه و مدينه نماند، مگر آن که ريزهاي از آن سنگ در آن داخل شد.» حضرت امام حسن عليهالسلام پرسيد: «اي پدر! چه تعبير کردي اين خواب را؟» فرمود: «اين خواب دلالت ميکند بر آن که پدر تو شهيد شود و هيچ خانه در مکه و مدينه نماند، مگر آن که اندوهي از مصيبت او در آن خانه داخل شود.» حضرت امام حسن عليهالسلام فرمود: «آيا ميداني که اين واقعهي هايله کي خواهد بود؟» فرمود: «حبيب من، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خبر داده است که در دههي آخر ماه مبارک رمضان شهيد خواهم شد به ضرب ابنملجم مرادي.» امام حسن عليهالسلام فرمود: «اي پدر! هر گاه ميداني که او کشندهي تو خواهد بود، او را به قتل برسان.» حضرت فرمود: «اي فرزند گرامي! قصاص پيش از جنايت نمايم؟» پس فرمود: «اي فرزند! به رختخواب خود برگرد.» امام حسن عليهالسلام گفت: «اي پدر! ميخواهم با تو بيايم.» فرمود: «تو را سوگند ميدهم که برگردي.» پس امام حسن عليهالسلام به خانه برگشت و با امکلثوم محزون و غمگين نشستند و بر اقوال و احوالي که از آن حضرت مشاهده کرده بودند، گريستند. 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1