eitaa logo
زمینه سازان ظهور🌹ویژه کودکان🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
143 ویدیو
758 فایل
آموزش مفاهیم دینی و آشنایی کودکان با ائمه اطهار علیهم السلام همراه با قصه و نقاشی های کودکانه٬ به نیابت امام زمان (عج) و شهدا٬ به خصوص شهدای مدافع حرم و ⚘️شهید حسین معز غلامی⚘️ 🟢 تربیت کودکان منتظر🟢 ارتباط با ادمین @yamahdi70 تصویرگر @Khadematozahra86
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸داستان روزی یک شکارچی برای شکار آهو به صحرا رفت. همینطور که داشت میگشت ، یک دفعه چشمش خورد به آهویی زیبا. خیلی آروم رفت جلو تا شکارش کنه ، اما آهو متوجه شد و پا به فرار گذاشت. آهو همینطور که داشت می دوید نفس نفس زنان.....! *بچه ها شما وقتی میترسید چه کاری میکنید؟ آهو تو دلش گفت :خدایا چی کار کنم؟ کجا برم؟ پناهم بده.... یک دفعه از دور دید چند نفر دارن میان وقتی جلوتر رفت دید که امام رضا (ع) هم همراه اونهاست خیلی خوشحال شد *بچه ها شما وقتی بترسید بعد یک دفعه امام رضا (ع) رو ببینید چی کار میکنید؟ آهو دوید و رفت خودش رو انداخت تو بغل امام رضا (ع) یعنی به امام رضا (ع) پناه برد...! شکارچی وقتی رسید و این صحنه رو دید خیلی عصبانی شد و گفت این شکار منه زود پسش بدید...! {بچه ها شکار چی امام رضا (ع) را نشناخت} امام رضا (ع) فرمودند :من پول این آهو را به شما می دهم ، شما آن را آزاد کنید. شکارچی قبول نکرد ، همون موقع همه دیدند که آهو چیزی به امام رضا (ع) گفت!!! {بچه ها خدا جون این قدرت را به امامان داده که زبان حیوانات رو می فهمند } امام رضا (ع) رو به شکارچی فرمودند: این آهو میگه من چند تا بچه دارم که منتظر من هستن باید برم به اونها شیر بدم وگرنه از گرسنگی میمیرن... شما آهو رو رها کن بره ، قول داده که بچه هاش را سیر کنه و برگرده. شکار چی با تعجب گفت :مگه میشه؟ اگر رهاش کنم دیگه برنمیگرده. امام رضا (ع) فرمودند : به من قول داده من هم ضامنش میشم و قول میدم که برگرده ، حتما برمیگرده. و شکار چی قبول کرد…! آهو رفت و بعد از ساعتی برگشت. وقتی شکارچی آهو رو دید خیلی تعجب کرد و گفت این آقا چه کسی هستن که آهو به خاطر قولی که به ایشون داد برگشت با اینکه میدونست جونش به خطر میفته. مردم گفتند: ایشون امام هشتم شیعیان ، یعنی امام رضا (ع) هستند. شکارچی تا اسم امام رضا(ع) رو شنید خیلی خیلی خجالت کشید و از رفتار بدش با امامش معذرت خواهی کرد و گفت: یا امام رضا (ع) من شما رو نشناخته بودم ولی الان به خاطر شما آهو رو آزاد میکنم. بچه ها آهو به لطف و ضمانت امام رضا (ع) آزاد شد و برگشت پیش بچه هاش. 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 امام رضا ع : هر کس مرا با دوری سرا و مقبره ام زیارت کند، روز قیامت در سه جایگاه او را درمی یابم و از هولهای رستاخیز می رهانم. آن گاه که نامه های اعمال از چپ و راست به انسانها داده شود و به هنگام گذر از صراط و در برابر میزان. 📚من لا یحضره الفقیه ج2 ص35 @zaminesazanezohoor313
#امام_رضا_ع #ضامن_آهو @zaminesazanezohoor313
#امام_رضا_ع #ضامن_آهو @zaminesazanezohoor313
#امام_رضا_ع #ضامن_آهو @zaminesazanezohoor313
#امام_رضا_ع #ضامن_آهو #رنگ_آمیزی @zaminesazanezohoor313
#امام_رضا_ع #ضامن_آهو #رنگ_آمیزی @zaminesazanezohoor313
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام ،میلاد با سعادت امام مهربانی ها، امام رئوف ما، امام رضا (ع) بر همه ی شما مبارک باشه، ان شا الله 🌹💐 این پست آموزش نقاشی ، در این شب زیبا تقدیم به شما 🙏🏻🌹 جهت تعجیل در ظهور امام مهدی (عج)، هدیه به امام رضا (ع) و خواهر عزیزشون حضرت فاطمه معصومه (س) 💐💐💐 التماس دعا🙏🏻 @zaminesazanezohoor313 کانال آموزش نقاشی👇 @naghashimahdavi2
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸داستان روزی یک شکارچی برای شکار آهو به صحرا رفت. همینطور که داشت میگشت ، یک دفعه چشمش خورد به آهویی زیبا. خیلی آروم رفت جلو تا شکارش کنه ، اما آهو متوجه شد و پا به فرار گذاشت. آهو همینطور که داشت می دوید نفس نفس زنان.....! *بچه ها شما وقتی میترسید چه کاری میکنید؟ آهو تو دلش گفت :خدایا چی کار کنم؟ کجا برم؟ پناهم بده.... یک دفعه از دور دید چند نفر دارن میان وقتی جلوتر رفت دید که امام رضا (ع) هم همراه اونهاست خیلی خوشحال شد *بچه ها شما وقتی بترسید بعد یک دفعه امام رضا (ع) رو ببینید چی کار میکنید؟ آهو دوید و رفت خودش رو انداخت تو بغل امام رضا (ع) یعنی به امام رضا (ع) پناه برد...! شکارچی وقتی رسید و این صحنه رو دید خیلی عصبانی شد و گفت این شکار منه زود پسش بدید...! {بچه ها شکار چی امام رضا (ع) را نشناخت} امام رضا (ع) فرمودند :من پول این آهو را به شما می دهم ، شما آن را آزاد کنید. شکارچی قبول نکرد ، همون موقع همه دیدند که آهو چیزی به امام رضا (ع) گفت!!! {بچه ها خدا جون این قدرت را به امامان داده که زبان حیوانات رو می فهمند } امام رضا (ع) رو به شکارچی فرمودند: این آهو میگه من چند تا بچه دارم که منتظر من هستن باید برم به اونها شیر بدم وگرنه از گرسنگی میمیرن... شما آهو رو رها کن بره ، قول داده که بچه هاش را سیر کنه و برگرده. شکار چی با تعجب گفت :مگه میشه؟ اگر رهاش کنم دیگه برنمیگرده. امام رضا (ع) فرمودند : به من قول داده من هم ضامنش میشم و قول میدم که برگرده ، حتما برمیگرده. و شکار چی قبول کرد…! آهو رفت و بعد از ساعتی برگشت. وقتی شکارچی آهو رو دید خیلی تعجب کرد و گفت این آقا چه کسی هستن که آهو به خاطر قولی که به ایشون داد برگشت با اینکه میدونست جونش به خطر میفته. مردم گفتند: ایشون امام هشتم شیعیان ، یعنی امام رضا (ع) هستند. شکارچی تا اسم امام رضا(ع) رو شنید خیلی خیلی خجالت کشید و از رفتار بدش با امامش معذرت خواهی کرد و گفت: یا امام رضا (ع) من شما رو نشناخته بودم ولی الان به خاطر شما آهو رو آزاد میکنم. بچه ها آهو به لطف و ضمانت امام رضا (ع) آزاد شد و برگشت پیش بچه هاش. 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 امام رضا ع : هر کس مرا با دوری سرا و مقبره ام زیارت کند، روز قیامت در سه جایگاه او را درمی یابم و از هولهای رستاخیز می رهانم. آن گاه که نامه های اعمال از چپ و راست به انسانها داده شود و به هنگام گذر از صراط و در برابر میزان. 📚من لا یحضره الفقیه ج2 ص35 @zaminesazanezohoor313
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸داستان روزی یک شکارچی برای شکار آهو به صحرا رفت. همینطور که داشت میگشت ، یک دفعه چشمش خورد به آهویی زیبا. خیلی آروم رفت جلو تا شکارش کنه ، اما آهو متوجه شد و پا به فرار گذاشت. آهو همینطور که داشت می دوید نفس نفس زنان.....! *بچه ها شما وقتی میترسید چه کاری میکنید؟ آهو تو دلش گفت :خدایا چی کار کنم؟ کجا برم؟ پناهم بده.... یک دفعه از دور دید چند نفر دارن میان وقتی جلوتر رفت دید که امام رضا (ع) هم همراه اونهاست خیلی خوشحال شد *بچه ها شما وقتی بترسید بعد یک دفعه امام رضا (ع) رو ببینید چی کار میکنید؟ آهو دوید و رفت خودش رو انداخت تو بغل امام رضا (ع) یعنی به امام رضا (ع) پناه برد...! شکارچی وقتی رسید و این صحنه رو دید خیلی عصبانی شد و گفت این شکار منه زود پسش بدید...! {بچه ها شکار چی امام رضا (ع) را نشناخت} امام رضا (ع) فرمودند :من پول این آهو را به شما می دهم ، شما آن را آزاد کنید. شکارچی قبول نکرد ، همون موقع همه دیدند که آهو چیزی به امام رضا (ع) گفت!!! {بچه ها خدا جون این قدرت را به امامان داده که زبان حیوانات رو می فهمند } امام رضا (ع) رو به شکارچی فرمودند: این آهو میگه من چند تا بچه دارم که منتظر من هستن باید برم به اونها شیر بدم وگرنه از گرسنگی میمیرن... شما آهو رو رها کن بره ، قول داده که بچه هاش را سیر کنه و برگرده. شکار چی با تعجب گفت :مگه میشه؟ اگر رهاش کنم دیگه برنمیگرده. امام رضا (ع) فرمودند : به من قول داده من هم ضامنش میشم و قول میدم که برگرده ، حتما برمیگرده. و شکار چی قبول کرد…! آهو رفت و بعد از ساعتی برگشت. وقتی شکارچی آهو رو دید خیلی تعجب کرد و گفت این آقا چه کسی هستن که آهو به خاطر قولی که به ایشون داد برگشت با اینکه میدونست جونش به خطر میفته. مردم گفتند: ایشون امام هشتم شیعیان ، یعنی امام رضا (ع) هستند. شکارچی تا اسم امام رضا(ع) رو شنید خیلی خیلی خجالت کشید و از رفتار بدش با امامش معذرت خواهی کرد و گفت: یا امام رضا (ع) من شما رو نشناخته بودم ولی الان به خاطر شما آهو رو آزاد میکنم. بچه ها آهو به لطف و ضمانت امام رضا (ع) آزاد شد و برگشت پیش بچه هاش. 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 امام رضا ع : هر کس مرا با دوری سرا و مقبره ام زیارت کند، روز قیامت در سه جایگاه او را درمی یابم و از هولهای رستاخیز می رهانم. آن گاه که نامه های اعمال از چپ و راست به انسانها داده شود و به هنگام گذر از صراط و در برابر میزان. 📚من لا یحضره الفقیه ج2 ص35 @zaminesazanezohoor313