🔘 زمین مرکزی 🔘:
✅برخی برای توجیه #رفتار خود به #قرآن استناد میکنند! در واقع با قرآن به جنگ احکام دین میروند!
از ۱۱۴ سوره و ۶۲۳۶ آیه فقط چند آیه معروف را شنیده یا خوانده اند در حالی که همه #آیات باید در کنار هم قرار گیرد.
✅در #قرآن که میتوان گفت مانند قانون اساسی دین است، کلیات احکام و دستورات ذکر شده است.
اما با این حال، همان قرآن میگوید برای #تفسیر و #فهم من به چه کسانی مراجعه کنید؟
این افراد چرا این آیات را نمیخوانند و مخفی نگه میدارند!؟
✅دستور صریح قرآن:
تبيين و تفسير آن را به پيامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ الذِّکْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»يعني اي #پيامبر ما ذکر بر تو نازل کرديم تا براي مردم آنچه را بر ايشان نازل شد (قرآن) تبيين و تفسير نمايي و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بيان فرموده، از سخنان پيامبر(ص) و امامان(ع) اطاعت کنيم:«وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» #يعني اي مردم هر چه را رسول الله(ص) به شما دستور داد ، اجرا کنيد و هر چه را نهي کرد باز ايستيد.
📚سوره مبارکه نحل/44 و حشر/7.
✅در نتیجه #آیات_قرآن را باید کنار هم فهمید، همان قرآن هم اشاره کرده است تفسیر آیات و احکام را از پیامبر و معصومین(ع) بیاموزید.
بخشی از احکام در گفتار و رفتار معصومین آمده و منبع احکام فقط قرآن نیست.
@zamin_takht
🍁برخی #روایات دال بر نظریه زمین مرکزی:🍁
🔸2- ابوذر غِفاري- كه رحمت خدا بر او باد- نقل مي كند كه:
دست #پيامبر صلي الله عليه و آله را گرفته بودم و با هم قدم مي زديم و پيوسته خورشيد را نگاه مي كرديم تا آن كه غروب كرد.
به حضرت عرض كردم: اي رسول خدا! خورشيد در كجا غروب كرد؟
حضرت فرمود: در آسمان، سپس از آسماني به آسمان ديگر مي رود تا اين كه به آسمان بلند هفتم مي رسد و آن قدر مي رود تا در زير عرش قرار مي گيرد. پس در آن جا به سجده مي افتد و فرشتگاني كه اختيار او را در دست دارند با او خدا را سجده مي كنند. سپس خورشيد مي گويد: اي پروردگار من! دستور بفرماييد كه از كجا طلوع كنم، از مغرب يا از مشرق؟
و اين سخن خداي عزّ و جلّ است كه مي فرمايد: «وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» منظور از رسيدن خورشيد به قرارگاه خود، نشان دادن تدبير خداوند تبارك و تعالي است كه نسبت به آفريده هاي خويش كاملاً آگاه است.
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: جبرئيل به مقدار ساعت هاي روز، با توجه به طولاني بودن آن در روزهاي تابستان و كوتاه بودن آن در روزهاي زمستان، لباسي تابناك از عرش مي گيرد و براي خورشيد مي آورد و خورشيد همچون انسان آن لباس را مي پوشد و تا قبل از طلوع، با آن لباس در آسمان حركت مي كند.
سپس پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: گويي كه من با او هستم و او را مي بينم آن گاه كه به اندازه سه روز محبوس مي شود و لباس نور را نمي پوشد و به او فرماني مي دهند تا از مغرب طلوع كند؛ و اين سخن خداوند بلند مرتبه است: «اِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ * وَاِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ» [آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد* و آنگه كه ستارگان هميتيره شوند] و ماه نيز همين گونه است.
طلوع و حركت آن به سوي افق آسمان و غروب كردن آن و اوج گرفتن تا آسمان هفتم، و آن گاه در زير عرش به سجده مي افتد، سپس جبرئيل براي او لباسي از نور مي آورد كه از جنس نور عرش است. اين فرموده خداوند متعال به همين موضوع اشاره دارد: «هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا» [اوست كسي كه خورشيد را روشنايي بخشيد و ماه را تابان كرد].
ابوذر- كه رحمت خدا بر او باد- گفت: سپس من و رسول خدا صلي الله عليه و آله به كناري رفتيم و نماز مغرب را اقامه كرديم.
عبد الرحمن بن سَيابه نقل مي كند كه به #امام_صادق عليه السلام گفتم: جانم به فداي شما!
همانا مردم مي گويند: اگر كسي از ستاره ها خوشش بيايد، نگاه كردن به آنها حلال نيست. اگر به دين من زيان مي رساند كه من به ديدن آنها نيازي ندارم و اگر به دين من زياني نمي رساند، به خدا سوگند! من تمايل زيادي به ستارگان دارم و دوست دارم به آنها نگاه كنم.
حضرت فرمود: آن طور كه مردم مي گويند، نيست. نگاه كردن به ستاره ها، زياني به دين تو نمي رساند.
سپس فرمود: شما به چيزي مي نگريد كه بسياري از آن، درك نمي شود و مقدار اندك آن سودي نمي رساند؛ كه طلوع ماه را اندازه گيري كنيد.
و حضرت سپس فرمود: آيا مي داني بين خورشيد و برج سنبله چند دقيقه فاصله وجود دارد؟ و آيا مي داني بين برج سنبله و لوح محفوظ چند دقيقه فاصله وجود دارد؟
پاسخ دادم كه: خير، به خدا سوگند! نمي دانم. تا به حال در مورد آن، چيزي از ستاره شناسان نشنيده ام.
عبد الرحمن گفت: حضرت فرمود: فاصله هر يك از اينها تا كناري آن، شصت تا هفتاد دقيقه است.
عبد الرحمن شك كرد. سپس فرمود: اي عبد الرحمن! اين محاسبه اي است كه اگر كسي آن را بداند و به آن دست يابد، مي تواند تعداد ني هاي يك بيشه را بشمارد و اين كه چقدر ني در سمت راست آن بيشه و سمت چپ و پشت و جلوي آن قرار دارد، و به اين صورت، حتي يك ني بيشه نيز بر او پوشيده نمي ماند.
1 - تكوير/ 2 - 1
2 - يونس/ 5
3 - توحيد، ص 280، ح 7
4 - كافي، ج 8، ص 195، ح 233
5 - تفسير قمي، ج 2، ص 189